
پژوهشهای فضا و مکان در شهر (پژوهش های مکانی - فضایی سابق)
پژوهشهای فضا و مکان در شهر سال 9 پاییز 1403 شماره 3 (پیاپی 32) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
پدیده تنهایی به عنوان «همه گیری پنهان قرن بیست ویکم» به چالشی اساسی در جوامع شهری تبدیل شده است. با وجود پیامدهای چندبعدی آن، خلأ مطالعاتی در تحلیل نظام مند نقش برنامه ریزی شهری در تشدید تنهایی وجود دارد. این پژوهش با رویکردی بین رشته ای به تحلیل جامع شاخص های مؤثر در این زمینه پرداخته است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت روش، توصیفی-تحلیلی با رویکرد آمیخته است. جامعه آماری پژوهش را خبرگان حوزه های روان شناسی، جامعه شناسی، علوم اجتماعی، معماری، شهرسازی و روان شناسی اجتماعی تشکیل می دهند. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار G*Power تعداد 100 نفر تعیین و پرسش نامه با روش نمونه گیری گلوله برفی میان خبرگان توزیع شد. روایی ابزار به روش قضاوت خبرگان تأیید شد. گردآوری داده ها در بخش ادبیات، پیشینه و شاخص های پژوهش به روش کتابخانه ای و در بخش سنجش و ارزیابی شاخص ها به روش میدانی و با ابزار پرسش نامه انجام شده است. در تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های آماری فریدمن، تی تک نمونه ای و همبستگی در نرم افزار SPSS استفاده شد. احساس تنهایی در شهرهای معاصر از تعامل عوامل کالبدی، اجتماعی، فرهنگی و محیطی شکل می گیرد. این پدیده از سه لایه اصلی تأثیر می پذیرد: کالبدی-فضایی (شامل کیفیت فضاهای عمومی و مسکن)، اجتماعی-فرهنگی (مشارکت شهروندان و فعالیت های جمعی)، و محیطی-اکولوژیک (ارتباط با طبیعت و عناصر طبیعی). مجموع این عوامل در تعامل با یکدیگر به تشدید یا کاهش احساس تنهایی در شهروندان منجر می شوند. برنامه ریزی شهری نیازمند اتخاذ رویکردی یکپارچه و چندسطحی است که به طور همزمان به ابعاد کالبدی، اجتماعی و محیطی توجه داشته و مبتنی بر اصول طبیعت-محور و انسان-محور باشد. این رویکرد باید راهکارهایی چون ایجاد شبکه یکپارچه فضاهای عمومی، تقویت زیرساخت های اجتماعی، یکپارچه سازی عناصر طبیعی در طراحی شهری و حفظ میراث فرهنگی را در خود جای دهد.
تحلیل پیشران های مؤثر بر بازآفرینی بافت تاریخی شهری با رویکرد آینده پژوهی (مورد مطالعه: شهر کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت تاریخی گستره ای هم پیوند از بناها، مجموعه ها، فضاها و یا تجهیزات شهری است که دارای آثار باارزش به جامانده از گذشتگان و جایگزین ناپذیری هستند که در آگاهی جوامع از گذشته و ارزش های فرهنگی خود نقش شایانی دارد. بافت تاریخی کاشان، همانند سایر بافت های قدیمی، عناصر کلیدی و فضاهای شهری متمرکزی دارد که شامل میدانچه ها، حسینیه ها، مساجد، بازارچه ها و آب انبارهاست. هدف از پژوهش حاضر بررسی پیشران های مؤثر بر بازآفرینی بافت تاریخی کاشان با رویکرد آینده پژوهی است. روش پژوهش از نوع اکتشافی- کاربردی است. گردآوری داده ها و اطلاعات به کمک روش های کتابخانه ای و پیمایشی بوده است. نمونه آماری این پژوهش شامل سی متخصص خبره در حوزه برنامه ریزی شهری بود که در دو مرحله متوالی به روش دلفی مورد پرسش قرار گرفتند. هر مرحله با مشارکت پانزده نفر از این متخصصان انجام شد. برای تحلیل و رتبه بندی عوامل کلیدی مؤثر بر بازآفرینی بافت تاریخی، از روش میک مک استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که ده عامل حکمروایی خوب شهری، تاب آوری شهری، تأسیسات زیرساختی، تزریق به موقع بودجه و اعتبارات، تکنولوژی های ساخت سریع، ارزان، تضمین امنیت سکونت در بافت، تشکل های محلی برای مشارکت، سرمایه اجتماعی، ظرفیت برای افزایش درآمد ساکنان و تعادل بخشی و عدالت اجتماعی جزو عوامل کلیدی و مهم برای توسعه بازآفرینی در شهر کاشان تعیین شده اند.
