فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۶۱ تا ۱٬۲۸۰ مورد از کل ۲٬۱۹۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
مساله شر، یکی از مسایل بنیادی در نظام های الهیاتی، به ویژه در فلسفه اسلامی بشمار می آید. فلاسفه مسلمان شر را به امر عدمی، اعم از عدم ذات یا عدم کمال ذات، تحلیل نمودند. صدرالمتالهین از نظریه نیستی انگاری شر دفاع کرده و آن را برهانی دانسته است. این نظریه با معضلی به نام شر ادراکی مواجه است که بنابر ادعای آن، بعضی از وجودات، بالذات، به شر متصف می شوند. اما او دراین باره یکسان نمی اندیشد. بیان تحول دیدگاه ملاصدرا در این مساله، مهم ترین یافته تحقیق حاضر است. منشا این تحول تاثر ملاصدرا از نصوص دینی (آیات و روایات) است.
تعالی اعمال و تجسد ارواح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی رابطه نفس و مکتسباتش همواره مورد توجه فلاسفه بوده است. در این میان نحوة حصول علم و کیفیت تأثیر فعل و خُلق بر نفس از وجوه مهم خودشناسی در حکمت متعالیه است. تحقیق در این مسایل بر پایة مبانی ای چون اصالت وجود، حرکت جوهری نفس، اتحاد عاقل و معقول و حدوث جسمانی نفس استوار است. ملاصدرا اثبات می کند که حقیقت نفس هر انسان حاصل تروّح (روحانی شدن) خصوصیات علمی و ملکات عملی و رسیدن به مرتبه اعلای نفس او است؛ همانگونه که حصول ملکات مختلف، خود مبدأ فاعلی صدور اعمال و صور علمی جزیی در مراتب نازل است.
نظریه حکیم سبزواری درباره نسبت وجود رابط و محمولی (مستقل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مباحثی که میدان نزاع فلسفی را برای شارحان و مفسران حکمت متعالیه فراهم آورده و به تعارض آرای آنها انجامیده است، تبیین اختلاف و تفاوت بین وجود رابط و محمولی است. اگرچه این اختلاف نظرها، از عقلانیت فلسفی بسیاری از این شارحان حکایت می کند و افق خردورزی این متفکران را آشکار می نماید، ولی همچنین بستری را برای کشف نگرش آنها به عناصر محوری حکمت متعالیه مهیا می سازد. حکیم سبزواری از شارحان حکمت صدرایی است که با تعلیقه های خود بر اسفار و تأیید و تشریح مبانی این حکمت در کتاب هایش ابهام را از دامن بسیاری از مسائل این حکمت می زداید، ولی در این موضوع، نظریه ای مخالف با صدرا اتخاذ می-کند. این مقاله در پی بررسی دغدغه های وی در اظهار دیدگاه متفاوت با صدرالمتألهین در مسأله وجود رابط و محمولی است که تحلیل نکات فلسفی و پی گیری موضع گیری های وی در این بحث، طرح بعضی از نظریه های رقیب و منتقد وی را غیر قابل اجتناب می نماید.
تبیین قاعده بسیط الحقیقه و دو ساحت مختلف از آن در مکتب صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قاعده «بسیط الحقیقه»، از قواعد کلیدی در فلسفه صدرایی است. پردازش این مطلب به عنوان یک قاعده محوری و موثر، و تبیین تفصیلی آن از ابتکارات صدرالمتالهین است. در میان فیلسوفان پیشین، تنها می توان از فلوطین به عنوان طرح کننده این قاعده نام برد که البته تبیین ها و استدلال های وی، از نظر کمیت و قوت فلسفی، به پای تبیین های صدرا نمی رسد. در مکتب صدرایی دو ساحت مختلف برای این قاعده مطرح شده است: ساحت کثرت در وحدت و ساحت وحدت در کثرت. فیلسوفان صدرایی در مورد معنای مقبولِ ساحت کثرت در وحدت و مشمول بودن این ساحت در حیطه این قاعده اتفاق نظر دارند؛ اما آنها در بابِ مفهوم مورد پذیرش ساحت وحدت در کثرت و شمول محدوده قاعده نسبت به این ساحت اختلاف نظر دارند.
دین و حُسن و قبح افعال در اندیشه ملاصدرا
حوزههای تخصصی:
مسئله الهی یا عقلی بودن حسن و قبح در کنار بررسی وجوه معناشناختی و هستی شناختی آن ها، از مسائل دیرپای علم کلام است. اما در کنار کلام، جریان عقلی اصیل فلسفی هم جسته و گریخته به این مسئله پرداخته است. در حکمت صدرایی، بر خلاف فلسفه مشاء، با نوعی رجوع به موضع عقلی عدلیه در این باره مواجه می شویم.
دیدگاه هستی شناختی صدرا در این باره را می توان در نظریه ارتباط واقعی میان اعمال و ملکات حسنه و سیئه با سرنوشت و صور اخروی یافت؛ بلکه عینیت ثواب و عقاب اخروی با افعال حسن یا قبیح، گویای نوعی عینیت داشتن صفت حسن و قبح است. از نظر معرفت شناختی، میزان دخالت هر یک از عقل و شرع در تشخیص و تمییز حسن و قبح بررسی می شود. در بحث عقل، تمایز نهادن میان عقل نظری و عملی؛ و در بحث شرع، نسبت حسن و قبح با احکام پنج گانه تکلیفی حائز اهمیت است. دین، هم در هدایت به سوی شناخت حسن و قبح برخی اعمال که عموم انسان ها به سبب قصور عقل از تشخیص آن عاجزند، نقش ایفا می کند؛ و هم با الزام به تکالیف و اعمالی، قوه تشخیص خیر و شر را در انسان ها شکوفا می کند.
زیبایی شناسی فلسفی و تحلیل نظریه اصالت زیبایی در حکمت مطهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تامل در زیبایی و جمال، همچون دیگر مقوله های فلسفه و علوم انسانی، بیش از دو هزار سال قدمـت دارد، چنان که یونانیان باستان، آن گونه که از رسالات هیپاس بزرگ افلاطون و بوطیقای ارسطو برمی آید، سهم عمده ای در تکوین آن داشته اند. البته اطلاق لفظ زیبایی-شناسی به این نوشته ها، خالی از تسامح نیست. اما نمی توان آثار و تاملات متفکران بشر را در مقوله زیبایی، انکار کرد و دیدگاه ها و نظریه-های متنوع و ژرف ایشان را نادیده گرفت.
در این نوشتار، سعی بر این است که از جنبه های گوناگون به بررسی این مقوله پرداخته شود . برای این منظور، ابتدا با رویکردی فلسفی– عرفانی به تعریف و تبیین زیبایی و تلازم معرفتی آن با عشق پرداخته شده و در پی آن مکتب « اصالت زیبایی» مورد تحلیل قرار گرفته است. دیدگاه حکمت متعالیه صدرایی پیرامون نقش زیبایی در عشق آفرینی، مساله ای دیگر است که در این نوشتار مورد پژوهش واقع می شود. زیبایی شناسی در پرتو عقل، که بیانگر موضوعیت و مرجعیت عقل در مقوله زیبایی شناسی اخلاقی و فلسفی است، یکی از موضوعات محوری بحث حاضر به حساب می آید. این پژوهش، در نهایت، مدعی نقش زیبایی در ایجاد محبت و آفرینش عشق با رویکردی تجربی – عرفانی شد و با استناد به برخی آراء و نظریه ها به اثبات این ادعا پرداخته است .
نظام احسن و مسئله شرور در فلسفه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عنایت از نظر ابن سینا به مفهوم احاطه علمی حق تعالی به کل موجودات با بهترین نظام و بنا بر نیکوترین وجه ممکن است. وی علم عنایی را منبع فیضان خیر در عالم هستی می داند و نظامی که بر این اساس صورت می پذیرد، نظام احسن می نامد.
ابن سینا شر را عدم شیء یا عدم کمالی برای موجود می داند و موجودات را در دو گروه قرار می دهد: خیر محض که از هر شر و فسادی مبری است؛ امری که خیر و منفعت آن با شری عارضی همراه است. از نظر ابن سینا، چنین اموری با وجود احتمال شری که خداوند سبحان به سبب یا به همراه آ ن ها رخ می دهد، خیر محسوب می شوند. عنایت و فیاضیت الهی اقتضا می کند که خداوند سبحان علاوه بر خیر محض، موجوداتی را که دارای خیر کثیر و شر اندک هستند نیز بیافریند. در حکمت سینوی، شرور نه با وجود که مبدأ خیرات است، ارتباط دارند و نه با اوصاف و افعال الهی. در فلسفه ابن سینا، هر گونه نقص در عالم هستی به ضعف و قصور قوابل مادی در عالم طبیعت مربوط می شوند. بر این اساس می توان گفت نظام احسن، نظامی است که از یک سو دارای کمال و خیر بیشتر، گسترده تر و برتر (در تمام عالم) و از سوی دیگر واجد نقایص و آفات کمتر و محدودتر (در عالم طبیعت) باشد.
