سهیلا علیرضانژاد

سهیلا علیرضانژاد

مدرک تحصیلی: دانشیار جامعه شناسی دانشکدة علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد گرمسار
پست الکترونیکی: soal802001@gmail.com

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۳ مورد از کل ۲۳ مورد.
۲۱.

ذائقه جنسیتی و اوقات فراغت مجازی (مطالعه ای بر جوانان 15-29 ساله شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۶۶ تعداد دانلود : ۶۳
همچنان که افراد یک جامعه یکسان نیستند، راهکارهای اوقات فراغت آنان نیز متفاوت است. این پژوهش به دنبال یافتن الگوهای رفتاری جوانان به تفکیک دختر و پسر در فضای مجازی است. چگونگی گذران اوقات فراغت برای جوانان از اهمیت ویژه ای برخوردار است، زیرا الگوهای گذران اوقات فراغت در شناخت سبک زندگی افراد بسیار موثر است. بر این اساس، پرسش اصلی این پژوهش عبارت است از آن که گذران فراغت مجازی در بین جوانان چگونه بوده و تاثیر جنسیت بر آن چگونه است؟ برای پاسخگویی به این پرسش ضمن مراجعه به واقعیت، از مفاهیم نظری از قبیل میدان و منش در اندیشه بوردیو و نظریات کاستلز در باره جامعه شبکه ای استفاده شد. با توجه به ماهیت پژوهش، روش ترکیبی متوالی استقرایی انتخاب شد که ترکیب دو روش مطالعه میدانی و پیمایش است. ابزار گردآوری اطلاعات در مطالعه میدانی، مصاحبه نیمه ساخت یافته و بحث گروهی است و در بخش پیمایش، پرسشنامه ای با توجه به یافته های کیفی ساخته شد. روش نمونه گیری در بخش کیفی، نمونه گیری هدفمند و در پیمایش، نمونه گیری سهمیه ای بود.   یافته ها نشان از عمومیت استفاده از فضای مجازی در بین جوانان دارد، اما علیرغم باز شدن فضا و تسهیل کنشگری دختران در فضای مجازی، وجود نوعی منش و ذائقه جنسیتی در میدان فضای مجازی مشاهده شد. به عبارت دیگر، ساخت جنسیتی در اوقات فراغت مجازی بازتولید شده است. افزایش امکانات، تاثیر چندانی در نحوه رفتار جوانان برای گذران اوقات فراغت در فضای مجازی ندارد، اگرچه تمایل به مصرف نمایشی و اوقات فراغت تظاهری در دختران و پسران دیده می شود، اما به لحاظ شکلی متفاوت است.
۲۲.

تجربه دوگانه نان آوری زنان؛ مطالعه ای بر زندگی زنان سرپرست خانوار شهرستان بهشهر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تنهایی سرپرستی خانوار فقر نان آوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴ تعداد دانلود : ۲۷
هدف این پژوهش، شناخت و فهم تجربه زنان سرپرست خانوار از نقش نان آوری و چگونگی اجرای آن به عنوان سرپرست خانوار است. در این بررسی برای دستیابی به اهداف پژوهش از نظریه داده بنیاد استفاده شد و داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساخت یافته با 33 نفر از زنان سرپرست خانوار ساکن شهرستان بهشهر گردآوری شد. کدگذاری باز داده ها به ظهور چهار مقوله اصلی انجامید: 1. سرپرستی خانوار؛ 2. فقر زنان سرپرست؛ 3. تنهایی زنان در اداره خانوار؛ و 4. کسب درآمد و نان آوری. نتایج پژوهش بیانگر آن بود که این زنان پس از پذیرش نقش سرپرستی و در نقش نان آور به دو شکل فعالیت های اقتصادی خود را انجام می دهند: 1. فعالیت های اقتصادی از داخل خانه؛ 2. فعالیت های اقتصادی خارج از خانه. آنان در دو الگوی پارادایمی قرار می گیرند: 1. خود به مثابه عامل تغییر و 2. خود به مثابه نیازمند حمایت. پارادایم اول درک زنان از زنانگی، توانایی تغییر در زندگی و موفقیت در اهداف است، اما زنان در پارادایم دوم از اعتمادبه نفس لازم برای استقلال برخوردار نیستند و درک آنان از زنانگی، مانع تلاش برای تغییر در زندگی بدون حمایت دیگران است. پیامد حمایت طلبی زنان، احساس فناشدن و نبود سرمایه های اقتصادی و اجتماعی است. یافته ها نشان می دهد در چگونگی ایفای نقش زنان به عنوان زن سرپرست خانوار، عوامل خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، جنسیت و حمایت نهادهای دولتی تأثیرگذار هستند، اما مقوله هسته نشان از اهمیت فهم زنان از زنانگی خود دارد. از این رو مداخله ها و حمایت های دولتی لازم است با توجه به این ویژگی انجام شود.
۲۳.

ناکارآمدی بازپروری زندانیان در نهاد زندان؛ مطالعه ای بر زندانیان مرد بازگشته به زندان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ناکارآمدی نهاد زندان بازاجتماعی شدن تکرار جرم بازگشت به زندان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴ تعداد دانلود : ۱۷
هدف از این پژوهش شناسایی شرایط منجر به تکرار جرم در زندان است. برای دستیابی به این هدف از روش مردم نگاری استفاده شد. گردآوری اطلاعات از طریق مصاحبه با 20نفر از زندانیان مرد با سابقه بازگشت مجدد به زندان، به عنوان مطلع و نیز مشاهده میدانی به همراه مطالعه اسناد انجام شد. یافته ها نشان داد که زندان دارای یک سازوکار رسمی مواجهه با زندانی است که در پنج سطح عمل می کند، این سطوح عبارتند از: تامین نیازهای زیستی زندانی، پذیرش و ارزیابی، ارائه آموزش ها، حمایت و مراقبت ونیز ارتقای روابط اجتماعی زندانی. همچنین تجزیه و تحلیل مصاحبه ها منجر به ظهور پنج مقوله اصلی شد که عبارتند از: برچسب زندانی و تجربه طرد اجتماعی، تراکم زندانیان، عدم طبقه بندی محافظت کننده زندانیان، ناکارآمدی نظام های حمایتی و مراقبتی، آموزش ناکارآمد و غیرموثر. بند به عنوان مرکز دریافت خدمات زیستی و حمایتی رسمی، هم زمان مرکز دریافت حمایت ها و آموزش های غیررسمی است. زندانیان مرد بازگشته به زندان عملا با نظام جامعه پذیری غیررسمی همسو شده و نظام رسمی از کارآمدی لازم برای برقراری ارتباط با این گروه از زندانیان برخوردار نیست. سازوکار رسمی موجود نیز قادر به نیل به اهداف تعیین شده خود نیست.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان