آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۶

چکیده

کشورهای اسلامی در مقام مقایسه با سایر مناطق در حال توسعه با مشکلات بیش تر و موانع جدی تری در روند نوگرایی و نوسازی های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی رو به رو بوده‌اند. سرعت قابل توجه تحول در آسیای دور و شرق اروپا، از ظرفیت‌های نوگرایانه در این مناطق حکایت می‌کند. در این چارچوب فرهنگ، سابقه و باورهای فرهنگی از یک طرف و ماهیت کانون های قدرت از طرف دیگر، دو متغیر تعیین کننده در انتقال از دوره‌ی ماقبل نوگرایی به دوره و فرایند نوگرایی هستند. در این مقاله، این دو متغیر نسبت به کشورهای عربی و غیر عربی منطقه ای خاورمیانه اطلاق شده است . ماهیت باورهای فرهنگی که به فرآیندهای نوگرایانه مربوط می‌شود با وضعیت بعضی کشورهای دیگر مانند مجارستان، لهستان، مالزی و کره‌ی جنوبی مقایسه خواهد شد. مهم تر از باورهای فرهنگی که می توان تسهیل کننده یا مانع فرایند نوگرایی باشد، ماهیت کانون های قدرت و دیدگاه ها و خلقیات آن ها است. به این معنا که کانون‌ های قدرت در یک کشور تا چه اندازه، واقعیات و روندهای جهانی را درک کنند و تا چه حد منافع خود را در راستای منافع جامعه ی خود تعریف نمایند. مقاله نتیجه گیری می‌کند که موانع فرهنگی در کل جامعه و فرهنگ و ماهیت کانون‌ های قدرت می توانند دو عامل تعیین کننده در عقب ماندگی جوامع اسلامی از فرایندهای نوگرایانه در سرآغاز قرن بیست و یکم باشند.

تبلیغات