از میان برنامههای گسترده فرهنگی و اجتماعی که در دوران سلطنت رضاخان پهلوی به اجرا درآمد، هیچ برنامهای به اندازه کشف حجاب زنان جنجالبرانگیز و با مقاومت یکپارچه جامعه ایران روبهرو نشد. حتی اکنون که 74 سال از آن واقعه میگذرد، بحث در این باره همچنان ادامه دارد. خشونتی که دولت پهلوی در اجرای کشف حجاب به خرج داد، به حدی بود که حتی مورخان سکولار و ناظران غربی که علیالقاعده مشکلی با بیحجابی زنان ندارند، نتوانستهاند تأسف خود را از این بابت پنهان سازند. بعدها کسانی چون علیاصغر حکمت وزیر فرهنگ دوره رضاشاه که از بانیان و مجریان کشف حجاب بود، به اشتباه خود در این باره اعتراف کردند و بویژه روش خشونت بار دولت در کشف حجاب را به نقد کشیدند.
هدف: این تحقیق بمنظور بررسی تحولات بهداشتی شهر دزفول در دورة پهلوی (1357-1304 ) انجام شده است. روش تحقیق: در این تحقیق از روش پژوهش های تاریخی با ترکیبی از روش های توصیفی، روایی و تحلیلی با تأکید بر روش تحقیق در تاریخ محلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، اسنادی، مطالعات میدانی، تاریخ شفاهی و گزارش های محلی استفاده شده است. یافته هاونتیجه گیری: تحقیق حاضر بیان می کند که با روی کارآمدن پهلوی اول و آغاز برنامة نوسازی، دولت برنامة اصلاحات و رسیدگی به وضعیت بهداشتی-درمانی شهرها را در دستور کار خود قرار داد؛ اما این اقدامات به دلیل مشکلات زیاد دزفول – به خصوص وضعیت نامناسب دفع فاضلاب منازل- به نتیجه نرسید. با شروع سلطنت پهلوی دوم، با مشارکت مردم و رجال شهر با دولت و تشکیل موسسه های مردم نهاد در اجرای برنامه های اصلاح و بهبود وضعیت بهداشت، اقدامات مؤثری انجام شد که تا آن زمان در دزفول بی سابقه بود و باعث ریشه کنی بیماری های واگیردار ازجمله تراخم شد. در سال های بعد این روند با اجرای برنامة چهارم توسعه و احداث بیمارستان، درمانگاه، داروخانه و افزایش پزشکان عمومی و متخصص تداوم پیدا کرد؛ هرچند که تمام اهداف و برنامه های پهلوی دوم محقق نشد و به استانداردهای سازمان بهداشت جهانی نرسید اما گام های مؤثری در جهت ارتقای بهداشت شهر دزفول برداشته شد.
در این مقاله که به قلم یکی از سفرای سابق جمهوری آذربایجان در ایران نوشته شده است . از نوع نگاه مقامات باکو نسبت به "" مسئله آذربایجان"" گزارشی ارائه شده است . در این گزارش علاوه بر تعبیر خاص حضرات از تاریخ "" آذربایجان""، قابلیتها و امکانات نهفته در تحولات آتی آن حدود نیز مستقر است .
رضاشاه در شرایطی در ایران روی کار آمد که حکومت مرکزی دچار ضعف بود. فقدان دولت مقتدر مرکزی
سبب خودسری برخی ایلات کشور شده بود. رضاشاه برای افزایش قدرت مرکزی به کاهش قدرت ایل
پرداخت. دو اقدام عمده ای که در باب ایلات انجام داد، در ابتدا، خلع سلاح، و سپس، تخته قاپو یا اسکان
اجباری عشایر بود. ایلات فارس نیز از اقدامات مذکور مستثنی نبودند. در دورة مورد بحث ،در فارس ایلات
متعدد و متنوعی وجود داشت، اما نقش دو ایل بزرگ، قشقایی و خمسه، از بقیه پررنگ تر بود. اجرای فرامین
خلع سلاح و تخته قاپو که با زور همراه بود، بدون برنامه ریزی صحیح و بدون مطالعه انجام گرفت و منجر به
شورش های متعددی از سوی ایلات کشور ، از جمله فارس، گردید. که نتیجه ای جز تسلیم شدن را برای
ایلات در برنداشت. کناره گیری اجباری رضاشاه از سلطنت و اغتشاشات ناشی از اشغال ایران توسط متفقین
شرایطی را فراهم آورد که ایلات کشور به شیوة زندگی سابق خود بازگشتند و، همچنین، به سهم خود در
احیای قدرت گذشتة خود کوشیدند. این پژوهش برآن است تا با روش توصیفی - تحلیلی به موانع و
مشکلاتی که ایلات فارس در دوره سلطنت رضاشاه با آن مواجه بودند، بپردازد.
پرفسور هرتسفلد در سال 1307 ش بر اساس تصویب «مجلس شورای ملی» به جهت تدریس در رشته تاریخ، جغرافیای تاریخی و باستان شناسی به استخدام دولت ایران درآمد. او در طی سال های 34-1931 م از طرف موسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو مامور کاوش در تخت جمشید شد. وی در روز 6 مرداد 1312 قصد داشت با اتومبیل شخصی خود از مرز خسروی در غرب کشور خارج شود. ماموران گمرک تعداد 27 قطعه آثار عتیقه را از جامه دان او کشف و توقیف کردند.