مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۶۱.
۳۶۲.
۳۶۳.
۳۶۴.
۳۶۵.
۳۶۶.
۳۶۷.
۳۶۸.
۳۶۹.
۳۷۰.
۳۷۱.
۳۷۲.
۳۷۳.
۳۷۴.
۳۷۵.
۳۷۶.
۳۷۷.
۳۷۸.
۳۷۹.
۳۸۰.
ادبیات تطبیقی
حوزههای تخصصی:
امروزه اهمیت تحقیقات در حوزه ترجمه پژوهی بر زبانشناسان و نیز متخصصان ادبیات تطبیقی پوشیده نیست. اهمیت ترجمه پژوهی، حتی در نگاه کوچک ساختار نگر که مبتنی بر تحلیل مسائل زبانی در ترجمه است، از آنجاست که دیگر متن ترجمه ادبی از نظر نقشی که در زبان و فرهنگ مقصد بازی میکند چیزی کم از بار و نقش ادبی و فرهنگی متن اصلی در بستر زبانی-فرهنگی خودش ندارد، بویژه هنگامی که به ترجمه پژوهی شاهکارهای ادبیات جهان میپردازیم. مقاله حاضر به بررسی ترجمه آرایه های استعاره و مجاز در نسخه فرانسوی «دیوان حافظ» به ترجمه شارل-هانری دو فوشه کور [1] می پردازد. این ترجمه به زبان فرانسه بر اساس نسخه گردآوری شده توسط پرویز ناتل خانلری انجام شده است. این مقاله ابعاد معناشناختی ترجمه آرایه های ادبی را مورد مطالعه قرار داده است. پس از بررسی آرایه های استعاره و مجاز موجود در نیمی از اشعار دیوان حافظ، در مجموع 50 مورد آرایه غیر مشابه برای ارائه در این مقاله انتخاب شدند و با اخذ رویکرد معناشناختی-واژگانی از یکسو و بکارگیری نظریه های ترجمه شناختی آنتوان برمن [2] از سوی دیگر، آرایه های منتخب مورد تحلیل و نقد قرار گرفته اند. یافته های به دست آمده نشان میدهد که مترجم تنها در مواردی محدود موفق به ارائه برگردان جامعی از آرایه ها شده است؛ در برخی موارد تنها توانسته معنای صریح آرایه ها را انتقال دهد، در مواردی بدون انتقال دادن معنای صریح آرایه ها معنای ضمنی آنها را در ترجمه منتقل نموده و در برخی دیگر از آرایه ها متوسل به تفسیر آنها گردیده است. [1] Charles-Henri de Fouchécour [2] Antoine Berman
پژوهشی در اصل و منشأ تمثیل فیل و کوران؛ تمثیلی از حدیقه سنایی و مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از تمثیل در روزگاران باستان در میان برخی اقوام برای تعلیم و تبیین مقاصد، رایج بوده است؛ در میان هندوان و بوداییان حرمت و تقدسی داشت؛ از اصول تعالیم آنان به حساب می آمد و از طریق آنان در میان دیگر فرهنگ ها رواج یافته است. داستان «فیل و کوران» از داستان های معروف است که در آثار دینی، ادبی و عرفانیِ چند ملت دیده می شود؛ در همه این موارد، تمثیل مورد نظر«ناتوانی حواس ظاهر بشر در شناخت حقایق اشیاء و امور» را بیان می کند. شهرت این تمثیل در میان هندوان به اندازه ای است که به «قاعده پیل و کوران» «Andhagayanyaya» ضرب المثل شده است و در مورد کسانی به کار می رود که تنها با شناخت جزئی از حقیقت، آن هم به صورت ناقص و ناتمام، گمان می برند بر تمام حقیقت، معرفت کامل حاصل کرده اند. مقاله حاضر با رویکرد ادبیات تطبیقی، ریشه و منشأ تمثیل مورد نظر را در میان متون فارسی و عربی جست و جو کرده، سرچشمه آن را در منابع هندی و بودایی، در مجموعه ای به نام«اُدانا (UDANA)» که شامل سخنان و تعالیم بودا به پیروانش بوده، یافته است. این تمثیل در طول عمر بیش از دوهزارو پانصد ساله و مسیر سفر خود، تغییراتی را هم برخود پذیرفته است. هر شاعر و نویسنده ای متناسب با ساختار و نظام فکری و فرهنگی خود در بهره گیری از آن تغییراتی داده است. این تغییرات در قالب جدولی در متن آورده شده است که شباهت ها و تفاوت ها را نشان می دهد.
ادبیّات تطبیقی و جایگاه آن در آینده مطالعات ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات تطبیقی، به مثابه نگرشی ادبی، تاریخ بسیار پر فراز و نشیبی را تجربه کرده است. گروهی تا مدّت ها تفاوت چندانی میان این نگرش و ادبیّات جهان قائل نبودند و حتّی در برهه ای از زمان، آن ها را در رقابت با یکدیگر می پنداشتند. مدّتی از این شرایط نگذشته بود که ادبیّات تطبیقی به تدریج، به واسطه آنچه به منزله بی ثباتی در پایگاه نظری قلمداد می شد، مورد انتقاد قرار گرفت. این نظراتِ به طور عمده سخت گیرانه، رو به فزونی داشت و تا آنجا پیش رفت که حتّی در اواخر قرن بیستم، تعداد محدودی از پژوهشگران این حوزه از ادبیّات تطبیقی به مثابه نگرشی منسوخ و بی پایه و اساس یاد می کردند؛ امّا همه این کشمکش ها نشان از حضور مؤثّر این سبک مطالعات ادبی در میان پژوهشگران و عدم درک دقیق و درست آن توسّط تطبیقگرایان بود. در پایان قرن بیستم، با تلاش های بی وقفه پژوهشگران این حوزه و درک بیشتر منتقدان ادبی از این روش، هجمه ها کاهش یافت و بحران های یادشده تاحدودی رفع شد. ادبیّات تطبیقی در قرن حاضر به یکی از اصلی ترین روش های مطالعه ادبیّات تبدیل شده و بسیاری از دانشگاه ها، واحد هایی در حوزه مطالعات ادبی تطبیقی داشته یا حتّی گروه های آموزشی ای با این نام تأسیس کرده اند. پژوهش حاضر، با روشی بنیادی و با تکیه بر تاریخچه کنونی ادبیّات تطبیقی به مثابه ابزار لازم پژوهش، جایگاه ادبیّات تطبیقی را میان سایر نگرش ها بررسی کرده و وضعیّت و اهمّیّت آن را در قرن حاضر به بحث و گفتگو گذاشته است. نتیجه اینکه به واسطه تغییرات گسترده در سبک و سیاق مطالعه ادبیّات و نقد ادبی همراه با محوریّت روزافزون فنّاوری های مختلف و دنیای مجازی، ادبیّات تطبیقی می تواند چارچوب مناسبی را برای مطالعه مقایسه ای ادبیات با سایر رشته ها و علوم فراهم آورد.
نمادگرایی در شعر بهزاد کرمانشاهی و عبد الوهّاب البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوره معاصر به دلیل مشترکات فراوان بین دو فرهنگ ایرانی و عربی، می توان تشابه افکار و تصاویر و درنهایت مضامین شعری همسان را که البتّه در برخی موارد با دیدگاه های متفاوت همراه هستند، در آثار شعری شاعران دو ملّت به خوبی حس کرد. بهزاد کرمانشاهی و عبد الوهّاب بیاتی، به مثابه عضوی از جامعه ادبی خویش، نقش مهمّی در بازتاب تحوّلات سیاسی و اجتماعی ایفا کرده اند؛ امّا گاهی اوقات واقعیّت های جامعه، بنا به دلایلی همچون مناسب نبودن فضای سیاسی و اجتماعی، در سروده های آن ها به صراحت، بیان نمی شود؛ چراکه بیان این واقعیّت ها در برخی موارد با نهادهای سیاسی و اجتماعی در تقابل قرار می گرفت؛ از این رو، دو شاعران برای بیان دیدگاه های خویش از نماد استفاده کرده اند؛ لذا با توجّه به این اصل که ارزیابی درست ادبیّات ملّی و تبیین جایگاه آن در میراث فکری و ادبی بشریت جز با مقایسه ادبیّات ملّت ها میسّر نمی شود، نوشتار پیش رو در راستای غنابخشیدن به ادبیّات ملّی و نشان دادن ارزش های ادبی آن در کنار ادبیّات ملل مختلف، می کوشد تا با رویکردی توصیفی - تحلیلی و براساس مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی که دامنه پژوهش آن منحصر به تأثیر و تأثّر نیست، بلکه بر زیبایی های هنری تأکید دارد؛ کارکرد نماد را در شعر بهزاد کرمانشاهی و عبد الوهّاب بیاتی تحلیل کند. بررسی ها نشان می دهد نماد با تجربه های روحی و عاطفی این دو شاعر، پیوندی ناگسستنی دارد و بازتابی از سرخوردگی های هنرمند و شرایط سیاسی - اجتماعی روزگار آنان و راهی برای آشکارکردن زشتی ها و خفقان حاکم بر جامعه است.
