محمدباقر قهرمانی

محمدباقر قهرمانی

مدرک تحصیلی: دانشیار گروه هنرهای نمایشی و موسیقی دانشگاه تهران ، پردیس هنرهای زیبا،

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۴ مورد از کل ۲۴ مورد.
۲۱.

بسط ادراکات فضایی تماشاگر از طریق امپاتی با کالبدهای فیلمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فیزیولوژی امپاتی تماشاگر فیلم ادراک فضایی بدن های فیلمی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۳ تعداد دانلود : ۲۳۱
مطالعه در روند شکل گیری و تکامل سینما، نمایانگر علاقه به تشریح حالت بدن انسانی و تسخیر حرکت جسمانی است. مرکزیت بدن در گسترش سینمای اولیه، نکته ای است که با توجه به «چرخش جسمانی» در تئوری های معاصر فیلم، مورد توجه نظریه پردازان قرار گرفته است. تحلیل و بررسی تلاش های پیشگامان اولیه سینما همچون ماری، مایبریج و ملیس، نمایانگر این مهم است که تبارشناسی تصویر متحرک را به جای الگوهای اپتیکی مرسوم در تئوری های روان کاوانه، می توان در آزمایش های فیزیولوژیکی انتهای قرن نوزدهم ریشه یابی نمود. مقاله حاضر می کوشد با مورد تاکید قرار دادن این ماهیتِ ذاتاً «بدن مندِ» مدیوم سینما، با بهره گیری و بازخوانی مفهوم امپاتی، رابطه فضایی و کالبدی تماشاگر با فیلم را مورد بررسی قرار دهد. امپاتی، عمل «احساس کردن در درون دیگری» است که نخستین بار توسط ویشر مطرح شد و بعدها توسط نظریه پردازانی چون لیپز، اشمارسو و ولفلین بسط داده شد. مبتنی بر خوانش پدیدارشناسانه از امپاتی، تماشاگر از طریق بیرون افکنی بدن خود به کالبدهای فیلمیک، می تواند تجربه فضایی آنها را تجربه کند و از این طریق خود را در موقعیت های فضایی متفاوتی قرار دهد. از این رو می توان فیلم ها را به مثابه منابع غنی و ارزشمندی در نظر گرفت که برای مخاطبان، امکان تجربه های غریب و ناممکن فضایی را فراهم می آورند.
۲۲.

صورت بندی بازار تئاتر به مثابه نظام مالکیت حقوقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازار تئاتر مالکیت حقوقی اقتصاد فرهنگ اقتصاد هنر اقتصاد سیاسی تئوری سیستم ها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱ تعداد دانلود : ۹۴
پژوهش حاضر کوشیده است بازار تئاتر را به مثابه یک نظام مالکیت حقوقی، تبیین و صورت بندی کند. چارچوب نظری مورد استفاده در پژوهش حاضر، عبارت است از پیاده سازی رویکرد عدالت محور در خوانش از نظریه و مفاهیم تشکیل دهنده اقتصاد سیاسی. به زبان ساده، فهم بازار تئاتر در مواجهه با نیروهای موجود در جهان اقتصادی و سیاسی تولید تئاتر، که به صورت توأمان یکدیگر را دفع و جذب می کنند، چارچوب نظری پژوهش حاضر را سامان داده است. در نخستین گام، تشریح و تحلیل سه رویکرد اصلی-آزادی خواهانه، قراردادی، هگلی- در خوانش نظریه های عدالت محور از اقتصاد سیاسی، مختصات بازار را تعیین کرده و مفاهیم مستخرج از آنها -شرافت، آدمیت، هویت فردی- در جایگاه سنگ بنای بازار شناخته و معرفی می شوند. سپس، رابط ه ای اصلی یا پل های سازنده مفهوم بازار تئاتر با تکیه بر عناصر اصلی در رویکردهای سه گانه عدالت محور به دست می آید که به ترتیب عبارت اند از: پذیرش جامعه به مثابه خاستگاه بازار تئاتر، اتکا بر واقعیت های موجود و نه فرضی در تعریف حدود بازار، مفهوم فرد و هویت فردی و یکپارچگی حاصل از ساختار تقابلی و عادلانه. در پایان، صورت بندی بازار تئاتر بر اساس ویژگی های به دست آمده از رویکردهای عدالت محور و نیز مشخصات حقوق مالکیت، حاصل شد؛ تعریفی که می توان جنبه کاربردی و عملگرایانه آن را، عبارت از ابهام زدایی از مفهوم بازار در مطالعات هنرهای اجرایی و نیز زمینه سازی برای فهم درست نقش و جایگاه آن در اقتصاد فرهنگ و هنر دانست. ازاین رو، بازار تئاتر را می باید بازاری قلمداد کرد، برآمده از جامعه که مبتنی بر سه اصل شرافت، آدمیت و هویت فردی، مناسبات سه گانه تولید، توزیع و مصرف تئاتر -در انواع- را، سازمان دهی کرده و در شبکه ای از روابط مبادله ای با دولت و قانون حاکم بر آن جامعه، به وجود آمده و خود را حفظ می کند.
۲۳.

Conceptualization of the Hegemon Discourse of the Post-Revolutionary Iran in Septembers of Shiraz: A Cognitive-Multimodal Discourse Analysis(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Cognitive-Critical Discourse Analysis Hollywood Islamic Revolution of Iran U.S Multimodality Septembers of Shiraz

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۱۶
The 1979 Islamic Revolution marked a pivotal moment in the political relations between the U.S. and Iran, resulting in a “soft war” that primarily unfolded in the media, particularly within films. This study aims to analyze how the selected film, Septembers of Shiraz (2015), represents post-revolutionary Iran from a cognitive perspective. The Islamic Revolution is characterized by distinct signifiers, including anti-Zionism, the duality of the oppressed and the oppressors, legality, Islamism, republicanism, and the rejection of the United States. Rival discourses attempt to dislocate each of these signifiers to delegitimize the hegemon discourse of the Islamic Revolution. This analysis employs a combination of three theoretical frameworks and cognitive construal tools at the micro-level: Talmy’s (2000) force-dynamic paradigms, the multimodal conceptual metaphor proposed by Forceville (2006, 2008, 2016), and the metonymy-producing relationships suggested by Radden and Kövecses (1999). A macro-level analysis will utilize Laclau and Mouffe’s (2001) discourse theory to uncover the hegemon discourse’s semiotic system using the micro-level data. The results demonstrate that this film employs the repetitive metaphor of IRAN IS PRISON, the metonymy of MEMBERS FOR A CATEGORY, and the force-dynamic paradigm of the revolutionaries as a strong Antagonist/ the Jewish society as a weak Agonist. Discursively, the Iranian revolutionaries are portrayed as irrational, dogmatic, and narrow-minded individuals who are drawing their other-making border with all those who are not devoted to the Islamic revolution. Rejecting anti-Semitism, the revolutionaries’ irrationality, Jewish sacred suffering, and messianic redemption are some of the signifiers articulated by this film.      
۲۴.

مفهوم «سلطه» از دیدگاه ماکس وبر و بازتاب آن در سه نمایشنامه ساعدی (چوب به دست های ورزیل، بهترین بابای دنیا و آی بی کلاه، آی باکلاه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: غلامحسین ساعدی ماکس وبر سلطه اقتدار چوب به دست های ورزیل بهترین بابای دنیا آی بی کلاه آی باکلاه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۱
غلامحسین ساعدی یکی از أثرگذارترین نویسندگان ادبیات و تئاتر معاصر ایران محسوب می شود؛ به گونه ای که او را یکی از ستون های نمایشنامه نویسی در ایران دانسته اند. یکی از ویژگی های مهم آثار نمایشی او، اشاره هایی پرتعداد به تقابل میان گروه های اجتماعی و اقتصادیِ فرادست و فرودست است. به همین سبب، بسیاری از کارشناسان و پژوهشگران، آثار ساعدی را بر اساس درون مایه های سیاسی و اجتماعی شان بررسی کرده اند. مطالعه این آثار نشان می دهد که در بسیاری از موارد، این تقابلِ طبقاتی به شکل گیری نوعی از سلطه منجر می شود. این پژوهش، مطالعه ای توصیفی – تحلیلی است که طی آن، مفهومِ "سلطه" (یا اقتدار) در سه نمایشنامه چوب به دست های ورزیل، بهترین بابای دنیا و آی بی کلاه، آی باکلاه بر اساس نظریه های ماکس وبر، تحلیل شده است. یکی از تفاوت های عمده دیدگاه های وبر با دیگر نظریه های مرتبط با سلطه، تقسیم بندی جزیی نگرانه تر وبر است. در واقع، ماکس وبر، سلطه را نه صرفاً به عنوان یک مفهوم تک بعدی، بلکه در قالب پدیده ای چندوجهی بررسی می کند که شامل سه زیرمجموعه سلطه قانونی-عقلانی، سلطه سنتی و سلطه کاریزماتیک است. یافته های این پژوهش نشان داده است که هر سه اثر بررسی شده به مفهوم سلطه ارتباط پیدا می کنند، اما در آن ها با شکل های مختلفی از این مفهوم روبه رو می شویم. تحلیل این آثار از منظر دیدگاه های وبر درباره سلطه، می تواند به درک بیشتر ما از شباهت ها و تفاوت های موجود در این نمایشنامه ها منجر شود و افزون بر کمک به تحلیل شخصیت پردازی، لحن و فضاسازیِ این آثار، به ما در درک بهتر دنیای مبتنی بر بی قانونی و ریشه های شکل گیری بحران اجتماعی در این سه نمایشنامه کمک کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان