میترا افضلی فاروجی

میترا افضلی فاروجی

مدرک تحصیلی: دانشجوی دکتری مدیریت رسانه دانشگاه تهران

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
۱.

تبیین ظرفیت های صنعت سینما در توسعه عمومی سازی علم (مورد مطالعه: فیلم های برتر علمی- تخیلی فستیوال های جهانی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ترویج علم رسانه ای سازی علم ژانر علمی تخیلی برساخت گرایی اجتماعی علم سینمای داستانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۹
هدف: امروزه عمومی سازی علم، به عنوان یکی از معیارهای اصلی توسعه جوامع، در افزایش مشارکت مردم در فرایندهای علمی نقش مهمی ایفا می کند. سینما یکی از ابزارهای قدرتمند رسانه ای است که می تواند با استفاده از ظرفیت داستان پردازی و تصویرسازی، مفاهیم علمی را به شیوه ای جذاب و فهم پذیر به عموم منتقل کند. این مقاله با هدف شناسایی ظرفیت های صنعت سینما در توسعه عمومی سازی علم اجرا شده است.روش: مقاله از نظر ماهیت اکتشافی و از نظر هدف کاربردی است و با رویکرد کیفی انجام شده است. جامعه مورد مطالعه، ۲۹ فیلم برتر ژانر علمی تخیلی بوده است که در بازه زمانی ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰، در فستیوال های معتبری مانند اسکار، گلدن گلوب و آکادمی فیلم های علمی تخیلی پخش شده اند. در این پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند، ۱۵ فیلم برتر در این ژانر انتخاب شد و با این تعداد اشباع نظری به دست آمد. ابزار جمع آوردی داده ها، مشاهده و روش تجزیه وتحلیل داده ها، تحلیل مضمون بود. در نهایت ۱۸۷ مضمون پایه شناسایی شد که به ۲۹ مضمون سازمان یافته و ۸ مضمون فراگیر دسته بندی شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که سینمای داستانی با استفاده از ظرفیت هایی مانند روایتگری و داستان پردازی، آینده نگاری علم، رسانه ای سازی علم، مسئولیت اجتماعی در قبال عمومی سازی علم و برساخت گرایی علمی، در انتقال مفاهیم علمی به عموم، به طور مؤثری نقش دارد.نتیجه گیری: اهمیت سینمای داستانی به عنوان ابزاری قدرتمند در عمومی سازی علم، از نتایج این مقاله بوده است. استفاده از ظرفیت های شناسایی شده در این مقاله می تواند به تولید فیلم های علمی تخیلی مؤثرتر و جذاب تر منجر شود و مشارکت عمومی در فرایندهای علمی و فهم عامّه از علم را افزایش دهد. در مجموع، به نظر می رسد سیاست گذاران علمی فرهنگی کشور برای ترویج علم در حوزه عمومی و ارتقای سطح زیست آگاهانه در جامعه، می بایست از ظرفیت سینمای داستانی، به ویژه ژانر علمی تخیلی، بیش از پیش بهره گیرند.
۲.

بررسی رابطه میان سواد رسانه ای و خود اثربخشی خلاق در کارکنان معاونت سیمای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سواد رسانه ای خوداثربخشی خلاق خلاقیت کارکنان خلاّق معاونت سیمای جمهوری اسلامی ایران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶ تعداد دانلود : ۱۳۰
پژوهش حاضر به بررسی رابطه میان سواد رسانه ای و خوداثربخشی خلاق در کارکنان معاونت سیمای جمهوری اسلامی ایران پرداخته است. این پژوهش، توصیفی، از نوع همبستگی بودن و به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری، کارکنان معاونت سیمای جمهوری اسلامی ایران (2100 نفر) را شامل می شود که با روش تصادفی 324 نفر آنان به عنوان نمونه انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته با اقتباس از پرسشنامه خلاقیت تورنس و پرسشنامه سواد رسانه ای فلسفی استفاده شده و روایی و پایایی در حد مطلوب و قابل قبول (با آلفای کرونباخ 88/0) به دست آمده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بین سواد رسانه ای و خوداثربخشی خلاق در کارکنان سیمای جمهوری اسلامی ایران رابطه ای معنادار و مثبت وجود دارد؛ همچنین بین سواد رسانه ای و مؤلفه های خلاقیت از دیدگاه تورنس که در 4 مؤلفه؛ ابتکار، بسط خلاقیت، سیالیّت و انعطاف پذیری مورد بررسی قرار گرفته، رابطه معنادار و مثبت دیده می شود. نتایج این مطالعه نشان می دهد که چنانچه دانش و مهارت های سواد رسانه ای کارکنان رسانه ارتقا باید، توانمندی بالقوه آنان در بروز خلاقیت های شغلی بیشتر می شود و باور هر یک نسبت به توانایی خود در فکر، عمل و خلق راهکارهای خلاقانه افزایش می یابد. از آنجا که خوداثربخشی خلاق، پیش بینی کننده خوبی برای سطح عملکرد بالاتر شغلی افراد است؛ با اتکا به این دارایی نامشهود به عنوان اهرم و عاملی برای رقابت در تولیدات رسانه ای، می توان به خودشکوفایی کارکنان از یک سو و کاربست خلاقیت در تولید محتوای خلاقانه رسانه ای از سوی دیگر دست یافت.
۳.

تبیین الگوی ارتباطات عمومی علم در برنامه سازی علمی در سیمای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارتباطات عمومی علم الگوی نقصانی برنامه سازی علمی ترویج علم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵۶ تعداد دانلود : ۶۷۵
رسانه ملی یکی از بازیگران اصلی فرآیند ترویج علم در کشور است که مسئولیت پیوند حوزه علم و عرصه عمومی و نهادینه سازی گفتمان علمی را بر عهده دارد. هدف از این پژوهش، تبیین الگوی پارادایمی ارتباطات علم در برنامه سازی علمی در تلویزیون است که ضمن احصای شرایط علّی، زمینه ای و میانجی به شناسایی راهبردهای مناسب برای کنش متقابل رسانه در فرآیند رسانه ای سازی علم و سرانجام پیامدهای منتج از این الگو می انجامد.روش تحقیق این پژوهش نظریه مبنایی است و داده هابا روش نمونه گیری نظری ازطریق مصاحبه عمیق غیر ساختار یافته با 12 نفر از صاحبنظران که در طراحی و راهبری برنامه های علمی نقش داشته اند، بدست آمد. یافته های این مقاله حاکی از آن است که الگوی منتخب رسانه ملی در بازنمایی علم، الگوی نقصانی است. دلایل اتّخاذ این الگو عبارت است از دانای کل پنداری رسانه، تصور نادرست از سطح ادراک عامّه از علم، پیچیده انگاری زبان علم، محدودیت منابع در برنامه سازی علمی، فقدان فرهنگ حمایتگر علم و عدم ثبات و تمایز وظایف ساختاری شبکه های عمومی و تخصصی تلویزیون. به این ترتیب با الگوی نقصانی ترویج علم، کنشگری رسانه در حوزه ارتباطات علم با راهبردهایی چون تخصص زدگی، عوام زدگی، کلیشه سازی یا نتیجه گرایی علمی معنا می یابد. درنتیجه، ارائه ایدئولوژیک علم، خلط علم و شبه علم، برجسته سازی دستاوردهای علمی، عدم ورود علم به حوزه عمومی، ترویج علم محض و عدم ارتباط تعاملی رسانه با عموم و جامعه علمی را به دنبال دارد. بنابراین ضروری است که رسانه ملی با اتخاذ الگوی مشارکت در ترویج علم،  از رویکرد همگانی سازی علم به رویکرد درگیرسازی عموم  در علم تغییر موضع دهد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان