ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۴۱ مورد.
۶۱.

از سیمرغ قاف تا خداوندگار دژ درون بررسی تطبیقی ساختار و محتوای منطق الطّیر و دژ درون(مقاله علمی وزارت علوم)

۶۲.

تحلیل ساختاری طرح داستان کیومرث بر اساس الگوهای تودوروف، برمون و گریماس

کلیدواژه‌ها: ساختار روایت طرح (پیرنگ) نظریه ی ادبی داستان کیومرث

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه شاهنامه پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد ساختارگرا
تعداد بازدید : ۱۸۵۳ تعداد دانلود : ۹۸۸
نگاه ساختاری به آثار ادبی به سبب بررسی عناصر درون متنی و کشف الگوی پیوند آنها، زمینه های دریافت شایسته تر از ماهیت ادبیات را فراهم می آورد و با ارائه ی شگردهای خلق آثار برتر ادبی می تواند به گسترش الگوهای پردازش اثر ادبی کمک کند. گروهی از منتقدان ساختارگرا به فرمهای روایی و بررسی عناصر داستان و قوانین ترکیب آنها پرداخته اند. از جمله «تزوتان تودوروف»، «کلود برمون» و «گریماس» با ابداع نظام های مبتنی بر نمایش شکل واره ای برای روایت، هر یک طرحی ،بر پایه ی چگونگی روابط بین کوچک ترین واحدها ،پیشنهاد می کنند. در پژوهش حاضر طرح داستان کیومرث (از شاهنامه فردوسی) به عنوان یکی از اجزاء تشکیل دهنده ی آن، بر اساس الگوهای این ساختارگرایان، بررسی و تحلیل شده است. هدف این پژوهش شناساندن هر چه بهتر نظریات تودوروف، برمون و گریماس و بررسی میزان انطباق داستانی از شاهنامه با پژوهش های آنان و تحلیل ساختار آن داستان بر پایه آن نظریات است.روش تحقیق کتابخانه ای و تحلیلی است و نشان می دهد که ساختار روایی داستان کیومرث با نظریات ساختارگرایان مورد بحث منطبق است.
۶۳.

نقد ساختاری طرح روایی در داستان

کلیدواژه‌ها: داستان روایت نقد ساختاری ساخت شناسی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد ساختارگرا
تعداد بازدید : ۱۸۲۸ تعداد دانلود : ۸۸۹
نقد ساختاری طرح روایی در داستان، روشی برای نقد داستان است. در این مقاله، ابتدا تعریف روایت و ساختمان آن ارائه شده و سپس تمایز آن با عناصر زبانی مطرح می شود. روایت، عنصری از داستان است که در حیطه زبان قرار ندارد و به عنوان جوهره و اساسِ داستان، قصه، نمایش نامه و دیگر قالب های ادبی مربوط، ساختار محوری اثر هنری را تشکیل می دهد. طرح روایی شامل مواردی از عناصر داستان می شود که در بررسی ساختمان روایت اهمیت به سزایی دارند. طرح روایی در ساختارشناسی داستان بسیار اهمیت دارد و در اینجا به منظور تحلیل طرح روایی و ساختار آن، عناصر طرح بررسی می شوند. ساخت شناسی روایت موتیف های هنری داستان را آشکار می سازد و نحوة ارتباط مخاطب با داستان و روایت از این دیدگاه مطرح خواهد شد. در پایان، روش و شیوه این نقد به صورت مستقل و کاربردی ارائه می شود و اهمیت و ارزش این روش بررسی می گردد
۶۴.

بررسی اجزای کلام در جنیدنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساختارگرایی قصة عامیانه جنیدنامه تودوروف نظریة روایت نظریه اجزای کلام

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی دستور زبان
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد ساختارگرا
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات متون عرفانی و تحلیل عرفانی متون ادبی
تعداد بازدید : ۱۸۲۷
از جمله بررسی های مفید برای آشکار شدن ساز و کار روایت ها و به طور خاص قصّه های عامیانه، روش تجزیه و تحلیل تودوروف، نظریه پرداز عرصه ساختارگرایی است که در تحلیل روایت های اسطوره ای به کار گرفته شده است. وی این نوع قصّه ها را از جنبه های مختلف مورد توجه قرار داده و در بررسی اجزای کلام قصه ها، آنها را همچون پاره های گفتمان به سه دسته اسم، صفت و فعل تقسیم کرده است. بنابراین با تجزیه و تحلیل روایت، می توان به واحدهایی صوری دست پیدا کرد که با اجزای کلام دستوری شباهت چشمگیری دارند. این نوشته «جنیدنامه» را از جنبه اجزای کلام بررسی می کند و می کوشد، با تکیه بر نظریه تودوروف به درک ارتباط متقابل شخصیت های «جنیدنامه» دست یابد. برای دستیابی به این هدف ابتدا توضیح مختصری در مورد نظریه تودوروف در زمینه اجزای کلام داده می شود و سپس اجزای کلام؛ یعنی اسم خاص (شخصیت)، فعل (کنش)، صفت (ویژگی) و همچنین چگونگی ارتباط شخصیت های قصّه با توجه به هریک از این اجزا مورد توجه قرار می گیرد. بررسی این ویژگی در درک پیکربندی روایت و نیز شناخت زنجیره ارتباطات شخصیت ها که قصه بر اساس آن پایه ریزی می شود مؤثّر خواهد بود.
۶۹.

زیباشناسی شر (بررسی تطبیقی جایگاه شر در نگاه فردوسی و شکسپیر با توجه به داستان «ضحاک ماردوش» و نمایشنامه «مکبث»)

۷۰.

تقابل های دوگانه در غزلیات عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساختارگرایی غزلیات عطار تقابل دوگانه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۹۷ تعداد دانلود : ۱۵۲۷
تقابل های دوگانه از مفاهیم و مؤلفه های اساسی در ساختارگرایی و نظریات زبان شناسی و نشانه شناسی است که در باورهای کهن بشری ریشه دارد. یکی از عملکردهای بنیادین ذهن آدمی خلق تقابل هاست که در ادبیات و هنر نیز دیده می شود. بررسی تقابل های دوگانه در آثار ادبی باعث درک بهتری از این آثار می شود. این مقاله به بررسی تقابل ها در غزلیات عطار نیشابوری پرداخته است. دقت در یکصد غزل برگزیده از عطار نشان داد که شالوده بسیاری از این غزل ها تقابل دوگانه است و حتی در بعضی ابیات، دو، سه یا چهار تقابل وجود دارد؛ گویی عنصر تقابل موتور محرک غزل عطار است. با بررسی این غزل ها، 843 تقابل دیده شده که 47 درصد (396مورد) از نوع واژگانی، 5/35 درصد (298مورد) معنایی و 5/17 درصد (149مورد) از نوع ادبی است و در هر غزل حدود 4/8 تقابل وجود دارد که این موضوع بسامد فراوان این نوع واژگان را نشان می دهد. مهم ترین دلایل توجه عطار به تقابل های دوگانه چنین است: ضمیر ناخودآگاه شاعر، اهمیت دادن به مسائل اخلاقی و دینی، توجه به مفاهیم عرفانی، تأثیر محیط اجتماعی و توجه شاعر به مسائل زیبایی شناختی و موسیقایی. به هرروی، تقابل های دوگانه یکی از شاخصه های سبکی غزل های عطار به شمار می آید که کارکرد معنایی و زیبایی شناختی دارد.
۷۳.

تحلیل ساختاری طرح داستان غنایی ""یوسف و زلیخا""ی جامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساختار عبدالرحمن جامی یوسف و زلیخا داستان غنایی طرح روایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۴۰ تعداد دانلود : ۹۴۷
تجزیه و تحلیل اجزاء و عناصر سازنده­ی متن یک داستان، زمینه­ی شناخت بیشتر آن را فراهم می­آورد و نقاط قوت و ضعف آن را باز می­نمایاند. در پژوهش حاضر طرح داستان ""یوسف و زلیخا""ی جامی به عنوان یکی از اجزای تشکیل دهنده­ی آن، از دیدگاه چند تن از ساختارگرایان بررسی و تحلیل شده است. در این داستان، ابتدا وضعیت متعادل برقرار است؛ یوسف به دنیا می­آید و زلیخا در خواب بر او دل می­بندد. سپس حادثه رخ می­دهد؛ یوسف خواب می­بیند و این روند تغییر می­کند و وضعیت نامتعادل شکل می­گیرد. بعد از رسیدن قهرمان به هدفش، (پیامبری) وضعیت متعادل سامان یافته­ای شکل می­گیرد. هدف از انتخاب این موضوع، انطباق نظریات ساختار گرایان بر این نوع ادبی (داستان غنایی) است.
۷۶.