آرمان گرایی و واقع گرایی سیاسی در اندیشه سعدی و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان اندیشمندان، متفکّران و ادیبان همواره دو نگاه واقع بینانه و آرمان گرایانه به مسائل اجتماعی و سیاسی وجود داشته است. در نگاه آرمانی، توجّه به صور خیال و سیر در ملکوت و عالم عرش معطوف است و رنگ واقعیّت های زمینی در معادلات و محاسبات ذهنی آرمان گرایان بازتاب ندارد؛ بنابراین نگاه آرمان گرا، نگاهی ذهنیّت گرا و غیر کاربردی است. درمقابل آرمان گرایان، می کوشند از توانایی های فردی و موقعیّت اجتماعی خود، شناختی صحیح و از امکان رسیدن به اهدافشان درکی واقع بینانه ارائه دهند. از آنجا که خاستگاه اندیشه و دستگاه فکری اندیشمندان در تحقّق آرمان ها و اهداف آن ها به ویژه ایجاد مدل مطلوب حکومت بسیار تأثیرگذار است، بررسی مبانی اندیشه آنان در راستای ارائه راهکارهای حلّ مسائل اجتماعی از اهمّیّت حیاتی برخوردار است. براساس این، هدف نوشتار پیش رو، بازشناسی فکری و فلسفی آموزه های مربوط به آیین فرمانروایی و حکومت مطلوب در آثار سعدی و مطابقت آن با نظریّه های آرمان شهری فارابی است. در این مقاله با استفاده از روش تطبیقی، اندیشه دو تن از نام آوران عرصه فلسفه و ادبیّات، فارابی و سعدی با یکدیگر مقایسه می شوند و مدل مورد نظر هریک در قالب مدینه فاضله و جامعه ایده آل ازمنظر واقع گرایی و آرمان گرایی سنجش می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که نظریّات سعدی تلفیقی از عمل گرایی و آرمان گرایی است؛ چنان که برخی نظریّات فارابی نیز این گونه است، امّا مصادیق تفاوت هایی باهم دارند.
گفتمان پسااستعماری در دو رمان موسم الهجره إلی الشّمال از طیّب صالح و سووشون از سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد پسااستعماری که در ادامه نقد پساساختارگرایی ظاهر شد، بر آن است تا راه های متنوّعی را که امپریالیسم و قدرت استعماری برای اعمال فشار و تحکّم در پیش می گیرند، فاش کند؛ فشارهایی که نه تنها از طریق ستم مستقیم نژادی، طبقاتی یا جنسیتی در نظام خودکامه استعماری که از مسیر ادبیّات، هنر و رسانه اعمال می شوند. ماهیّت واکنش به استعمارگری یکسان نیست؛ درست همان گونه که خود فرایند استعمارگری در هر منطقه شکل منحصربه فردی دارد. در نوشتار پیش رو سعی بر آن است که با مبنا قراردادن رمان عربی موسم هجرت به شمال اثر طیّب صالح نویسنده سودانی و رمان سووشون نوشته سیمین دانشور در ادبیّات فارسی به بررسی تطبیقی دو رمان نه ازنظر تأثیر و تأثّر، بلکه ازحیث نحوه بازتاب استعمار در این آثار با توجّه به نظریّه پسااستعماری پرداخته شود. نکته قابل فهم و اثبات اینکه جامعه توصیف شده در هر دو رمان تحت تأثیر استعمار انگلیس قرار گرفته است. در رمان طیّب صالح حضور مستقیم انگلیس و در رمان دانشور خزش پنهانی، آرام و بی صدای فرهنگ غرب در زندگی مردم مشاهده می شود؛ امّا نقطه اشتراک در هردو رمان، مقاومت ضدّ استعماری است. زری در رمان دانشور و مصطفی در رمان طیّب صالح نمونه کاملی از شخصیّت های مورد مطالعه نقد پسااستعماری هستند. تقلید، دیگری، اروپامحوری، فرودست، نژاد، جنسیت و... از مفاهیم بارز نقد پسااستعماری به شمار می روند که در هر دو رمان قابل بررسی و تحلیل نمونه ای هستند.
تاریخ ادبیّات نویسی تطبیقی فارسی و عربی براساس الگوی انواع ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، پیشنهادهایی برای نگارش «تاریخ ادبیّات تطبیقی فارسی و عربی» براساس «الگوی انواع ادبی» است. نوشتار پیش رو آن دسته از گونه های ادبیّات فارسی و عربی را که می توانند در نگارش تاریخ ادبیات تطبیقی مورد مطالعه باشند را نشان داده است. پژوهش حاضر به دنبال یافتن معیارهایی برای تفکیک و طبقه بندی انواع ادبی در ادبیّات فارسی و عربی است که قابلیّت بررسی تطبیقی در درون یک بافت تاریخی را داشته باشند. این جستار ازلحاظ داشتن رویکرد تطبیقی در بررسی سیر تحوّل تاریخی انواع ادبی فارسی و عربی، متمایز است. یافته های پژوهش پیش رو نشان می دهد که انواع ادبی قابل طرح در این حوزه را می توان به دو گروه تقسیم کرد: «انواع ادبی مشترک» و «انواع ادبی موازی». گروه نخست، آن هایی هستند که از جهاتی اصالت و ریشه فارسی یا عربی دارند و گروه دوم، انواع ادبی ای که یا درون مایه شان جزء مسائل عامّ بشری است یا اینکه از انواع ادبی وارداتی غربی - اروپایی به حوزه ادبیات فارسی و عربی به شمار می روند.
نمایش نامه نویسی تاریخی در ادبیّات معاصر مصر و ایران از سال ۱۹۰۶ تا ۱۹۵۳(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آشنایی مشرق زمینیان، ازجمله مصریان و ایرانیان، در دو قرن اخیر با مظاهر تمدّن و فرهنگ غرب، از موارد بسیار مؤثّر و قابل توجّه در ادبیّات این دو کشور به حساب می آید. این موضوع به ویژه در توجّه به انواع ادبی برجستگی بیشتری دارد. یکی از این انواع ادبی که حاصل آشنایی نویسندگان شرقی با ادبیّات اروپایی است، نمایش نامه نویسی و ازجمله نمایش نامه های تاریخی است. نوع بیان حوادث تاریخی در این نوع از نمایش نامه ها، نویسندگان معاصر ایران و مصر نیز کوشیدند تا با به کارگیری این نوع ادبی، به بیان حوادث تاریخی و توضیح سرگذشت شخصیّت های ملّی و گذشته خود در قالب نمایش نامه های تاریخی بپردازند. پژوهش حاضر، میزان و ابعاد این تأثیرپذیری در نمایش نامه های تاریخی نویسندگان معاصر ایران و مصر را بررسی و نحوه رشد و توسعه این نوع ادبی را در آثار آن ها مشخّص کرده است؛ سپس این حرکت را در دو کشور، تحلیل و بررسی کرده است؛ همچنین معرّفی تاریخچه و مهم ترین نمایش نامه های تاریخی و مهم ترین نویسندگان دو کشور در این نوع ادبی از دیگر اهداف نوشتار پیش رو است.
مفهوم عرفانی کنایه در ترجمه عربی عمر شبلی از دیوان حافظ براساس نظریّه آنتوان برمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حافظ شیرازی از شاعران ایران زمین است که شهرتش را باید در سرودن غزلیات او جستجو کرد. وی به دلیل احاطه کم نظیر بر فنون بلاغی، غزلیات خود را به زیبایی و هنرمندانه، بدین آرایه ها مزیّن کرده است. شهرت حافظ، همه عالم، حتّی جهان عرب را درنوردیده است. ادیبان عرب از اوایل قرن بیستم به پژوهش پیرامون حافظ پرداختند و اوّلین گام در این زمینه را ابراهیم شواربی - مترجم و نویسنده مصری - برداشت. تاکنون بیش از سی ترجمه از دیوان وی به زبان عربی انجام پذیرفته است. ازجمله مشهورترین مترجمان عرب زبان اشعار حافظ، عمر شبلی، نویسنده و شاعر معاصر لبنانی که دیوان او را در چهار جلد به نظم عربی برگرداند. نوشتار پیش رو، بر آن است تا به شیوه تطبیقی - تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، ترجمه عربی شبلی از کنایه های دیوان حافظ را براساس نظریّه آنتوان برمن، نقد و بررسی کند. برآیند پژوهش نشان می دهد که عمر شبلی با توجّه به اینکه نزدیک به بیست سال از عمر خود را در ایران سپری کرده، امّا به بسیاری از مفاهیم کنایی اشعار حافظ پی نبرده است؛ درنتیجه در انتقال مفاهیم عالی غزلیات حافظ به مخاطب عربی، چندان موفّق نبوده است.