صدرالمتالهین و شش رویکرد رایج در زبان قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مختصر نه ارائه دیدگاه صدرا درباره زبان قرآن، که بیشتر ارائه تقسیم بندی و نقدهای صدرا بر رویکردهای مختلف در زبان قرآن است. بدین ترتیب، مقاله در بُعد سلبی و نقد و بررسیِ رویکردها به رشته تحریر درآمده و در پی بُعد اثباتی و تبیین دیدگاه صدرا نیست؛ گرچه از پسِ این شناخت سلبی، دیدگاه صدرا نیز تا حدی به روشنی می گراید. در بررسی و بحث از نظریات شناختاری و غیرشناختاری مطرح شده در مباحث زبان دینی، به طور عام، و زبان قرآن، به طور خاص، صدرا به 6 نظریه تصریح و یا اشاره کرده است. زبان ظاهرگرا، زبان اسراف در تاویل، زبان اقتصاد، زبان مجاز و استعاره نظریات شناختاری اند، و زبان شعر و خطابه و زبان قومْ نظریات غیرشناختاری اند که در این مقاله مورد نقد و تحلیل قرار می گیرند.
حل پارادوکس علم به جوهر در کتاب تعلیقات ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در کتاب تعلیقات ـ که به احتمال زیاد حاصل درس نوشته های شاگردان شیخ الرئیس است ـ تلاش می شود تا به پارادوکسی در خصوص علم به جوهر پاسخ داده شود. این پارادوکس را می توان بدین صورت بازسازی کرد که اگر با علم به شیء، عین ماهیت آن به ذهن می آید، آن گاه وقتی به جوهری علم پیدا می کنیم باید عین ماهیت آن، که جوهر است، به ذهن بیاید. از طرف دیگر، در فلسفه مشاء، علم از کیفیات نفسانی و از اعراض است. بدین ترتیب، با تناقضی مواجه می شویم که علم ما به جوهر هم باید جوهر باشد و هم باید عرض باشد و جوهر نباشد. پاسخ تعلیقات به این پارادوکس آن است که آن چه جوهر است، مفهوم جوهر است که همان «در موضوع نبودن» است و آن چه عرض است، علم ما به جوهر است که از کیفیات نفسانی است. بنابراین موضوع در دوگزاره به ظاهر متناقض عیناً یکی نیست، بلکه در یکی مفهوم جوهر است و در دیگری مصداق ذهنی جوهر. از این جا معلوم می شود که پاسخی که صدرالمتالهین با به کارگیری مفاهیم حمل اولی ذاتی و حمل شایع صناعی به این پارادوکس (و پارادوکس های مشابه، مانند پارادوکس معدوم مطلق و یا کلی و جزئی) مطرح می کند، در آثار شیخ الرئیس سابقه دارد.
رویکردی تطبیقی به نظریه خیال در آرای ابن عربی و ملاصدرا
حوزههای تخصصی:
اصول عرفان ابن عربی، واضع نظریة خیال، بر حکمت متعالیة ملاصدرا تأثیر فراوانی گذارد، چنانکه می توان نظریة تجرد خیال و وساطت و طریقیت عالم خیال را مهم ترین عوامل شکل گیری حکمت متعالیه قلمداد کرد. به بیانی دیگر، می توان وجه تمایز مبنایی «حکمت متعالیه» با «حکمت مشاء» و «حکمت اشراق» را در تجرد عالم خیال و صور خیالی در حکمت متعالیه و عدم تجرد آن ها در حکمت مشاء و اشراق دانست. در مقاله حاضر، نظریه خیال به عنوان محوری ترین عنصر نظریة عرفانی ابن عربی و حکمت متعالیه ملاصدرا مورد پژوهش و مداقّه قرار گرفته است و چیستی و چگونگی عالم خیال و قوة تخیل بررسی و تحلیل شده است. سپس، وجوه اشتراک و افتراق دو دیدگاه مزبور، با محوریت خیال، تبیین شده است.
تقسیم نفوس اخروی و سعادت یا شقاوت آنها در فلسفه سهروردی
حوزههای تخصصی:
سهروردی در یک تقسیمبندی، انسانها را به کاملان در علم و عمل، متوسطان در علم و عمل، زاهدان پارسا، کاملان در علم اما ناقصان در عمل و در نهایت ناقصان در علم و عمل تقسیم نموده است. از زاویه دیگر، ایشان نفوس را به سادة پاک، سادة ناپاک، غیرسادة کامل پاک، غیرسادة کامل ناپاک، غیرسادة غیرکامل پاک و نفوس غیرسادة غیرکامل ناپاک تقسیم کرده و نتیجه میگیرد که سعادتمندان یا خوشبختان، همان کاملان در علم و عملاند که به «نورالانوار» میپیوندند. آنان سعادتمندترین آدمیاناند اما شقاوتمندترین اشقیاء، ناقصان در علم و عمل و کاملان در عمل اما ناقصان در علماند که از شدت عذابشان به خدا پناه میبرند. سایر نفوس اگرچه بنابر لطف ایزدی، عاقبت از عذاب و الم اخروی خلاصی مییابند اما سعادت و خوشی آنها، محفوف به غواسق ظلمانی است.
