رابطه فرهنگ رشته ای با انواع فرهنگ های دانشگاهی: مورد مطالعه دانشگاه تبریز (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطیه فرهنگ رشته ای با انواع فرهنگ های دانشگاهی بر اساس رویکرد برگ کوئیست است. بدین منظور رابطیه فرهنگ های دانشگاهی معرفی شده توسط برگ کوئیست با فرهنگ رشته ای در سه بعد 1. ایفای نقش محقق؛ 2. همکاری های دانشگاهی و 3. جو حمایتی برای فعالیت های پژوهشی و همچنین با دسته بندی علوم از نظر تونی بچر بررسی شده است. روش تحقیق این مطالعه پیمایشی بوده و از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعیه آماری این مطالعه شامل 690 نفر اعضای هیئت علمی دانشگاه تبریز است. به سبب احتمال تمایل اندک اعضای هیئت علمی در پاسخگویی به پرسشنامه ها و برای جلوگیری از افت تعداد نمونه، پرسشنامه ها در میان همیه استادان پخش شد. در نهایت 156 نفر از اعضای هیئت علمی به پرسشنامه های فرهنگ های دانشگاهی (ACI) و فرهنگ رشته ای پاسخ دادند. آزمون تفاوت میانگین ها نشان داد که میان فرهنگ دانشگاهی حاکم بر دانشکده های مختلف دانشگاه تبریز تفاوت معناداری وجود دارد؛ به طوری که دانشکده های علوم تربیتی و روان شناسی، دامپزشکی، مکانیک، برق، فیزیک و شیمی، همانند فرهنگ حاکم بر کل دانشگاه، فرهنگ مشارکت پذیر؛ دانشکده های انسانی و علوم اجتماعی، ادبیات و زبان های خارجی، کشاورزی، عمران و علوم پایه فرهنگ وکالتی و دانشکدیه ریاضی فرهنگ توسعه ای دارند. همچنین مشخص شد که فرهنگ مشارکت پذیر با ویژگی های بارزی همچون تولید و تفسیر دانش، پژوهش های مورد حمایت هیئت علمی، آزادی عمل دانشگاهی، امکان مطالعیه استادان در حوزیه تخصصی خود، تسلط عقلانیت و استقلال، فرهنگِ حاکم بوده است. تحلیل داده ها با استفاده از رگرسیون گام به گام آشکار ساخت که ضریب تعیین مدل نهایی برای فرهنگ دانشگاهی در دانشگاه تبریز 5/34 درصد بوده استExploring the Relationship between Disciplinary Culture and Other Academic Aultures: The Case of Tabriz University
The aim of this study is to explore the relationship between disciplinary culture with other academic cultures. Following Bergquist we divide disciplinary culture into three dimensions of ascertained role, academic cooperation, and the atmosphere of supporting research activities. The research has been conducted by survey method and questionnaire technique. The statistical population of this study is composed of 690 faculty members in Tabriz University. The questionnaires were distributed among all faculty members and a number of 156 of them were returned. The findings indicate that there is a significant difference between the dominant academic cultures among faculties of Tabriz University. The production and interpretation of knowledge, supporting faculty research, academic freedom, a possibility for professors to study in their field of specialization, the dominance of rationality and autonomy, are known to be the main elements of the dominant culture named participative culture. Some other statistical findings are discussed.