امپریالیسم زبانی از دیدگاه نقدی عزّالدّین المناصره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عزالدین المناصره (1946- اکنون)، شاعر و ناقد فلسطینی تبار از پژوهشگران برجسته ادبیّات تطبیقی در جهان عرب به شمار می آید که موضع گیری متفاوتی نسبت به ادبیّات تطبیقی و ماهیّت فرهنگی آن دارد. وی در این حوزه، با طرح مفاهیم مرکزیّت اروپا-آمریکایی زبان، شرط اختلاف زبانی در مطالعات مکتب فرانسوی ادبیّات تطبیقی، آنگلوگرایی و فرانکوگرایی و ترجمه بیگانه ساز، به بررسی نقادانه امپریالیسم زبانی در جریان جهانی شدن ادبیّات به طور عام و پژوهش های ادبیّات تطبیقی به طور خاص پرداخته است. از این رو، پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی، به معرّفی و تحلیل و البته نقد دیدگاه های عزالدین مناصره در جریان سیاست زبانی استعمار پرداخته و به این نتایج دست یافته است. مناصره از زبان به مثابه ابزار «انتقال فرهنگ»، به عنوان شکل نوینی از استعمار در دوران حاضر یاد می کند. از نظرگاه او، ترویج زبان انگلیسی و فرانسوی توسط سلطه طلبان، در کشورهای جهان سومی، از یک سو، به منزله «نفوذ و استیلا» یافتن در آنها به شکلی نرم و آرام است که موجب افزایش منافع غرب در کشورها شده و از سوی دیگر، فرهنگ ها و زبان های ملّی و محلّی را در بلندمدت به سمت تضعیف یا نابودی سوق داده است. مناصره، بومی گرایی ترجمه و برگردان آثار ادبی مطابق با ارزش های ایدئولوژیکی فرهنگ مقصد و به کارگیری وسائل ارتباطات و اطلاعات همچون رسانه ها و اینترنت و تعامل های سازنده با کشورهای اسلامی را که زبان عربی در آن کشورها به عنوان زبان دوم مورد توجّه قرار می گیرد؛ از جمله راهکارهایی برای حفظ و نشر زبان عربی و مقابله با امپریالیسم زبانی برمی شمرد.
بررسی و نقد کتاب تأثیر ادبیات فارسی در ادبیات انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم شهریور ۱۳۹۸ شماره ۶ (پیاپی ۷۰)
67-87
تأثیر ادبیات فارسی در ادبیات انگلیسی نوشته حسن جوادی از منابع درس کلیات ادبیات تطبیقی است. این کتاب نفوذ و تأثیر ادبیات پارسی در ادبیات انگلیسی را، از اواخر سده های میانه تا پایان قرن بیستم میلادی، بررسی و تحلیل می کند. کتاب حاضر در چهارچوب ادبیات تطبیقی، به ویژه مکتب فرانسوی، قرار می گیرد، زیرا جوادی براساس منابع معتبر و درجه اول تک تک این موارد را برشمرده و شواهد و مستندات کافی عرضه کرده است. از مهم ترین حوزه های پژوهشی مکتب تطبیقیِ فرانسوی، بررسی روابط ادبی، به ویژه اثرگذاری و اثرپذیری نویسندگان و شاعران، در زبان و ادبیات کشورهای گوناگون است. مقاله حاضر به بررسی این کتاب در قلمرو ادبیات تطبیقی می پردازد و سه بخش اصلی دارد: بخش اول اثر و نویسنده آن و جایگاه این کتاب را در مقایسه با کتاب های مشابه معرفی می کند و نقاط قوت و ضعف آن را مشخص می کند. بخش دوم درباره تحلیل صوری کتاب است و نواقص و کاستی های آن را بر می شمرد و بخش سوم به تحلیل محتوایی این کتاب می پردازد.
اقتباس مجموعه نمایشی «شهرزاد» از هزارویک شب براساس نظریه دادلی اندرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۷
89-115
حوزههای تخصصی:
یکی از عرصه های پژوهش در ادبیات تطبیقی بررسی رابطه ادبیات و هنرهاست. کتاب گران سنگ هزارویک شب بر هنرهای مختلف، ازجمله هنرهای نمایشی، تأثیر چشمگیری داشته است و از این نظر شاید کمتر اثری ادبی بتواند با آن همانندی کند. دادلی اندرو میان اثر سینمایی اقتباسی و متن ادبی سه رابطه بنیادین را ممکن می داند: وام گیری، تلاقی، و وفاداری و تبدیل. این پژوهش با رویکردی تطبیقی و براساس نظریه اقتباس اندرو، درپی اثبات این فرضیه است که مجموعه نمایشی «شهرزاد» متأثر از فضای هزارویک شب بوده و از آن اقتباس کرده است. پژوهش در پایان با اثبات این فرضیه، به این نتیجه رسیده است که مجموعه نمایشی «شهرزاد» بیشتر اقتباسی از نوع وام گیری است که ایده و بن مایه های مضمونی متن این کتاب را به عاریت گرفته است. در وام گیری، فیلم ساز در جست وجوی یافتن متنی است که شهرت و اعتباری در مقام اسطوره و نقش کهن الگو در ذهن مخاطب داشته باشد و از این منظر، هزارویک شب دقیقاً همان ویژگی هایی را دارد که متن ادبی در این نوع از اقتباس باید داشته باشد.
مقایسه شیوه بیان نویسنده و کارگردان در شخصیت پردازی مورد مطالعه: کتاب و فیلم گاوخونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۶۳
63-87
حوزههای تخصصی:
بررسی تفاوت ها و شباهت های یک داستان واحد در دو رسانه متفاوت، گونه ای از مطالعات بینارسانه ای است که ذیل ادبیات تطبیقی نوین تعریف می شود. اگر این مقایسه، بین یک داستان مکتوب و فیلم اقتباس شده از آن صورت بگیرد، در شمار مطالعات اقتباسی است. این نوع مطالعات به دو مرحله سنتی و متأخر قابل تقیسم است. در مطالعات سنتی، منتقدان به مقایسه موضوع داستانی در دو رسانه می پرداختند و در مطالعات متأخر بر ماهیت رسانه و تأثیر آن بر تفاوت روایت تأکید می کنند. در این تحقیق داستان مکتوب گاوخونی و فیلم اقتباسی آن بررسی شده و مسأله پژوهش این است که شیوه بیان نویسنده و کارگردان تحت تأثیر چه عواملی به یکدیگر دور و نزدیک می شوند. روش تحقیق، توصیفی است و محدودسازی پژوهش با انتخاب یک عنصر ساختاری در روایت، یعنی شخصیت صورت گرفته است. دو زمینه اصلی مطالعه عبارتند از: ظرفیت های متن کلامی برای تبدیل به متن سینمایی؛ و خلاقیت خاص کارگردان دربه کارگیری نشانه های رسانه میهمان. دریافت نهایی پژوهش این است که در تبدیل متن ادبی به سینمایی، تأثیر ظرفیت های نمایشی متن و خلاقیت اقتباس کننده نقش توأمان دارند.
بررسی تطبیقی مضامین اجتماعی در اشعار نیما یوشیج و احمد شوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی دلالت واژگانیِ «سبوی» و «صبوح» در شعر عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
195-217
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی داستان «جاناتان مرغ دریایی» و داستان مرغان در منطق الطیر بر مبنای نظریه انتخاب گلسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۸۱
7 - 38
حوزههای تخصصی:
تئوری انتخاب به تبیین رفتارهای انسان با تأکید بر مسئولیت پذیری در برآوردن نیازهای اساسی می پردازد. هدف مقاله حاضر، کاربست این رویکرد روانشناسی، در بررسی تطبیقی داستان های رمزی است. جاناتان، مرغ دریایی، نوشته ریچارد باخ (1936) و نیز منطق الطیر عطّار، بازگوکننده یکی از والاترین دغدغه های بشری، یعنی «حقیقت جویی» است. مقاله حاضر، به شیوه توصیفی- تحلیلی نشان می دهد که این آثار از نظر کاربرد مفاهیم نمادین، وجوه اشتراک دارند. درون مایه آن ها به رغم تمایز در ساختار، تعارض میان داشته ها و خواسته های آدمی را بازمی نمایاند. میل به کشف گوهر وجودی در سایه هدایتگری راهنما بیانگر تلاش آدمی برای برآوردن نیاز به آزادی و حقّ ارزشمندی است. عطّار در وادی دوم، به ضرورت عشق در سلوک می پردازد؛ ولی ریچارد باخ، در آخرین آموزه ها اهمیت این نیاز اساسی را بازگو می کند. تفاوت دیگر در میزان بازنمایی انگیزه های درونی شخصیت هاست. داستان ریچارد باخ، به دلیل بهره گیری بیشتر از توصیف و طرح گفت وگوهای درونی قابلیت بیشتری برای خوانش گلسری دارد.
نقد پسااستعماری رمان «رازهای سرزمین من» رضا براهنی و «بین القصرین» نجیب محفوظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ادبیات پسااستعماری، به شاخه ای از ادبیات معاصر گویند که در زمان سلطه استعمار یا پس از آن، با هدف رهایی از یوغ آن در کشورهای مستعمره ظهور کرده است. از درون مایه های مهم این ادبیات، تقابل شخصیت ها و موضوعاتی است که «من» شرقی نویسنده را در تقابل با «دیگری» غربی و تعامل آنها را با هم، نشان می دهد. در ادبیات داستانی ایران و مصر، نویسندگان بسیاری در این زمینه قلم فرسایی کرده اند. پژوهش حاضر، بررسی تطبیقی دو رمان «رازهای سرزمین من» از رضا براهنی و «بین القصرین» نجیب محفوظ است. زمان رخدادهای هر دو اثر به اشغال غربی ها در سرزمین هایشان برمی گردد. یافته های این پژوهش که به شیوه تحلیل محتوایی و با رویکرد تطبیقی است، حاکی از آن است که نویسندگان با بیان و ارزیابی مفاهیم بنیادین پسااستعماری چون دیگری سازی، متن و حاشیه، جنسیت، اعتقادات، آزادی خواهی و استعمارستیزی، در پی نشان دادن«خود» و «دیگری» یا «متن» و «حاشیه» بوده اند.
نقش ترجمه در پذیرش اشعار مولوی با ترجمه کُلمِن بارکس در امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۸
7-32
حوزههای تخصصی:
امرسون نخستین شاعر امریکایی بود که مولوی را به جامعه امریکا معرفی کرد. پس از امرسون، دیگر شاعران مکتب تعالی گرایی، ازجمله تورو، لانگفلو و ویتمن، به شعر صوفیان پارسی خاصه شعر مولوی روی آوردند. در قرن بیستم، مترجمان و شاعرانی نظیر دیوید مارتین، رابرت دانکن، مروین و رابرت بلای کوشیدند شعر مولوی را به جامعه امریکا بشناسانند. پس از آنان، در اوایل دهه 1980م، بارکس به کمک جواد معین و براساس ترجمه های آربری و نیکلسون، بخش هایی از اشعار عارفانه مثنوی ، دیوان شمس و رباعیات مولوی را به فارسی ترجمه کرد. با انتشار ترجمه های بارکس در دهه 1980م، شعر مولوی در امریکا به شهرتی چشمگیر رسید. در جستار حاضر، کوشش شده است بر اساس پژوهش های بینارشته ای، یعنی مبانی نظری ادبیات تطبیقی و مطالعات ترجمه، پذیرش اشعار مولوی با ترجمه بارکس در امریکا بررسی شود. دلایل اقبال عام به شعر مولوی در امریکا را می توان به دو بخش داخلی و خارجی تقسیم کرد. دلایل داخلی به متن مبدأ و نویسنده آن و دلایل خارجی به متن مقصد، مترجم و روح زمانه بازمی گردد. سه مورد مهم و اثرگذار در پذیرش ترجمه این اشعار عبارت اند از: 1. مضامین جهان شمول و متعالی؛ 2. ایماژهای نامتعارف و نامأنوس؛ 3. شعر، موسیقی و سماع. توجه و اقبال به شاعر یا نویسنده ای در فرهنگ و زبان دیگر نه در خلأ، بلکه به واسطه عوامل متعددی اعم از ادبی، فرهنگی، سیاسی و حتی اقتصادی اتفاق می افتد.
عناصر تراژیک در داستان های سیاوش و فرودِ شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تراژدی در شکل اصیل یونانی خود، به صورت نمایش روی صحنه اجرا می شد. ارسطو از نخستین کسانی بود که درباره ی تراژدی در کتاب "فن شعر" بحث کرد و آن را از انواع شعر دانست به شکلی که تقلید کردارهای مردم باشد و آن ها را از آنچه هستند برتر نشان بدهد؛ همچنین ارسطو درباره ی ویژگی های صحنه و بازیگران تراژدی، توضیحات کاملی را ارائه داد. در روم باستان تراژدی هایی خلق شد که صرفا برای اجرا روی صحنه نوشته نشده بود. در دوران قرون وسطی و رنسانس، عنصر نمایشی بودن، به عنوان اصلی ترین عنصر در بررسی آثار تراژیک به حساب نمی آمد. تا جایی که در دوران معاصر ویژگی های تراژدی در رمان ها و منظومه های شعر نیز قابل بررسی است. شاهنامه ی فردوسی به عنوان یک اثر منظوم حماسی دارای داستان هایی است که می توان تحت عنوان تراژدی از آن ها یاد کرد. داستان هایی که قهرمانانی دارد، به فاجعه ختم می شود، ذهن انسان را درگیر موضوع فلسفه ی زندگی می کند، رقت قلب می آورد و باعث پالایش روح می شود. مولفان برآنند تا به جستجوی عناصر کلیدی تراژدی یونانی در دو داستان تراژیک شاهنامه ی فردوسی، سیاوش و فرود، بپردازند. نتایج تحقیق نشان می دهد که این دو داستان نمی توانند مصداق کامل تراژدی یونانی باشند و در این راستا مهم ترین وجه افتراق، شکل روایی شاهنامه است که با شکل نمایشی تراژدی یونانی هماهنگ نیست، اما به لحاظ ویژگی های محتوایی، این دو داستان در بسیاری از موارد با عناصر کلیدی تراژدی، در نوع یونانی خود، همپوشانی دارند؛از این رو میتوان این دو داستان را تراژدی دانست. واژه های کلیدی:شاهنامه فردوسی،ادبیات تطبیقی
مفهوم رند و رندگونگی از منظر غزلیّات حافظ در سه نمایشنامه ی عروسکیِ بهرام بیضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رند در زبان پارسی از دیرباز مورد استفاده قرار گرفته و حامل معانیِ مثبت و منفیِ بی شماری در آثار کهن است. حافظ برخلاف اکثر پیشینیانِ خود، نگرشی سطحی و منفی به رندان ندارد و بالعکس آن ها را ریاستیز، عصیانی و حقیقت جو معرفی می کند که در راهی دشوار و عوام گریز، مولّد انقلاب های فردی و اجتماعیِ مختلفی بوده اند به طوری که حافظ پژوهانِ بسیاری این مفهوم را مهم ترین دستاورد فکریِ حافظ میدانند. از برآیند این خصایص نیز می توان به کُنش گریِ رندان به مثابه یک شخصیّت نمایشی اشاره کرد. بهرام بیضایی(نمایشنامه نویسی که توجّه بی شائبه او به آثار کهن غیر قابل انکار است) گزینه مناسبی برای پی گیریِ این مفهوم است چه بسا که روحیه قهرمانی و انقلابیِ موجود در آثار او در پیوند با اسطوره و کهن الگوها بر جنبه ها و خصلت های راز آمیز، عصیانی و شوریدگیِ شخصیّت هایش صحّه می گذارد. نگارندگان برای اثبات هویّت وجودیِ شخصیّت رند(که به واسطه ویژگی هایش نمایشی است) برآن هستند تا با نگاهی نو، دستاورد شعریِ حافظ را مورد پژوهش قرار داده و با توجّه به اهمیّت شخصیّت پردازی در ادبیّات نمایشی در راستای ادبیّات تطبیقی به بسط شخصیّت رند در شعر و نمایش بپردازند. بنابراین ضمن برشمردن ویژگی های رندی و رندگونگی در غزلیّات حافظ و پی بردن به اصل این مفهوم، انواع تقسیم بندیِ یک شخصیّت دراماتیک را بررسی کرده و پس از آن به تطبیق خصایص رند حافظ با ویژگی های یک شخصیّت نمایشی پرداخته می شود و از حاصل این رهیافت سه نمایشنامه عروسکیِ بیضایی مورد تحلیل و بررسی قرار خواهد گرفت.