سرریز مجموعهای از آشوبهای ایلی و عشایری، ویژگی اصلی تحولات کردستان در تحولات حاصل از فروپاشی نظام اداری ایران در پی واقعه شهریور 1320 بود. در حالی که تلاش مقامات دولتی برای اعاده نظم و آرامش در آن سامان بنا به دلایلی چند ـ از جمله مداخلات و ممانعت نیروهای خارجی ـ با دشواریهای فراوانی روبرو شد، گروهی از نخبگان شهری کرد نیز ـ به گونهای که در این بررسی ملاحظه خواهد شد ـ تلاش کردند با ایجاد یک حرکت سیاسی محلی، از ابعاد این آشوب و اغتشاش کاسته، تحولات آن حوزه را جهتی خاص بدهند.
حوزه های کردنشین غربِ کشور به چند بخش تقسیم شده اند که هر یک از پیشینه تاریخی و فرهنگی خاصی برخوردارند؛ حوزه مکریان که آن را با مرکزیت مهاباد، مشتمل بر بخش های وسیعی از آذربایجان غربی و مناطق همجوار آن می توان دانست یکی از این بخش های عمده است که در این بررسی ضمن اشاره به سوابق تاریخی آن، از نوع پیوندهایش با اندیشه ایران نیز تعریفی ارائه خواهد شد. پیوندهایی که در دوره معاصر و در تقابل با آراء شکل گرفته در بخش هایی از دیگر حوزه های کردنشین منطقه با توان آزمایی هایی جدی روبرو می باشد.
هرچه زمان میگذرد و هر آنچه که پیرامون جلال سخن گفته میشود، باز مطالب خواندنی ناگفتهای وجود دارد که باید گفته آید.آقای غلامرضا امامی که در آغاز جوانی با جلال آل احمد دوستی و قرابت پیدا کرده است در گفتگو با ایام، خاطرات و مطالب جالبی را بیان میدارد که ما را با اندیشه و ویژگیهای اخلاقی آن نویسنده فقید بیشتر و بهتر آشنا میسازد.
سخن از شادروان جلال آلاحمد، جلال آل قلم است؛مردی که در برهه حساس 15 خرداد 42 در صف بندی اردوی حسینی و یزیدی یک سو ملت بزرگ ایران به رهبری امام خمینی و دیگر سو رژیم دیکتاتوری پهلوی با همه امکانات سیاسی و نظامی و تبلیغاتی و خیل روشنفکران سلطنتیاش اردوی حسینی را برگزید، یعنی صف مردم و رهبری دینی آن را و ارزش و اهمیت جلال نیز همه در همین شجاعت و شهامت شگرفی است که در «انتخاب بزرگ» خویش انجام داد؛ در حریت فکری و سیاسی او و به دیگر تعبیر: در «حر» بودن او.