ارائه چارچوب مفهومی تحقق پذیری شهر قابل پیاده روی به مثابه مدل شهر آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیاده روگستری به عنوان زیربنای تحقق پذیری شهر پایدار و شهر زیست پذیر شناخته می شود. بر همین اساس، تعداد زیادی از شهرها اقدام به ترویج پیاده روگستری کرده اند. هدف پژوهش حاضر، ارائه چارچوب مفهومی تحقق پذیری شهر قابل پیاده روی به مثابه مدل شهر آینده است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، توسعه ای و از لحاظ روش، کیفی بر پایه فراترکیب مبتنی بر روش هفت مرحله ای سندلوسکی و بارسوست. جامعه آماری متشکل از 210 منبع مرتبط با شهر قابل پیاده روی است که براساس نمونه گیری هدفمند، تعداد 42 مورد از آن ها، غربال شده است. منابع مذکور از پایگاه های علمی معتبر نظیر سیج، ریسرچگیت، الزویر، امدیپیای، امرالد و تیلور و فرانسیس استخراج شده اند. ازاین رو، واکاوی عوامل و مؤلفه های مؤثر بر تحقق پذیری چارچوب شهر قابل پیاده روی ضرورت دارد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که چارچوب شهر قابل پیاده روی دارای 6 کد گزینشی و 34 کد محوری متشکل از شرایط زیست محیطی، اجتماعی، بهداشتی، مقیاس کلان، متوسط، خرد، مؤلفه های آسایش، امنیت، قابلیت اتصال و دسترسی پذیری، سادگی، مستقیم بودن، ایمنی ترافیک، جذابیت، زیبایی شناختی، یکپارچگی حمل ونقل، محیط کالبدی، مشهود بودن، راحتی، دلپذیر بودن، تنوع؛ محدودیت های خودرو، فروشگاه ها و خدمات، فعالیت اجتماعی، محوطه، لبه ها و نماها، آراستگی خیابان، فضای سبز؛ مقیاس برنامه ریزی، مقیاس خیابان، مقیاس تفصیلی؛ سلامت و تفریح، انرژی و محیط، توسعه اقتصادی، توسعه اجتماعی است. ضریب استخراجی شاخص کاپا به میزان 0/86 و با ضریب معناداری 0/000، بر پایایی و کنترل کیفیت نتایج پژوهش حاضر، تأیید می گذارد. درنتیجه، چارچوب مفهومی تحقق پذیری شهر قابل پیاده روی از شرایط زمینه ای، مقیاس، مؤلفه های کلیدی، طراحی محیط قابل پیاده روی، راهبردها و پیامدها تشکیل شده است.
مبانی نظری مکان سازی فضاهای دوستدار طبیعت: ظرفیت شناسی روش های مدیریت پروژه سبز در ایجاد مداخلات محیطی پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله پژوهش حاضر، بررسی ظرفیت ها و توانمندی های روش های مدیریت پروژه سبز در مداخلات محیطی و ارتقای فرآیند کالبدسازی در رشته های معماری و شهرسازی به مکان سازی است. پژوهش تلاش دارد تا به چالش های دستیابی به فضاهای دوستدار طبیعت پاسخ دهد. لزوم مداخلات پایدار محیطی و نیاز به حفظ ارتباط پایدار انسان با طبیعت، به دلیل اثرات روحی و روانی این ارتباط در روان شناسی محیطی، ازجمله ابعاد کلیدی مسئله پژوهش هستند. هدف اصلی پژوهش، ارائه چهارچوبی نظری برای ظرفیت شناسی و اولویت بندی روش های مدیریت پروژه سبز، برای دستیابی به مبانی نظری مکان سازی به جای رویکردهای صرفاً کالبدی است تا بتواند ضمن ایجاد مداخلات مؤثر، به تقویت جنبه های اجتماعی، محیط زیستی و اقتصادی فضاهای شهری بپردازد. روش پژوهش کیفی از نوع فراترکیب، شامل تحلیل 60 کتاب و 50 مقاله انتخابی از میان بیش از 200 منبع مرتبط است. به علاوه با هدف استنباط و ترکیب داده های چندمنظوره، به شناسایی 20 رویه مکان سازی مبتنی بر فضاهای دوستدار طبیعت و 9 رویه مدیریت پروژه سبز پرداخته است. این رویه ها در دو دسته متغیر وابسته (مکان سازی فضاهای دوستدار طبیعت) و متغیر مستقل (مداخلات پایدار مبتنی بر مدیریت پروژه سبز) طبقه بندی شده اند. نتایج نشان می دهد که انطباق میان رویه های مکان سازی و مدیریت پروژه سبز، براساس مطابقت ویژگی های متغیرهای وابسته و مستقل، به ایجاد فرآیندهایی مؤثر و مبتنی بر شواهد منجر می شود. این چهارچوب نظری به تصمیم گیری های زمینه محور، از طریق انطباق خصوصیات زمینه با رویه های مدیریت سبز، راهکار متناسب را در رویه های مدنظر در مکان سازی، پیشنهاد می دهد.