بررسی تحلیل ساختاری رمان سووشون بر اساس نظریّة برمون(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: سیمین دانشور سووشون برمون پی رفت روایت ساختار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱۲ تعداد دانلود : ۱۳۴۳
نگاه ساختاری به آثار ادبی به سبب بررسی عناصر درون متنی و کشف الگوی پیوند آنها، زمینه های دریافت شایسته تر از ماهیّت ادبیات را فراهم  می آورد و با ارائة شگردهای خلق آثار برتر ادبی می تواند به ساختارگرا به بررسی عناصر داستان، فرم های روایی و قوانین ترکیب آنها پرداخته اند. که در این میان"کلود برمون" با ابداع یک نظام مبتنی بر نمایش شکل واره ای،  طرحی را پیشنهاد می کند که بر پایة چگونگی روابط بین کوچک ترین واحدها استوار است. رمان مشهور«سووشون»، اثری تو در تو و گسترده است که محورها و جریان های چندگانه، آن را شکل داده اند. برای بررسی ساختارهای متن این رمان، ناچار باید طرح کلی آن را استخراج کرد و سپس به تحلیل آن پرداخت. در تجزیة رمان به طرح اولیة، شخصیت ها، به میزان شرکت در زنجیرة حوادث و نقششان در ساختن نقاط اوج در درجة اهمیت قرار می گیرند. قدرت یک رمان واقع گرا چون سووشون در تعداد پی رفت های کامل و چگونگی چینش و روابط علّی و معلولی برقرار شده در میان آنهاست. تعداد پی رفت های اصلی معمولاً به تعداد نقاط اوج داستانی وابسته اند. هر شخصیّت در طول رمان با پی رفت های متعدد ایفای نقش می کند ولی همة آنها در ایجاد ساختمان اصلی داستان نقش محوری ندارند. بنابراین رمان سووشون، ترکیبی منطقی از پی رفت های محوری است که در ارتباطی معنادار با پی رفت های فرعی و ثانوی هستند و تعداد شخصیت های آن تحت تأثیر عواملی چون تعداد روایت های اصلی ساختمان قدرتمند روایت ها، ارتباط هدفدار آنها با یکدیگر، فضای کلی و موضوع قرار دارد.
۷۸.

بررسی ساختار روایت در حکایت های بهارستان جامی براساس بوطیقای ساختارگرای تزوتان تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساختار گرایی روایت بوطیقا تزوتان تودوروف نمود کلامی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد ساختارگرا
تعداد بازدید : ۱۶۳۳ تعداد دانلود : ۱۰۰۶
بهارستان جامی در میان آثاری که به تقلید از گلستان سعدی نوشته شده، مقامی شامخ دارد. وجود نمود های کلامی برجسته در روایت های جامی، این ظرفیت را ایجاد کرده که بتوان حکایت های آن را با آرای ساختار گرایانی چون تزوتان تودوروف در حوزه روایت بررسی کرد تا معلوم شود که آیا حکایت های بهارستان ساختار روایی مناسبی دارند؟ و چه میزان از حکایت های آن با آرای تودوروف مطابقت دارد؟ تودوروف برای روایت ها سه نمود قایل است: نمود معنایی، نمود کلامی و نمود نحوی. بیشتر حکایت های بهارستان، به سبب وجود پی رفت سُست و ساختاری ضعیف، به گونه ای است که تطبیق و بررسی سایر تئوری های تحلیل متن ادبی در آنها، زیاد چشمگیر و قابل ملاحظه نیست. در حالی که در حیطه نمود کلامی، خصوصاً چهار مولّفه: وجه، زمان، دید و لحن، به شکل معناداری با نظریّه تودوروف در حیطه روایت قابل تفسیر است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان