فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۷۲۲ مورد.
اثر انعطاف پذیری نیروی کار بر رقابت پذیری صنایع با فناوری برتر در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی اقتصاد اقتصاد خرد اقتصاد جمعیت و اقتصاد کار تحرک،بیکاری و استخدام تحرک جغرافیایی نیروی کار،کارگران مهاجر
- حوزههای تخصصی اقتصاد اقتصاد بخشی،اقتصاد صنعتی،کشاورزی،انرژی،منابع طبیعی،محیط زیست اقتصاد صنعتی ساختار بازار،استراتژِ بنگاه و عملکرد بازار تولید،قیمت گذاری و ساختار بازار،توزیع سایز بنگاه ها در بازار
امروزه بسیاری از بنگاه ها برای بهبود رقاب تپذیری خود در بازارهای جهانی، به
دنبال کاهش انواع هزینه های خود از جمله هزین ههای نیروی کار هستند. برای این منظور
بنگاه ها به استفاده از نیروی کار موقت و غیررسمی تشویق م یشوند. این نوع شاغلان
به دلیل انعطاف پذیری نهادی بالا، قدرت بنگاه را برای واکنش به تحولات بازار و نوسانات
تقاضا افزایش می دهند ولی به دلیل آموزش و مهارت پایینی که دارند، قدرت بنگاه را برای
انطباق با تحولات تکنولوژیکی تضعیف میک نند. این مقاله در پی بررسی اثر انعطاف پذیری
این نوع شاغلان بر رقابت پذیری صنایع با فناوری برتر و بالاتر از متوسط در ایران است.
بنابراین، ابتدا با بسط مبانی نظری، اثرات مثبت و منفی انعطاف پذیری نیروی کار غیررسمی
بر سطح رقابت پذیری یک بنگاه مشخص م یشود، سپس این اثر با کاربرد روش داد ههای
تابلویی در خصوص صنایع با فناوری برتر در ایران )به تفکیک کدهای ISIC ( و برای دوره
ز مانی 1383 - 1377 بررسی می شود. نتایج مطالعه نشان می دهد که در صنایع با فناوری
برتر، اثرات منفی انعطاف پذیری غالب است. بنابراین پیشنهاد م یشود برای بهبودرقابت پذیری بنگا ههای فعال در صنایع مذکور سهم کم تری به نیروی کار غیررسمی
اختصاص داده شود.
Impact of Structural Components of Market on the Markup Level Based on Radial Basis Neural Network and Fuzzy Logic(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This paper aims to evaluate the impact of several indices of market structure including entry to barrier, economies of scale and concentration degree on 140 active industries using the digit. Accordingly, we apply three methods including cost disadvantages ratio ( ), Herfindahl–Hirschman concentration index ( ) and Comanor and Willson criterion in order to assess the economies of scale and using the Roger's approach for measuring the Mark up level () in the industries. Hence, in this study first we cluster 140 industries according to the neural network under a radial basis function (RBF) and then identify the mark up level by extracting the rules indicating the relationships of structural variables of the market (i.e. concentration, entry to barrier and economies of scale).
تخمین همزمان مارک آپ و بازدهی نسبت به مقیاس در صنایع کارخانه ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله مارک آپ و بازدهی نسبت به مقیاس 19 صنعت کارخانه ای ایران در کد دو رقمی ISIC به طور همزمان در طی سال های 86-1374 مطابق با دو رهیافت پسماند سولو و ساختاری برآورد می شود. بر اساس رهیافت پسماند سولو فرض نئوکلاسیکی بازدهی ثابت نسبت به مقیاس در 95 درصد صنایع کارخانه ای تأیید می شود ضمن اینکه در 84 درصد صنایع کارخانه ای قیمت به طور معنی داری بیش از هزینه نهایی است. بر اساس رهیافت ساختاری 53 درصد صنایع کارخانه ای ایران به طور معنی داری بازدهی فزاینده نسبت به مقیاس را تجربه می کنند ضمن اینکه در 79 درصد صنایع قیمت بیش از هزینه نهایی است. مطابق با معیار سهم هزینه نهاده ها در درآمد به عنوان معیار تئوریکی نسبت بازدهی نسبت به مقیاس به مارک آپ، رهیافت ساختاری این نسبت را در 53 درصد موارد نزدیکتر به واقعیت برآورد می کند.