جایگاه تعالیم وحیانی در تبیین وجودی انسان نزد ملاصدرا
حوزههای تخصصی:
اغلب معارف وحیانی در فلسفه به مثابه فرع و مؤید لحاظ میشود، اما در حکمت متعالیه این معارف از آغاز تا انجام به عنوان رکن پژوهش، فیلسوف را همراهی میکند. حکیمِ حکمت متعالیه گاهی در طرح مسأله، زمانی در برهان و برخی مواقع در رهیافت خویش وامدار آیات و روایات است و در دورهای فلسفهاش به موقعیتی رهنمون میشود که فارغ از معارف وحیانی در تبیین پدیدهها کارآمدی خود را از دست میدهد. این جستار درصدد آن است که بیان کند ملاصدرا به مثابه فیلسوف مسلمان در مقام معرفت به انسان و در امتداد نگرش وجودی خویش به انسان و طرح انواع انسانی با بهرهگیری از آموزههای دینی نگاه فلسفی به انسان را تعالی بخشیده است.
بنیاد انسان شناختی اخلاق در حکمت متعالیه
حوزههای تخصصی:
انسان از آغاز تا انجام حیاتش با حرکتی جوهری از منازل بیشمار مسیر تکاملی میگذرد. این حرکت به حالتهای گوناگون قهری، اختیاری، اشتدادی و تضعفی است. اعمال اختیاری ویژهای که به کسب هیئات و ملکاتی خاص و در نتیجه کمال وجودی انسان میانجامد نیل به مقامات رفیع را ممکن میسازد. این کمالات وجودی به جهت یگانگی ""وجود"" و ""خیر"" در حکمت متعالیه، کمالات ارزشی اخلاقی نیز هستند و به جهت توقفی که بر افعال اختیاری دارند منشأ ارزش اخلاقی آن افعال میشوند. چنین ربطی میان انسانشناسی، با پژوهشی درباره واقع و اخلاق، به عنوان قلمروی ارزشی، ناشی از دو مبنای فلسفی در اندیشه صدرالمتألهین است: نخست حرکت جوهری و اشتدادی، و دوم یگانگی ""وجود"" و ""خیر"".
مبانی مدینه فاضله «مهدوی» در اندیشه صدرالمتالهین
حوزههای تخصصی:
اندیشه تحقق مدینه فاضله که شهروندان، بر اساس آن، می توانند فضیلت محور و ارزش مدار زندگی کنند و به بسط و توسعه معنویت، صلح و صفا و پاکی برای رشد و تعالی انسانیت دست توانند یافت، از دیرباز در ذهن همه متفکران و مصلحان و فیلسوفان همچون افلاطون، فارابی، خواجه نصیر، شیخ اشراق و...، مطرح بوده و هر کدام، به فراخور افق فکری خویش، طرحی درانداخته و الگویی را پیشنهاد کرده اند.
راه صلاح و بالندگی انسان چیست و کجاست؟ چگونه انسان میتواند مدینه ای بسازد که در آن، قابلیت ها و استعدادهای خویش را به فعلیت برساند و زندگی انسان به دور از هرگونه جدال و بی عدالتی و مملو از خوبی و صلح و پاکی شود؟ برای این پرسش ها راه حل های متنوع و مختلفی در مکاتب فکری گوناگون وجود دارد. اما پرسش کلیدی این نوشتار، هستی شناسی و چگونگی «مدینه فاضله مهدوی» آن هم در اندیشه فیلسوف الهی، صدرای شیرازی است.
آن چه در منظومه فکری ملاصدرا همچون حلقه ای مفقوده از دید بسیاری از محققان پنهان مانده است و بحثی مفصل می طلبد در این نوشتار به اختصار آمده است. از این رو، در ابتدا باید دید انسان کامل به منزله جزئی از جامعه چه معنایی دارد و سیر تکاملش تا مرحله اتصال به عقل فعال چگونه است. در ادامه باید به صفات جامعه نیکو و ویژگی های جامعه فاضله و صفات ریاست آن آرمان شهر اشاره کرد.