فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۲٬۲۵۶ مورد.
شعر معاصر و چهار فرم غیرروایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد نو با سرکردگی منتقدانی چون پن وارن، ویمست، کلینث بروکس و رنه ولک در تلاش برای خوانش و کشف دقیق و علمی توانایی ادبیات منظوم، به تفاوت ها و تمایزهای بین شعر کلاسیک و شعر معاصر در ادبیات انگلیس رسید. شاخة جنوبی نقد نو در آمریکا که بیشتر از شاخة شمالی در انگلیس ریجارد، الیوت، امپسون به مشخصه اهای هستی شناختی و صوری شعر توجه علمی داشتند، به این اعتقاد رسیدند که عنصر غالب در نظام صوری اشعار کلاسیک روایت است. بروکس در کتاب شعر مدرن و کلاسیک نظام صوری اثر هنری را تابع روح زمانه و میزان پیچیدگی جامعه می داند. او معتقد است که منتقدان باید در سطحی درونی تر، ژرف تر و انتزاعی تر به آثار ادبی بنگرند. بروکس در کنار نظام روایتی حاکم بر شعر کلاسیک چهار نوع فرم غیرروایی مقوله ای، خطابی، انتزاعی، تداعی گر را برای شعر معاصر انگلیس و امریکا در نظر می گیرد. او می گوید این نظام های غیرروایی پیچیده تر از نظام روایی هستند و گاهی نیز با هم می آمیزند و نظام صوری دشوارتری را پیش روی مخاطب قرار می دهند. سؤال این مقاله این است که آیا می توان شعر معاصر ایران را با استناد به این فرم های غیرروایی نقد صوری کرد یا نه؟ پیش فرض این است که در کنار حضور فرم روایی در شعر نیما، اخوان و دیگران فرم های غیرروایی یا صورتی ترکیبی از چند فرم غیرروایی در شعر معاصر قابل کشف است که این خود لازمة روح زمان و مقتضیات مکان و هدف هنر در ان برهة زمانی است
نو سروده های شاعران بمناسب عروج آن مسافر ملکوت، امام راحل
منبع:
حضور بهار ۱۳۸۹ شماره ۷۲
حوزههای تخصصی:
فراز و فرودهای شعر یمینی شریف
منبع:
شعر بهار ۱۳۸۹ شماره ۶۹
حوزههای تخصصی:
کلیدر دولت آبادی و فلسفه مداخله گری در روایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلیدر دولت آبادی از منظر سوم شخصِ مداخله گر به روایت در آمده است. در این شیوه از روایت، راوی با آن که در درون ماجراها حضور فیزیکی ندارد، اما می تواند در هر جا رد نگاه و دریافت و احساس خود را بر جا بگذارد. در کلیدر، مداخله مستقیم در موقعیتها و واقعیتها و اظهار نظرهای گسترده در باره همه جزئیات وقایع ریشه در همین حقیقت دارد. برخی از منتقدان از جمله هوشنگ گلشیری، این نوع از روایت گری را برگرفته از شیوه قصه نویسی و قصه گویی در گذشته های دور می دانند که با شیوه های داستان نویسی امروز چندان قرابتی ندارد. اما حقیقت آن است که مداخله گریهای راوی در ماجراهای کلیدر، دلایل بسیار دارد که شماری از آنها عبارتند از: تجربه آموزی از شیوه های گذشته، ایجاد هماهنگی بین صورت و محتوا، برقراری رابطه صمیمانه و مستقیم با شخصیتها، و تقویت کردن برون دادهای ذهنی و زبانی آدمها در محیطهای روستایی و عشایری.
گم در مه انبوه . . .: نگاهی به «در تناسخ کلمات» / مجموعه شعر عبدالحمید ضیایی
منبع:
شعر بهار ۱۳۸۹ شماره ۶۹
حوزههای تخصصی:
کاربرد نظریه روان شناسی رنگ ماکس لوشر در نقد و تحلیل شعر فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در روان شناسی نوین، «رنگ» یکی از معیارهای سنجش شخصیت است. رنگ ها نوعی انرژی ارتعاشی و اصوات مرئی اند که در زندگی نقش مهمی دارند. نفوذ رنگ بر روح و روان بشر نیز غیر قابل انکار است. کارکرد این پدیده مهم، بر روان انسان تا آن جاست که به خوانش جریان ذهنی کمک می کند. گرایش ذهنی به رنگ های مختلف، از مطلوب ترین رنگ تا منفورترین آن، نشان دهنده بازتاب های مختلف روانی است. به بیان دیگر، رنگ نمودی از وضعیت روانی و جسمانی فرد است؛ زیرا هر رنگ، تاثیر خاصی بر روح و جسم باقی می گذارد و این موضوع با توجه به پیشرفت دو دانش فیزیولوژی و روان شناسی به اثبات رسیده است.