بررسی مؤلفه های هویتمند نماهای ساختمانی؛ مطالعه ای بر جنبه های هویت کالبدی کوی گلستان شهر سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درحالی که مخاطرات ناشی از مداخله ها فضایی-کالبدی رایج و هویت زدا در فضاهای شهری، حفظ هویت های محلی شهرها را ضروری می سازند، کوی گلستان به عنوان یک سکونت گاه اقلیت نشین واجد ویژگی هایی منحصربه فرد از معماری خاص ساکنان بومی این محدوده است. این مطالعه با هدف شناسایی ابعاد کالبدی هویتمند محله مذکور، با توجه به نقش مؤثر نماهای ساختمانی در هویت کالبدی فضاهای شهری، تلاش کرده است به شناسایی مؤلفه های هویتمند در نماهای ساختمانی کوی بپردازد. بنابراین، در این راستا، ضمن مرور ادبیات و مبانی نظری پژوهش، در بخش مطالعه میدانی سعی کرده است با کمک تکنیک دلفی دومرحله ای مبتنی بر داده های حاصل از ابزار مشاهده و 80 تصویر منتخب، به شناسایی مفاهیم مرتبط با مؤلفه های هویتمند نماهای ساختمانی بناهای موجود در کوی بپردازد. طبق یافته های این پژوهش مؤلفه های هویتمند نماهای ساختمانی کوی گلستان در قالب 17 مفهوم اولیه و 7 مفهوم نهایی قابل شناسایی است و همچنین، مفاهیم نمادگرایی طبیعی- تاریخی، نمادگرایی مذهبی، میل به جلوه گری، نوگرایی های شکلی و فرمی، پرداختن به جزئیات، التقاطی بودن، و تأکید بر ایجاد بافت متراکم (انبوه) مؤلفه های هویت کالبدی نماهای ساختمانی کوی گلستان را تشکیل می دهند. همچنین این پژوهش نشان داد که مؤلفه های هویتمند کالبدی شناسایی شده در کوی در ارتباط با ویژگی های فرهنگی-هویتی اجتماع غربت ساکن در کوی قرار دارند که بر این مبنا، جهت گیری دینی و ارادت به اهل بیت (ع)، تمایل به ابراز وجود و دیده شدن، و رنگ تعلق بخشیدن به محیط زندگی را می توان عوامل شاخص زمینه ای در اجتماع غربت ساکن کوی مؤثر بر شکل گیری الگوی معماری بومی-مردمی این محدوده قلمداد کرد.
ارزیابی عملکرد دو سامانه حرارتی ایستا از نظر تقاضای انرژی گرمایشی در مکان های شهری (مورد مطالعه: ساختمان اداری اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضرورت کاهش مصرف منابع در توسعه پایدار تأکید شده است. یکی از جنبه های پایداری در ساختمان بر کاهش مصرف انرژی یا افزایش بهره وری انرژی معطوف می شود. تکنیک های گرمایش ایستا مصرف انرژی ساختمان را کاهش می دهد و عملکرد حرارتی ساختمان را بهبود می بخشد. گرمایش ایستا بر پایه استفاده از انرژی حرارتی خورشید استوار است. بدین ترتیب، استفاده از عناصر ایستا در نمای ساختمان، راه حل مؤثری برای بهبود محیط حرارتی، کاهش مصرف انرژی و کاهش اثرات تغییرات آب وهوایی محسوب می شود. هدف از این مقاله، سنجش بازدهی و عملکرد حرارتی ساختمان در دو سامانه گلخانه و پنجره خورشیدی در فصل سرما و تعیین سامانه بهینه در یک ساختمان اداری است. ساختمان های اداری ازجمله مکان های شهری با مصرف بالای انرژی شناخته می شوند. به همین جهت، ساختمان شهرداری منطقه دوازده اصفهان به عنوان نمونه مطالعاتی مدنظر قرار گرفت و سناریوهای مربوط به هر سامانه پردازش شد. شبیه سازی مصرف انرژی در نرم افراز دیزاین بیلدر و با استفاده از موتور انرژی پلاس انجام گرفته است. از رهگذر محاسبات کمی و شبیه سازی رفتار انرژی در ساختمان، بار گرمایشی مورد نیاز در فصل سرما برای هرکدام از سناریوها برآورد شد. نتایج حاکی از این است که استفاده از پنجره خورشیدی به میزان 33.03 درصد و استفاده از گلخانه به عمق یک متر به میزان 17.39 درصد، انرژی گرمایشی سالیانه ساختمان را در نسبت با حالت معمولی ساختمان (بدون استفاده از سامانه های حرارتی ایستا) کاهش می دهد. بنابراین استفاده از پنجره خورشیدی سه جداره تقریباً دو برابر استفاده از گلخانه با عمق یک متر، عملکرد حرارتی ساختمان را در فصل سرما بهبود می بخشد.