راهبردی که انقلاب است
حوزههای تخصصی:
بنگاهها در سرتاسر جهان به نهایت سیاستهای خردهریز گرایی رسیدهاند. اینخردهریزگراییها در هر موردی که کارایی داشته به کار گرفته شدهاند: یک ریال دیگر از هزینههازدن، محصولی را چند هفته زودتر به بازار روانه کردن، چند لحظه زودتر به استعلامها وپرسشهای مشتریان پاسخدادن، کیفیت را یک ذره دیگر بالا بردن. اینهاست مشغله و دغدغهمدیران امروز. ولی به دنبال اینگونه بهبودهای خردهریز رفتن، در حالی که رقبا سرگرم اختراعمجدد صنعت هستند، شبیه نوازندگی به هنگام سوختن رم است. به هر صنعتی که نگاه کنید، سه دسته بنگاه میبینید: 1. پیشگامان، یعنی بنگاههایی که در صنعت، صاحب آب و گل به شمار میروند و پایهگذارآن نیـز بودهانـد. اینهـا به وجـود آورندگـان و پشتیبانـان محکمـات صنعتیانـد، از جملــه:IBM، Coca-Cola، Sears، Merrill Lynch، United Airlines، CBS و بنگاههای دیگری مانند اینهاکه الیگارشی صنعت و پایهگذار آن هستند. 2. دنبـاله روان، یعنی بنگاههایی کـه بـا پاربابـانپ بیعت میکنند. از قبیل:ABC، Fujitsu، US Air و شمار فراوانی از شرکتها که در واقع، رعایای دسته اول هستند. گذران آنها بسیار شاقاست. Fujitsu را در نظر آورید که 30 سال آزگار جان کند تا در صنعت کامپیوتر (main frame) به IBMبرسد، یا مک دانل داگلاس که میخواست بوئینگ بشود یا Avis که میخواست Hertzباشد. تلاش این دنباله روان بیهوده به نظر میرسد، زیرا آنها جان میکنند برای دنباله روی وپیروی از اصول دیگران، در حالی که خود آن دیگران دارند آن اصول را از نو مینویسند. 3. قانونشکنان، یعنیبنگاههایی که نه از سنتپیروی میکنندونهبهمیثاقهایصنعتپایبندند.اینهاقصد کردهاند که نظم صنعتی را در هم بشکنند. اینها ناراضیان، بنیادگراها و انقلابیون صنعتیهستند. Airlines، Swatch، Dell Computer، Charles Schwab، Body Shop، Southwest IKEAوبسیاری دیگر جزو این گروهاند. جهان هرگز تا این اندازه پذیرای انقلابیون و دشمن جا افتادگانصنعتی نبوده است. استحکاماتی که تاکنون از الیگارشی صنعتی نگهداری و حمایت میکرد، زیر فشارهایمقرراتزدایی، تحول تکنولوژیکی، جهانی شدن و تغییر اجتماعی، در حال در
بررسی کارایی فنی صنایع ایران و جایگاه صنایع با فناوری بالا در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله برآورد کارایی فنی صنایع ایران و بررسی جایگاه صنایع با فناوری بالا از این لحاظ است. این مقاله به برآورد کارایی فنی 123 صنعت ایران، از جمله 10 صنعت با فناوری بالا برای دوره 89-1387 پرداخت و برای این منظور از تابع تولید مرزی استفاده شد. نتایج نشان می دهد که متوسط کارایی فنی صنایع کشور طی دوره مورد بررسی، مقدار 4/0 است که از بین صنایع مورد بررسی، 49 صنعت، شامل 6 صنعت از 10 صنعت با فناوری بالا، دارای کارائی فنی بالاتر از متوسط می باشند. صنایع ""تولید ابزارهای اپتیکی و تجهیزات عکاسی"" و ""تولید وسایل نقلیه هوایی و فضایی"" نسبت به سایر صنایع منتخب دارای بالاترین کارایی می باشند.
ارزیابی عوامل مؤثر بر ناکارایی فنی صنایع کارخانه ای ایران (رهیافت تابع مرزی تصادفی و روش حداکثر درست نمایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف محوری این مقاله سنجش ضریب ناکارایی فنی در 23 صنعت فعال در کد دو رقمی ISIC طی سال های 1374 تا 1388 و شناسایی عوامل مؤثر بر ضریب ناکارایی فنی در این صنایع است. در این مقاله، ناکارایی تکنیکی برمبنای رویکرد باتیس و کولی و با استفاده از تابع تولید ترانسلوگ در صنایع کارخانه ای ایران محاسبه شده است. یافته های این مقاله مؤید آن است که 1- روند کارایی در صنایع کارخانه ای ایران روند رو به رشدی بوده و در تمام صنایع کارخانه ای طی سال های 1374 تا 1388 ضریب کارایی فنی افزایش یافته است. در صنایع کد دو رقمی ISIC، بیشترین ضریب ناکارایی فنی مربوط به صنایع «تولید پوشاک و عمل آوردن و رنگ کردن پوست خزدار»، «انتشار و چاپ و تکثیر رسانه های ضبط شده» و «ساخت منسوجات» و «بازیافت» و بیشترین کارایی فنی مربوط به صنعت «ساخت مواد و محصولات شیمیایی» بوده است. با توجه به محاسبات تحقیق، متوسط ضریب ناکارایی فنی در صنایع مورد مطالعه برابر 47/0 است. براساس یافته های تحقیق می توان نتیجه گرفت که هرچه ضریب تمرکز در صنایع افزایش یابد، میزان ناکارایی افزایش می یابد. به عبارت دیگر، صنایعی که از ساختار متمرکزتری برخوردار بوده اند و میزان انحصار مؤثر در آنها بالاتر بوده، میزان ناکارایی بالاتری داشته اند. براساس مدل تحقیق در صنایعی که ضریب نیروی کار متخصص بالاتر بوده است و بنگاه ها از صرفه های مقیاس بهره مند بوده اند، میزان ناکارایی کاهش یافته است. همچنین یافته های تحقیق نشان می دهد، هزینه تحقیق و توسعه تأثیر چندانی بر کاهش ناکارایی در بخش صنعت کشور نداشته و از نظر آماری بی معنا بوده است.