فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱۹۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
"برای جامعه شناسان و علاقه مندان به مطالعه عمیق جامعه سیاسی ایران، آگاهی از سنخ هایی که «رویکردهای تغییر» را در میان نیروهای اجتماعی- سیاسی معرفی می کنند، امری ضروری است. از این رو مقاله حاضر دو پرسش محوری را مورد کنکاش قرار داده است. اول، حاملانِ تغییر در جوامع معاصر، چند نوع «رویکرد تغییر» را تجربه کرده اند و ویژگی های آن ها کدام است؟ دوم، از دریچه رویکردهای انقلابی و اصلاحی، چه ارزیابی از تجربه دهه اخیر ایران می توان ارائه داد. این مطالعه برای احصا و مشخص کردن ویژگی هایِ «رویکردهای تغییر» از روش «سنخ» سازی استفاده کرده و برای ارزیابی تجربه تغییرات در جامعه ایران، از مصاحبه عمیق نیز سود جسته است. در بخش اول این جستار، خواننده گرامی به جای آشنایی اجمالی با سه رویکردِ معمولاً رایجِ تغییر (محافظه کارانه، اصلاح طلبانه و انقلابی) با فهرستی دقیق تر یعنی با دوازده گونه «رویکرد تغییر» آشنا می شود. در بخش دوم با ارائه دلایل جامعه شناختی از این ارزیابی دفاع می شود که چرا اتخاذ رویکرد اصلاحی، رویکردی واقع بینانه برای ایجاد تغییرات در ابعاد نامطلوب جامعه ایران است.
"
بررسى اهداف، ایده آل ها و ارزش هاى انقلاب اسلامى ایران از دیدگاه امام خمینى (ره)
حوزههای تخصصی:
" یکى از مهم ترین منابع مطالعه اهداف انقلاب اسلامى، سخنان و پیام هاى رهبر و ایدئولوگ انقلاب است. این تحقیق به منظور مطالعه اهداف انقلاب اسلامى به تحلیل محتواى سخنان امام خمینى (ره) پرداخته است. براى این کار از صفحات کتاب هاى صحیفه نور، مجلدات 2 تا 15 (از مهر56 تا شهریور 60) نمونه گیرى به عمل آمد و جمعا 774 جمله از امام در این مورد استخراج و تجزیه وتحلیل شد. نتیجه مطالعه نشان داد که مهم ترین اهداف انقلاب در ابتدا فرهنگى (حفظ و احیاى اسلام) و سپس سیاسى بوده است. همچنین این تحقیق به مقایسه اهداف انقلاب از دید امام با اهداف انقلاب از دید مردم در شعارهاى انقلاب (که توسط دکتر پناهى در تحقیقى جداگانه صورت گرفته بود) پرداخت و تقریباً یکسانى و هماهنگى بین این دو به اثبات رسید.
"
راپرت
بررسی ظرفیت های زبان و ادبیات فارسی در ترویج ارزش های انقلاب اسلامی در تاجیکستان و افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران به منزلة تحولی بنیادین در ارزش ها و اندیشه یک ملت، بی تردید برآمده از سنت دیرینه فرهنگی ما است، زیرا هرگونه دگرگونی در ذهنیت یک جامعه اساساً در جریان پیوسته تاریخی رخ خواهد داد؛ بنابراین باید آن را در تأثیر و تأثری دوسویه دریافت. تغییر در محتوا و مضمون و صورت و قلمروها در انواع گوناگون هنر، اعم از شعر و ادبیات در نتیجة انقلاب، واقعیتی روشن است. بررسی نقش زبان فارسی که زبان و مأوای انقلاب بوده است، در تحقق انقلاب اسلامی و نیز در ترویج ارزش های انقلاب در جهان بسیار اهمیت دارد. پرداختن به این امر در کشورهای حوزه ایران فرهنگی، به دلیل اشتراک ها و پیوندهای فرهنگی، ضرورتی است که باید به آن توجه بیشتری شود. تأکید این تحقیق بر دو کشور افغانستان و تاجیکستان بوده است.
در این مقاله پس از نشان دادن اهمیت و وجه ضرورت چنین کاری، با مروری بر پیوندهای تاریخی و فرهنگی میان ایران اسلامی و کشورهای حوزه ایران فرهنگی (به ویژه تاجیکستان و افغانستان)، تلاش شده است از طریق تمرکز بر ادبیات انقلاب به نقش زبان و ادبیات فارسی در ترویج ارزش های انقلاب اسلامی در این کشورها پرداخته شود.
راپرت
عوامل مؤثر در تاثیرات فراملی انقلاب اسلامی ایران؛ چارچوب مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"ادبیات علمی در باب انقلاب ها به سه دسته تقسیم میشوند که دسته اول به ""عللشناسی"" وقوع، دسته دوم به ""فرایندشناسی"" آغاز تا پیروزی و دسته سوم به ""پیامدشناسی"" داخلی و خارجی انقلاب ها میپردازند. مقاله حاضر، در دسته سوم و حول محور تاثیرات بینالمللی انقلاب اسلامی قرار میگیرد. تاثیرگذاری انقلاب اسلامی بر جهان اسلام، واقعیتی است که از سوی صاحبنظران، نویسندگان، روشنفکران و حتی سیاست مداران مخالف، مورد تایید قرار گرفته است. در این مقاله کوشش شده است تا یک چارچوب برای توضیح آن استخراج شود و بر این مبنا چهار سبد برای جمعآوری حجم انبوه و عظیم دادهها در 51 کشور مسلماننشین خاورمیانه و اقلیتهای مسلمان در سایر کشورها و سازماندهی تئوریک اطلاعات در باب تاثیرگذاری انقلاب اسلامی و ""رفع کمبود تئوریک در درس بازتاب انقلاب اسلامی ایران"" طراحی شده است. طبق یافتهها، این چارچوب، چهار محور دارد، شامل نگرش جامعه ایران، نگرش و رفتار دولت و رهبران ایران؛ نگرش و رفتار جامعه موردی نگرش و رفتار دولت موردی. البته این نگرش ها و رفتارها با یکدیگر تعامل داشته و در زمان های متفاوت، دگرگون شده است. هر یک از این محورهای چهارگانه نیز دارای محورهای فرعی است. بر این اساس محقق میتواند اولاً تصویری کلی از تاثیرات به دست آورد. ثانیاً میتواند محورهای کلان سازماندهی اطلاعات خود را شناسایی کند و ثالثاً سؤالات و محورهای قابل بررسی در هر فاز تحقیق را برجسته کند و رابعاً میتواند این چارچوب منعطف را به مثابه الگویی جهت اعمال روش مقایسهای بین کشورهای پنجاهگانه به کار گیرد.
"
تباریابی رخدادِ «انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها»؛ بر مبنای همسویی انتقادی روند های کلان فرهنگی دوره ماقبل انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی روند های ماقبل انقلابی مؤثر بر وقوع رخداد «انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها» (1359) اختصاص دارد. برخلاف تصور رایج که این رخداد را محصول کشاکش سیاسی نیرو های رقیب در دوره اولیه مابعد انقلاب اسلامی دانسته و آن را همچون واقعه ای فاقد ضرورت اجتماعی و یک کنش سیاسی صرف فارغ از وجوه نظری معرفی می کند، از قضا این مقاله نشان می دهد که واقعه «انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها» نقطه نهایی و اوج یک مطالبه عمومی است که مدت ها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی 1357 نیاز و ضرورت آن در بین نیرو های اجتماعی و حتی در میان نخبگان آموزشی اواخر دوره پهلوی دوم، البته در سطح و مرتبه متفاوتی وجود داشته است. این نیرو ها به انحاء متفاوت اعم از تأثیرپذیری از خودانتقادی های غرب در دوره مابعد جنگ جهانی دوم، یا به دلیل مشکلات و مسائل نظام آموزشی و دانشگاهی کشور، نسبت به «علم جدید» و نظامات علمی و دانشگاهی انتقاد و اعتراض داشته اند. این مواضع انتقادی گاه به طور عینی خود را در برنامه هایی نظیر «انقلاب آموزشی» یا «آموزش اسلامی» نشان داده است و گاه در قالب ایده های ذهنی نظیر «علم بومی»، «علم قدسی»، «علم متعهد» و نظیر آن در میان نخبگان فکری مطرح شده و ذهنیت تحول در نظام علمی آموزشی در آستانه وقوع انقلاب اسلامی را قوت بخشیده است. مقاله نشان خواهد داد که وقوع انقلاب اسلامی و نیروی برآمده از آن، بنا به ماهیت اسلامی انقلاب و نوع و تنوع نیروی سیاسی درگیر در آن، این خواست عمومی را در سطح و مرتبه بالاتر با جهت گیری متفاوتی پیگیری کرده که ظهور اولیه آن در واقعه «انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها» و نهادسازی ها و سیاست گذاری های آن بوده است. برای تباریابی و شناسایی این روند های فرهنگی و اجتماعی اثرگذار، از شیوه کار فوکو استفاده شده است.
انقلابهای عربی: مطالعهای تطبیقی تاریخی (دلالتهایی نظری درباب نظریه های متأثر از انقلاب اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موج انقلاب ها و شورش های مردمی که از دسامبر 2010 اکثر کشورهای عربی را در برگرفت از رخدادهای نادر تاریخی محسوب می شود. در این رخداد، چهار رژیم اقتدارگرا در تونس، مصر، لیبی و یمن یکی پس از دیگری به واسطه انقلاب های مردمی در سال 2011 از هم فروپاشیدند و بسیاری دیگر نیز با چالش های جدی مواجه شدند. در این تحقیق تلاش شده است تا در پرتو دستگاه نظری برآمده از مهم ترین سازه های نظریه های مطرح انقلاب ها، به این پرسش پاسخ دهیم که: چه عللی و با چه ترکیب یا ترکیب هایی، به وقوع انقلاب در کشورهای عربی منجر شده است؟ بدین منظور، روش تطبیقی تاریخی (کیفی)، با تکنیک اختلاف میل و جبر بولی انتخاب شد و شش کشور عربی (تونس، مصر، لیبی و یمن به مثابه موردهای انقلابی، و الجزایر و مراکش به مثابه موردهای غیرانقلابی) در یک دوره زمانی شش ساله (2005 تا 2010) تحت[U1] مطالعه [DU2] قرار گرفت. با مطالعه این کشورها و مقایسه آنها با یکدیگر، بسیاری از سازه های مهم نظریه های انقلاب، شأن علّی خود را از دست دادند و نتوانستند تمایزی میان موردهای انقلابی و غیرانقلابی ایجاد کنند. این مطالعه نشان می دهد که انقلاب های عربی محصول ترکیب متفاوتی از شروط علّی هستند و عوامل علّی مشترک میان آنها اندک بوده است. حتی نظریه های متأخر انقلاب، که به واسطه وقوع انقلاب اسلامی به عناصر تبیینی جدیدی مجهز شده بودند، [DU3] نمی توانند تبیینی مجاب کننده از واقعه انقلاب در کشورهای عربی ارائه دهند.