روان شناسی رنگ «ماکس لوشر»، بعد از آزمون معروف رورشاخ در زمینه شناخت شخصیت انسان از طریق لکه های رنگین جوهر، نظریه ای جدید است. در این روش، رنگ ها هر کدام با یک عدد مشخص می شود و رنگ هایی که در اولویت قرار می گیرد و یا طرد میشود، هر کدام به نوعی، بیانگر احساسات و اندیشه های خاص فرد خواهد بود. در حقیقت، این انتخاب خاص ناشی از طبیعت شخص و تجربیاتی است که وی آگاهانه یا ناآگاهانه نسبت به شرایط زندگی خود داشته است.
به عبارت بهتر، گزینش واژگان و توجه به رنگ های ویژه، بیانگر شخصیت و تصویری از خُلق و خوی هر فرد است. فروغ فرخزاد؛ از جمله شاعرانی است که در شعر خود بارها واژه رنگ و طیف های مختلف رنگی را به کار برده است؛ اما کاربرد فراوان رنگ سیاه، از رویکردهای خاص این شاعر معاصر است. در این پژوهش، با بهره گیری از نظریه روان شناسی رنگ ماکس لوشر رنگ های به کار رفته در مجموعه اشعار فروغ فرخزاد تحلیل می شود و با روشی علمی و کاربردی، تصویری دقیق و منطقی از اندیشه ها و نگرش های شاعر ارائه می گردد.
عریان گویی واقعیت ها
در نقد امثال و حکم دهخدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشته حاصل پژوهشی است، نقادانه درباره کتاب امثال و حکم دهخدا که نگارندگان با هدف بررسی و برطرف کردن برخی از کاستی های این مجموعه به آن پرداخته اند. با این که امثال و حکم دهخدا، یکی از مهم ترین کتاب ها در زمینه امثال فارسی و یکی از منابع معتبر در تحقیقات زبان و ادبیات فارسی و پژوهش های مربوط به مثل شناسی تطبیقی است، باز به سان همه آثار قلمی خالی از نقص نیست و در مواردی به بازنگری و بازنگاری نیاز دارد.
از جمله کاستی های این کتاب نداشتن مقدمه و تعریفی جامع از مثل، عدم تفکیک مثل، تمثل، تضمنِ مثل، جاری مجرای مثل و حکمت، نداشتن فهرست موضوعی، مطابقت نداشتن برخی از زیرمدخل ها با مدخل های مربوط به آن، عدم تفکیک امثال عامیانه از مثل های فصیح ادبی، وجود خطاهای فراوان چاپی و غیر چاپی، نداشتن شیوه ای یکسان در ارجاع ابیات و سخنان حکمت آمیز و نیاوردن نام گوینده یا ماخذ در بیشتر موارد، بی نظمی و عدم انسجام کتاب از نظر اسلوب و ساختار و نقل عبارت های منظوم و منثور بدون توجه به سائره بودن یا نبودن آنهاست.
نگارندگان پس از بررسی این کتاب و با در نظرداشتِ نوشته ها و مقالاتی که در نقد این مجموعه به نگارش درآمده، به جمع آوری و بررسی این نواقص همراه با ذکر شواهد و نمونه های فارسی و عربی اقدام نموده اند.
قصة شهر سنگستان: اسطورة شکست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به اسطوره و مفاهیم اسطوره ای و حضور آن ها در ذهن شاعران به دلیل مایه وری کم و بیش آن ها از ناخودآگاه قومی و جمعی که حجم عظیمی از محتوای آن را عناصر و مفاهیم اسطوره ای شکل می دهد، گرچه در شعر امری ناگزیر می نماید، گویی در شعر معاصر، به خصوص در شعر شاعرانی که دارای نگرش های فلسفی، اجتماعی یا فکری خاصی هستند، نمود بیشتری دارد و شاعران به شکل گسترده تری به انطباق عناصر اسطوره ای با شرایط جدید یا به خلق اسطوره های جدید از مفاهیم و واقعیت های عصر دست یازیده اند. اخوان ثالث از جمله شاعرانی است که هم حجم وسیعی از عناصر اسطوره های کهن ایران را در شعر خود به کار گرفته و هم تحت تأثیر شرایط اجتماعی تاریخی عصر از مفاهیم و واقعیت های اجتماعی اسطوره سازی کرده است. در این مقاله تلاش شده است تا چرایی و چگونگی خلق اسطورة شکست در شعر «قصة شهر سنگستان» و کیفیت باززایی برخی از عناصر کهنی که در این شعر آمده و شاعر در به تصویرکشیدن «شکست» از آن بهره جسته است مورد بررسی قرار گیرد.