مبحث رابطه زبان و ذهن از مدت ها قبل در جهان مطرح و نظریات متعدد و روبه تحولی در این حوزه مطرح بوده است؛ آنچه در این عرصه متاخر به حساب می آید نحوه ارتباط متقابل زبان و محیط زیست از طریق ارتباط بین زبان و ذهن و فرآیندهای تفکر است. در این میان، و در مورد خاص زبان فارسی و فرهنگ ایرانی، موضوع ما در این مقاله ارتباط مستقیم بین زبان و محیط زیست است. این ارتباط آن قدر مستحکم و عمیق است که هر فارسی زبانی برای درک، شناخت، ارزیابی و اظهار نظر در مورد محیط انسان ساخت یا طبیعی چاره ای ندارد جز یاری گرفتن از چارچوب و اجزای زبان فارسی. این بدین معنا است که زبان تنها یک وسیله ارتباطی نیست و نقش آن بسیار فراتر از این محدوده کوچک می رود. در این مقاله ضمن ارایه مستنداتی محکم در قالب روش تحلیل محتوا در مورد وجود غیر قابل انکار نقش زبان (در اینجا زبان فارسی) در فهم جهان اطراف، نشان داده شده است که وقتی ما در زبان فارسی به مفهومی اشاره می کنیم آن مفهوم ویژه این «جهان – زبان» خاص است و ویژگی های منحصربه فرد خود را دارد. به زبان دیگر فهم ما از محیط از زبانمان نشات می گیرد و در نتیجه زبان فارسی مرجع بسیار مهم و غیر قابل جانشینی برای دریافت و فهم ویژگی های خاص محیط زیست انسانی اصیل ایرانی است.
چالش میان حفاظت و توسعه، از موضوعات بحثبرانگیز مرمت شهر و معماری معاصر ایران است. اهمیت بناها، یادمانها و بافتهای باارزش شهری ایجاب مینماید که مورد حفاظت قرار گیرند؛ در مقابل رشد و پیشرفت مستلزم برخورداری از برنامههای مدون توسعه برای آینده شهرهاست. چالش اصلی از آنجا آغاز میشود که برخی از رویکردهای مبتنی بر توسعه، ثروتهای فرهنگی و میراث ملی را تضعیف مینمایند و بعضی دیگر از رویکردهای مبتنی بر حفاظت، توسعهی بافتهای باارزش شهری را محدود میسازند. پرسش اصلی مقاله آن است که آیا اساساً حفاظت و توسعه دو رویکرد مقابلاند یا مکمل؟ برای پاسخگویی به این پرسش سیر تجارب مرمت شهری در بافتهای باارزش شهرهای تاریخی ایران مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. با مروری به ادبیات موضوع و تجربههای مرمت شهری در ایران میتوان دریافت که حفاظت بدون توسعه، و توسعه بدون حفاظت، نمیتواند پاسخگویی شرایط بافتهای باارزش شهری در ایران باشد. نمونههای تحلیل شده در پژوهش از تجارب مرمت شهری معاصر ایران بیانگر آن است که هر یک از این دو رویکرد بدون همراه داشتن دیگری، باعث آسیبرسیدن به ثروتهای فرهنگی شهرهای تاریخی ایران بوده است.
مجموعه گنجعلی خان در کرمان که از زیباترین نمونه های معماری و تزئینات عصر صفوی در ایران می باشد، شامل میدان وسیعی است که به سرای گنجعلی خان مشهور است. بناهایی مانند کاروانسرا، مسجد، حمام، آب انبار و ضراب خانه در چهارگوشه میدان قرار دارند و گرداگرد میدان را بازار احاطه کرده است. هریک از بخش های این مجموعه به نوبه خود اثری ارزشمند از معماری و انواع تزیینات دوره صفوی را به نمایش گذاشته است. کاروانسرا با ساختمان دو طبقه و حیاط مصفا دارای تزیینات ترکیبی از آجر و کاشی است که از نظر ظرافت در نقش پردازی نسبت به سایر نمونه های صفوی کم نظیر است. هم چنین تنوع در انواع نقوش گیاهی، هندسی، نقش های انسانی و حیوانی، تاثیرات هنر شرق و غرب در کنار نقش های اصیل ایرانی با ظرافت و هماهنگی کامل اجرا شده است. در حمام و آب انبار آثار قابل توجهی از آجرکاری و نقاشی روی گچ دیده می شود که با نقش های سایر بناهای صفوی در اصفهان و سایر شهرهای ایرانی متفاوت است. مانند نقاشی های سقف چهارسوق بازار و سردر حمام که شامل موضوعات طبیعت گرا و خیالی از نقاشی های عامیانه می باشد. نقاشی های مسجد گنجعلی خان نیز استثنایی است که در جای دیگری راجع به آن بحث خواهد شد. کتیبه خط ثلث با امضای رضا عباسی نقاش و خطاط مشهور عصر صفوی از ویژگی های تزیینات کاروانسرا است،که زیبایی این سردر را صد چندان نموده است. بیشترکاشی کاری های این مجموعه معرق کاری است که به نحوی دلنشین با آجرکاری همراه شده است. در حالی که کاشی هفت رنگ نیز با انواع نقش های گیاهی، هندسی و اندام های انسانی زینت بخش تزیینات حمام می باشد.