کارکرد ژانرهای تلفیقی در سینمای بحران (مطالعه ای انتقادی بر سه اثر منتخب از سینمای ایران در دوران کرونا) (۱۳۹۹–۱۴۰۲)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۵
67 - 78
حوزههای تخصصی:
بازتعریف کارکرد ژانرهای تلفیقی در سینمای ایران در دوره همه گیری کرونا و پس از آن (۱۳۹۹–۱۴۰۲)، به یکی از مسائل محوری در تحلیل گفتمان سینمایی بحران تبدیل شده است. این پژوهش با طرح این سؤال که ژانرهای تلفیقی در سینمای ایرانِ دوره بحران کرونا چگونه توانسته اند تجربه زیسته جمعی را بازنمایی کنند؟» به بررسی ساختارهای روایت، فرم های زیبایی شناختی و ابعاد ایدئولوژیک در سه فیلم شاخص این دوره می پردازد. روش پژوهش کیفی و مبتنی بر تحلیل محتوای انتقادی است. سه فیلم منتخب دشت خاموش، موقعیت مهدی و مرد بازنده از منظر چگونگی تلفیق ژانر، کارکردهای روایی، بازتاب تجربه زیسته بحران، و ظرفیت های معنایی مورد تحلیل قرار گرفته اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که در این آثار، تلفیق ژانرها صرفاً راهکاری فرمی نبوده، بلکه پاسخی فرهنگی به اضطراب، سوگ و گسست های اجتماعی ناشی از بحران کرونا بوده است. در دشت خاموش، ساختار ایستا و مینیمالیستی با زیبایی شناسی سکوت و حذف کنش، تعلیق روانی و ترومای جمعی را بازنمایی می کند. موقعیت مهدی با بهره گیری از فرم بیوگرافی-حماسی-ملودرام، خاطره ملی را با تجربه سوگ و فقدان شخصی تلفیق می کند. مرد بازنده نیز با درهم آمیزی ژانر پلیسی، اجتماعی و روان شناختی، جامعه ای بی اعتماد و پریشان را در دل روایتی گسسته و ذهن محور به تصویر می کشد. این پژوهش نشان می دهد که ژانرهای تلفیقی در سینمای بحران، به مثابه میانجی هایی میان فرم و محتوا، توانسته اند زبانی روایی خلق کنند که برای بازنمایی تجربه های پیچیده، گنگ، چندلایه و متزلزل دوره کرونا مناسب است. تلفیق ژانری نه تنها به بازنمایی بحران یاری رسانده، بلکه بستری برای مقاومت زیبایی شناختی و بازاندیشی فرهنگی در زیست اجتماعی فراهم کرده است.