ظهور یک انقلاب دینی و به دنبال آن تاسیس و پایداری نظام سیاسی مبتنی بر آن، یک محال عرفی و علمی در دنیای سکولار قرن بیستم به حساب می آمد، اما این معجزه محال رخ داد و نه تنها راه رهایی از سلطه را به مردم و توده های کشورها آموخت، بلکه نخبگان دلسوز ملت ها را نیز با راهی نو آشنا کرد که خارج از تنگنای شمال و جنوب یا شرق و غرب بود.اما برای شمردن تاثیرات بین المللی انقلاب اسلامی هنوز کمی زود است و باید منتظر رویش کامل بذر امید در دل نخبگان و توده های ملل جهان بود و تنها پس از تناور شدن درخت تاثیرات جهانی انقلاب می توان به بررسی کامل ابعاد جهانی انقلاب پرداخت. برهم خوردن سیستم سلطه جهانی و تولد بلوک قدرتمند اسلامی از یکسو و افول ماتریالیسم از سوی دیگر را می توان محورهای اصلی این تاثیرات دانست که فروعات و نتایج فراوانی دارد. در نوشته زیر مروری بر تاثیر انقلاب اسلامی بر روابط بین الملل داشته باشید.
ماجرای رکود تحزب در ایران زیاد پیچیده نیست و گره های کور آن در پژوهش های علمی مشخص و باز شده اند، اما با وجود این، گویی علل آن به قدری ریشه ای و پایدار هستند که نه تنها افسوس در مورد گذشته احزاب بلکه نگرانی از آینده آنها را نیز همیشه باید احساس کنیم. عاملی چون ساختار سیاسی قدرت در ایران پیش از انقلاب که باعث تشکیل احزاب فرمایشی و ناامن بودن فضای واقعی تحزب می گردید، در دوران بعد از انقلاب جای خود را به عللی مانند نفوذ بیگانگان به پیکره سیاسی جامعه از طریق احزاب، تاثیرات ناشی از مقتضیات دوران جنگ تحمیلی، بدبینی عمومی نسبت به جایگاه احزاب و... داد.اینکه آیا رکود تحزب در سرزمین ما واقعاً علل ساختاری و تاریخی دارد و اگر آری این علل کدام اند؟ در مقاله زیر بازکاوی شده است.