مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
تغییرات کاربری اراضی
منبع:
توسعه فضاهای پیراشهری سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
151 - 165
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر تغییر یا حفظ کاربری اراضی از مهم ترین عواملی است که برنامه ریزان و طراحان بخش توسعه از آن به عنوان ابزار مهم در سطوح مختلف ملی، منطقه ای و محلی استفاده می کنند. روستا منبعی شکننده و آسیب پذیر در برابر تغییرات محیطی و انسانی شهرها است. با توجه به محدودیت زمین و ارزش معیشتی آن در نواحی روستایی، با بهره گیری از زمین های موجود و استفاده آن در ساخت و سازهای غیر اصولی و بی رویه، برای احداث سکونتگاه های شهری مواجه هستند. در دهه های 1375 -1390 شهرستان نیشابور روند رو به گسترش داشته است. بهترین زمین های حاصلخیز برای کشاورزی به زیر ساخت وسازهای شهر رفته و بسیاری از فضاهای زیستی از جمله روستاها، زمین های باغی و مراتع را به شدت دگرگون کرده است. این تغییرات به گونه ای بوده که بسیاری از روستاهای شهرستان با محله های شهر نیشابور ادغام شده و کوچک ترین نشانه ای از ساختارهای روستایی ندارد. در این پژوهش سعی شده است به بررسی اثرات خزش شهری بر تغییرات کاربری اراضی فضاهای پیراشهری پرداخته شود. بر اساس نتایج به دست آمده محله هایی وجود دارد که در نتیجه روند و توسعه شهری، روستاهای اطراف به محله های این نواحی ادغام شده است . در بیشتر این محلات روند و توسعه شهری به اندازه ای زیاد بوده که تغییرات قابل ملاحظه ای را در رابطه با تغییرات اراضی کشاورزی ایجاد کرده است. در این محلات روستاهای حسین آباد جدید، چاه بلند، یحیی آباد، ده شیخ، فخریه، مرتضی آباد، گنبد سبز، مرتضی آباد، سراب کوشک، مبارکه، بکاول، زرگران، ابراهیمی، قید، شاه آباد حسینی، با این محلات ادغام گردیده و باعث تغییرات کاربری از تولیدی به مصرفی و خدماتی شده است.
آشکارسازی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از مدل CA-Markov مطالعه موردی: محور کلان شهر تهران - دماوند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سپهر دوره ۲۸ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۱۱
175 - 190
حوزههای تخصصی:
مدل سازی تغییرات کاربری اراضی، ابزاری ضروری برای تجزیه و تحلیل های محیط زیستی، برنامه ریزی و مدیریت محسوب می گردد. در حال حاضر آشکار سازی و مدلسازی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصویر ماهواره ای ابزاری سودمند برای درک تغییرات زیست محیطی در رابطه با فعالیت های انسانی به حساب می آیند. ناحیه مورد مطالعه یکی از مناطق ایران است که هدف تجاوزساخت و ساز های بی رویه و بدون برنامه قرار گرفته است. توسعه شهری و رشد جمعیت منجر به تغییرات الگوی فضایی شده و کاربری بخش زیادی از منابع طبیعی را تحت تأثیر قرار داده است. در این تحقیق از تصاویر ماهواره لندست در سال های ۱۹۸۶، ۲۰۰۲، ۲۰۱۸ برای طبقه بندی و آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی استفاده شده است.پس از رفع خطاهای تصاویر ماهواره ای چهار کلاس عارضه، ساخت و ساز مسکونی و غیر مسکونی، پوشش گیاهی، کوه و مرتع و راه، جهت بررسی تغییرات در نظر گرفته شد. عملیات میدانی و برداشت عوارض نمونه، با گیرنده های GPS دو فرکانسه در محدوده مورد مطالعه انجام شد. سپس این عوارض به نرم افزار معرفی و با روش ماشین های بردار پشتیبان [1] طبقه بندی روی تصاویر سه دوره انجام و میانگین دقت کلی و میانگین ضریب کاپا [2] در این روش به ترتیب ۶۲ /۹۶ % ، ۳۳/۸۵ % محاسبه گردید. بیشترین تغییرات مربوط به کلاس کاربری های مسکونی و غیر مسکونی و راه می باشد. بیش ترین تغییرات مربوط به ساخت و ساز مسکونی ۰۶/۹ درصد و راه ۱ درصد می باشد، که این روند رو به افزایش سبب کاهش دو کلاس عارضه کوه و مرتع و پوشش گیاهی به ترتیب به میزان ۰۷/۹ و۱/۰ درصد شده است. در ناحیه مورد مطالعه اکثر پوشش های گیاهی و زمین های کشاورزی تبدیل به شهرک های صنعتی و ویلاهای تفریحی شده است. در راستای چنین تغییراتی زنجیره مارکوف توانایی خوبی برای پیش بینی احتمال تغییرات را دارد و بر پیش بینی های تغییرات کاربری اراضی متمرکز است در حالی که اتوماتای سلولی به عنوان یک روش قدرتمند در تشخیص تغییرات مؤلفه مکانی فضایی است. به این منظور جهت پیش بینی تغییرات در کمیت و فضا از مدل ترکیبی زنجیره مارکوف و سلول های خودکار استفاده گردید و نقشه کاربری اراضی برای سال ۲۰۵۰ شبیه سازی شد. نتایج نشان داد که مدل های مارکوف اطلاعات مفیدی در اختیار ما قرار می دهد که می تواند برای برنامه ریزی کاربری اراضی در آینده مفید واقع شود. <br clear="all" /> [1]- SVM [2]- Overall Accuracy
گسترش بی رویه باغداری و چالش مدیریت منابع آبی در حوضه های بالادستی سدها مطالعه موردی: حوضه آبریز سد علویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۷
219 - 232
حوزههای تخصصی:
کمبود آب در کشور و خشکسالی طولانی ضرورت توجه به مدیریت منابع آبی در بالادست سدها را امری اجتناب ناپذیر برای حیات شهری و صنعتی نموده است. موضوعی که در طی سال ها با گسترش باغداری و ویلاسازی بی رویه تداوم حیات و پایداری در کشور را تهدید می نماید. حوضه سد علویان در سال های اخیر تغییرات فراوانی، در کاربری اراضی، مقدار آب موجود در منطقه، سطح پوشش گیاهی به همراه داشته است. در پژوهش حاضر، ارزیابی تغییرات درصد پوشش و کاربری اراضی در فاصله زمانی 1990 تا 2016 در حوضه بالا دست سد علویان انجام شد. برای این منظور ابتدا از تصاویر ماهواره Landsat، بهترین ترکیب باندی انتخاب و نقشه کاربری اراضی با استفاده از الگوریتم ماشین بردار پشتیبان طبقه بندی نظارت شده تهیه، سپس نقشه پوشش اراضی منطقه در 5 کلاس، طبقه بندی گردید. برای ارزیابی صحت نتایج طبقه بندی، نقشه تولیدی با نقشه واقعیت زمینی بررسی و ضریب کاپا و صحت کلی طبقه بندی به روش طبقه بندی ماشین بردار پشتیبان برآورد گردید. براساس نتایج بدست آمده در حدود 86/1294 هکتار باغ از سال 1990 تا 2016 در محدوده افزایش یافته است که میزان مصرف آب برای این باغات براساس نرم افزار NETWAT نشانگر آن است که در حدود 2/11836174 مترمکعب در هکتار در سال مصرف آب در قسمت حوضه بالادست علویان افزایش یافته است. همچنین شبیه سازی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از مدل زنجیره مارکوف و سلول های خودکار زنجیره مارکوف انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد که باغات از 06/2670 هکتار در سال 2016 به 55/3041 هکتار در سال 2021 خواهد رسید. که افزایشی 49/371 هکتاری خواهد داشت. در نهایت برآورد این تغییرات، حاکی از کاهش مستمر ورودی آب به مخزن سد و اضمحلال کارکرد آن در تامین آب شرب ، صنعتی و کشاورزی منطقه خواهد بود .
مدل سازی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی شهر لاهیجان با رویکرد توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
17 - 30
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، اراضی از شهرهای ایران به خصوص اراضی حاشیه ای شهرها، تحت تأثیر روند شهرنشینی و نیاز شهروندان به مسکن، تغییر کاربری داده و به اراضی ساخته شده تبدیل گردیده است. هم چنین شهر لاهیجان نیز مانند بسیاری از شهرهای ایران به دلیل افزایش ساخت وساز، دچار تغییر و تحولات قابل توجهی در زمینه کاربری اراضی شده است. هدف پژوهش حاضر مدل سازی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از LCM و CA MARKOV می باشد، روش پژوهش، به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش از نوع تحقیقات توصیفی – تحلیلی می باشد. در این راستا از تصاویر ماهواره ای لندست مربوط به چهار دوره زمانی 1368، 1379، 1389 و 1397 بهره گرفته شده است. تصاویر چهار دوره پس از عملیات پیش پردازش با استفاده از روش حداکثر احتمال طبقه بندی گردیدند. سپس با استفاده از مدل LCM و CA MARKOV به شناسایی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی شهر لاهیجان پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که مساحت اراضی ساخته شده از سال 1368 تا 1397 نزدیک به 1250 هکتار افزایش یافته و اراضی جنگل و باغات در این دوره با کاهش حدوداً 2000 هکتاری روبه رو بوده است. بنابراین با توجه به مقایسه طبقه بندی ها و نتایج حاصل از مدل LCM مشخص می گردد، که بیشترین تغییرات در این دوره مربوط به جنگل و باغات می باشد. در پایان با به کارگیری مدل زنجیره مارکوف تغییرات کاربری اراضی را برای سال 1409 را پیش بینی شده است. ازاین رو با توجه به نتایج حاصل از پیش بینی تغییرات احتمال می رود که در سال 1409 میزان 5/760 هکتار از اراضی جنگل و باغات کاسته شده و 91/53 هکتار به اراضی ساخته شده، 09/693 هکتار به شالیزارها و 5/13 هکتار نیز به پهنه آبی افزوده خواهد شد. بنابراین بررسی ها نشان می دهد رشد مساحت ها در محدوده موردمطالعه متناسب و همسو نبوده؛ و این مسئله باعث ایجاد پدیده گستردگی در شهر لاهیجان گردیده است.
پیش بینی توسعه فیزیکی شهر قائن با استفاده از تصاویر ماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
67 - 84
حوزههای تخصصی:
رشد شهرها و تأثیرات حاصل از آن بر محیط پیرامون، پیامدهای زیان باری به دنبال دارد؛ ام ا ب ا شناخت و آگاهی از نواحی، بررسی، به کارگیری و استفاده بهینه از علوم و فناوری های جدید می توان به سمت توسعه پایدار حرکت کرد؛ از سویی جغرافیا و شاخص های بسیار مهم آن به ویژه ژئومورفولوژی به مثابه علمی تخصصی و کاربردی، نقش مؤثری در رشد و گسترش مراکز شهری دارد. در پژوهش حاضر، وضعیت توسعه شهر و مخاطراتی بررسی شده است که بر این توسعه تأثیر می گذارد. در این پژوهش با استفاده از قابلیت تکنیک سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی، تغییرات کاربری اراضی شهر قائن به منظور تخمین افزایش سطح مجموعه شهری و میزان کاهش اراضی کشاورزی و باغی در بازه زمانی سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۷ بررسی شد؛ همچنین تأثیر آن بر مخاطرات ژئومورفولوژیکی ازجمله گسل، آبراهه و لیتولوژی در منطقه ارزیابی شد. در ادامه محدوده کاربری با الگوریتم حداکثر مشابهت، روش نظارت شده و مدل زنجیره مارکوف در افق ۱۴۰۴ مشخص شد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد طی سال های ۱۳۷۹، ۱۳۸۹ و ۱۳۹۶ مساحت کاربری محدوده های ساخته شده در شهر قائن افزایش داشته و این افزایش سبب نزدیک شدن شهر به سازندهای رسی، گسل ها و آبراهه اصلی شده است؛ به طوری که مساحت اراضی ساخته شده (84/114درصد)، باغ ها و زمین های کشاورزی (1/99درصد)، زمین های بایر (71/99درصد) و مراتع (94/99درصد) تغییر خواهد کرد. تلفیق داده های متفاوت برای به دست آوردن نتایج دقیق تر و منسجم تر و همچنین آینده نگری برای شناسایی مناطق مساعد به منظور رشد و گسترش شهری در سال های آتی، نوآوری این پژوهش محسوب می شود.
مدل سازی زمانی-مکانی روند توسعه شهرها با تأکید بر تغییرات کاربری اراضی با استفاده از مدل Markov-Ca (مطالعه موردی: شهر پارس آباد مغان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۳
349-377
حوزههای تخصصی:
سطوح زمین طی سالیان اخیر توسط بشر به ویژه از طریق شهرسازی، جنگل زدایی، کشاورزی و فعالیت های دیگر دستخوش تغییرات زیادی شده است. مدل های فضایی ابزار بسیار مناسبی برای مدل سازی زمانی-مکانی و نشان دادن توسعه شهری و تغییرات کاربری اراضی در آینده می باشند که در این پژوهش نیز برای مطالعه این توسعه و تغییرات در محدوده موردمطالعه یعنی شهر پارس آباد مغان که در سال های اخیر توسعه فیزیکی چشم گیری را داشته است، از مدل Markov- Ca که از ترکیب مدل زنجیره مارکوف و سلول های خودکار می باشد استفاده شده است. تصاویر ماهواره ای مورد استفاده در این پژوهش که نقشه های کاربری اراضی از آن استخراج شده است عبارتند از: تصاویر ماهواره لندست TM سال 1368، لندست ETM+ سال 1381، لندست 8 سنجده OLI سال 1394 می باشند، همچنین ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش نرم افزارهای Arc Gis، Envi 5، Idrisi Selva می باشد که کاربری ها به پنج سطوح شامل: سطوح اراضی ساخته شده، سطوح مزارع، سطوح آبی، سطوح اراضی بایر، سطوح اراضی جنگلی و باغات تقسیم شده است. در نهایت اقدام به مدل سازی توسعه شهری و تغییرات کاربری اراضی برای سال 1407 شده است که نتایج بیانگر آن است که در طی 13 سال آتی به شدت از مساحت کاربری مزارع و بایر اطراف شهر بخصوص قسمت جنوب غربی کاسته شده است. این کاهش مساحت در کاربری مزارع بیشتر در مزارع اطراف و بلافصل محدوده شهر می باشد و اراضی تولید کننده محصولات زراعی که دارای شرایط مناسب برای کشت می باشند به اراضی ساخته شده و مسکونی تبدیل شده اند. توسعه شهر نیز در سال های آتی بیشتر در قسمت جنوب غربی شهر صورت خواهد پذیرفت.
پایش تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست (مطالعه موردی: دشت خان میرزا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی از این تحقیق پایش تغییرات کاربری اراضی دشت خان میرزا با استفاده از الگوریتم های مختلف است که از تصاویر ماهواره لندست 5، 7، و 8 و سنجنده های TM، ETM، و OLI برای سه دوره 1996، 2006، و 2016 استخراج شد و نقشه کاربری اراضی دشت با استفاده از چهار الگوریتم حداکثر احتمال، شبکه عصبی مصنوعی، حداقل فاصله، و فاصله ماهالانویی با استفاده از ضریب کاپا ارزیابی شد. نتایج حاصل از ارزیابی دقت این دو روش با استفاده از تعیین ضریب کاپا نشان داد الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی نسبت به الگوریتم حداکثر احتمال با ضریب از دقت بیشتری برخوردار است. همچنین، دو الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی و حداکثر احتمال با دقت کلی 29/90 و 79/86 در شش کلاس کاربری (کشاورزی، مرتع، مسکونی، اراضی سنگی و لخت، باغ، و اراضی پست نم دار) طبقه بندی شد. تجزیه وتحلیل حاصل از تغییرات نشان داد کاربری های کشاورزی و مسکونی روند افزایشی داشته اند؛ به طوری که میزان این افزایش به ترتیب برابر با 5/62 و 5/3درصد بوده است و از اراضی پست نم دار، مراتع، و اراضی سنگی و لخت کاسته است. بیشترین تغییر کاربری ها مربوط به تبدیل کاربری اراضی سنگی و لخت به کاربری کشاورزی است که 1673 هکتار از اراضی سنگی و لخت در سال 2006 به اراضی کشاورزی در سال 2016 تبدیل شده است. از دیگر تغییر کاربری های مشهود در منطقه تغییر کاربری اراضی سنگی و لخت و مراتع به اراضی مسکونی است؛ به طوری که 7/65 هکتار از اراضی سنگی و لخت و 8/40 هکتار از اراضی مرتع به کاربری مسکونی تبدیل شده است.
پیش بینی روند تغییرات کاربری اراضی با استفاده از مدل زنجیره مارکوف (مطالعه موردی: شهرستان یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره شانزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۲۳)
407 - 430
حوزههای تخصصی:
نقشه کاربری اراضی و نقشه های پیش بینی تغییرات زمانی مکانی کاربری اراضی تأمین کننده بخش عمده ای از اطلاعات مورد نیاز برنامه ریزان و مدیران شهری در زمینه اتخاذ تدابیر صحیح و تصمیم گیری های اصولی در جهت نیل به توسعه پایدار شهری است. هدف از این تحقیق بررسی تغییرات کاربری و پوشش زمین در شهرستان یاسوج در گذشته و به تبع آن پیش بینی الگوی فضایی ساختار سرزمین در آینده نزدیک بود. در این پژوهش، با استفاده از پردازش شی ء گرای تصاویر ماهواره ای سال های 1991 و 2000 و 2018 به مدل سازی دینامیک کاربری اراضی شهرستان یاسوج پرداخته و از مدل تلفیقی زنجیره مارکوف سلول های خودکار برای پیش بینی تغییرات کاربری اراضی استفاده شد. نتایج نشان داد در فاصله زمانی بین سال های 1991 تا 2018 وسعت اراضی مرتعی 18/7 درصد کاهش و مساحت مناطق مسکونی 02/2 درصد افزایش یافته است. بدین ترتیب که گسترش شهرستان یاسوج باعث شده کاربری های اراضی مسکونی و کشت آبی روند افزایشی و کاربری های مرتع، جنگل، کشت دیم، زمین بایر، و باغات روند کاهشی داشته باشد. همچنین روند توسعه شهر نشان دهنده تمایل گسترش کالبدی فضایی شهرستان یاسوج در همه ابعاد است. نیز نقشه کاربری اراضی برای سال های 2030 و 2040 با مدل زنجیره مارکوف پیش بینی شد. نتایج نشان داد در فاصله زمانی سال های 2018 تا 2040 اراضی مرتع و کشت دیم و جنگلی به ترتیب به میزان 08/1 و 63/1 و47/1 درصد کاهش مساحت و کاربری مناطق مسکونی 17/4 درصد افزایش و پهنه آبی به مقدار ناچیز تغییر خواهد داشت. نتایج تحقیق حاکی از کارآیی بالای مدل تلفیقی زنجیره مارکوف در پایش روند تغییرات، به خصوص رشد شهری، برای سال های آتی بر اساس الگوی تغییرات در سال های گذشته است.
ارزیابی و شبیه سازی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از طبقه بندی شی گرا و مدل زنجیره مارکوف (مورد مطالعه: شهر بیرجند و پیرامون آن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۳
169-188
حوزههای تخصصی:
برای استفاده بهینه از زمین، آگاهی از تغییرات کاربری اراضی و نوع استفاده از آن ضروری است؛ که این امر با ارزیابی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی امکان پذیر می گردد. مقاله حاضر به ارزیابی و شبیه سازی تغییرات کاربری اراضی شهر بیرجند با استفاده از تصاویر چندزمانه ماهواره ای در سال های 1379،1389 و 1396 و پیش بینی تغییرات آن ها تا سال 1404 پرداخته است. تحقیق حاضر به لحاظ ماهیت توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است. در این نوشتار با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست، سنجنده ETM و OLI و روش طبقه بندی شی گرا به طبقه بندی کاربری ها در بازه زمانی پرداخته شده است. در ادامه به منظور ارزیابی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی (محدوده های ساخته شده، باغات و اراضی کشاورزی، اراضی بایر و مراتع) از مدل زنجیره مارکوف استفاده شده است. بر اساس مدل زنجیره مارکوف طی سال های 1379 تا 1396 مساحت محدوده ساخته شده، کشاورزی و باغات افزایش یافته است و از مساحت اراضی بایر و مراتع کاسته شده است. تغییرات مساحت کاربری ها در سال 1404 نسبت به 1396 نیز به همین صورت است. بیش ترین تغییرات مربوط به کاربری محدوده ساخته شده است؛ به طوری که تا سال 1404 مساحت محدوده ساخته شده 13/17 درصد، کاربری باغات و کشاورزی 8/9 درصد، افزایش و در مقابل مساحت اراضی بایر 81/1 درصد و مساحت مراتع 32/2 درصد کاهش خواهد یافت.
رویکرد زیست محیطی در مدلسازی تغییرات کاربری اراضی محدوده کلانشهر تبریز با استفاده از تصاویر ماهواره ای چند زمانه ای، ارزیابی چند معیاری و سلولهای خودکار زنجیره مارکوف (3631-7141)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دوم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۸
13 - 30
حوزههای تخصصی:
رشد سریع شهرنشینی فشارهای سنگینی بر سرزمین و منابع اطراف آنها وارد کرده و موجب کاهش پوشش گیاهی، کاهش فضاهای باز و مشکلات جدی اجتماعی و زیست محیطی شده است. از این رو، یک گام اساسی جهت مدیریت و برنامه ریزی توسعه شهری و همچنین ارزیابی اثرات تجمعی آن بررسی و شبیه سازی توسعه فیزیکی شهر می باشد. هدف از این مطالعه، درک عوامل موثر در روند توسعه فیزیکی کلانشهر تبریز با عنایت به مقوله توسعه فضایی پایدار شهری از بعد اکولوژیکی و حفظ شرایط زیست محیطی آن در دو دهه آتی می باشد. بدین منظور با استفاده از تصاویر ماهواره ای چندزمانه لندست 5 و 7 و تکنیک های پردازش تصاویر ماهواره ای شی گرا تغییرات کاربری اراضی در مقطع زمانی 2011-1984 با تاکید بر گسترش فضائی کلانشهر تبریز مورد ارزیابی قرار گرفته است. بر اساس نتایج حاصله مقدار مساحت کلانشهر تبریز (مادر شهر تبریز و شهرهای اقماری) از 34/7220 هکتار در سال 1984 به 82/22346 هکتار در سال 2011 رسیده است. مساحت قابل توجهی از توسعه اخیر بر بستر سیلابی و پهنه های آسیب پذیر از زلزله صورت گرفته که لزوم مدیریت توسعه آتی شهرهای محدوده را می طلبد. بدین منظور عوامل موثر بر توسعه فیزیکی کلانشهر تبریز بر اساس پیشینه تحقیق در قالب 24 شاخص شناسایی و با استفاده از روش های ارزیابی چند متغیره مبتنی بر ترکیب خطی وزن دار فازی نقشه سازی شدند و با استخراج اراضی مستعد توسعه فیزیکی آتی به همراه متغیر وابسته تغییر ات شهری طی سالهای 2011-1984 با استفاده از مدل سلول های خودکار زنجیره مارکوف به پیش بینی الگوی آتی کاربری اراضی در قالب رویکرد حفاظت زیست محیطی و منطبق بر اصول توسعه پایدار تا سال 2038 پرداخته شد که درصورت استفاده از نتایج این تحقیق در توسعه های آینده شهر کمترین آسیب به اراضی زراعی و باغی خواهد رسید.
کاربرد رگرسیون لجستیک در مدل سازی توسعه شهری مطالعه موردی: منطقه شهری بناب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱۴
31 - 46
حوزههای تخصصی:
توسعه شهری و رشد بیرونی خارج از کنترل و ناهماهنگ در پیرامون مناطق شهری باعث از بین رفتن اراضی کشاورزی و باغی و تبدیل آنها به اراضی ساخته شده و افزایش ترافیک و آلودگیهای زیست محیطی می شود. جهت مدیریت و برنامه ریزی توسعه شهری و همچنین ارزیابی اثرات تجمعی آن بررسی و شبیه سازی توسعه فیزیکی شهر ضروری می باشد. در سه دهه گذشته، توسعه شهر بناب به سوی پیرامون باعث تخریب اراضی زراعی و باغی و منابع زیست محیطی آن گردیده که ادامه توسعه با روند ذکر شده باعث تشدید مسائل زیست محیطی خواهد شد. از این رو، هدف از این مطالعه، درک عوامل موثر در روند توسعه فیزیکی شهر بناب با عنایت به مقوله توسعه فضایی پایدار شهری از بعد اکولوژیکی و حفظ شرایط زیست محیطی آن در دو دهه آتی می باشد. با استفاده از تصاویر ماهواره ای چندزمانه لندست 5 و تکنیک های پردازش تصاویر ماهواره ای شی گرا تغییرات کاربری اراضی در مقطع زمانی 1390-1363 با تاکید بر گسترش پراکنده منطقه شهری بناب و روستاهای پیرامونی، مورد ارزیابی قرار گرفته است. بر اساس نتایج حاصله مقدار مساحت منطقه شهری بناب و شش روستای پیرامونی از 4/608 هکتار در سال 1363 به 7/1717 هکتار در سال 1390 رسیده است. 51/1065 هکتار از توسعه ذکر شده بر روی اراضی باغی و زراعی صورت گرفته که لزوم مدیریت توسعه آتی مبتنی بر اصول توسعه پایدار را می طلبد. بدین منظور عوامل موثر بر توسعه فیزیکی منطقه شهری بناب بر اساس پیشینه تحقیق در قالب 14 شاخص شناسایی و با استفاده از روش رگرسیون لجستیک نقشه احتمال توسعه شهری تهیه گردید. پس از پیش بینی الگوی آتی توسعه شهری در شهر بناب و روستاهای پیرامونی با استفاده از راهبرد حفاظت از باغات و فضاهای سبز در فرایند توسعه شهری با بلوک بندی نقشه احتمال توسعه شهری، دادن فضای لازم برای توسعه، استخراج کمربند سبز طبیعی و پیشنهاد اعمال ممنوعیت توسعه در اطراف کمربند سبز، حفظ ذخایر اکولوژیک شهر بناب با کاهش تخریب اراضی باغی و کشاورزی و کنترل رشد پراکنده و انفصال شهرها و روستاها عملیاتی شده است.
ارزیابی روند تغییرات کاربری اراضی و تأثیر آن بر آلبیدوی سطحی و دمای سطح زمین در حوضه آبخیز اهرچای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
123 - 142
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل متأثر از فعالیت های انسانی، تغییر در کاربری اراضی است که می تواند منجر به تغییرات آلبیدوی سطحی و دمای سطح زمین شود و تغییر در این پارامترها آب وهوای طبیعی منطقه را متأثر می سازد. پژوهش حاضر به بررسی روند تغییرات کاربری اراضی و خصوصیات دمای سطح زمین و آلبیدوی سطحی در هر کاربری در حوضه آبخیز اَهرچای با استفاده از داده های لندست برای یک دوره 29 ساله پرداخته است. بدین منظور از تصاویر ماهواره ای لندست 5 (TM) در سال 1987 و لندست 8 (OLI) برای سال 2015 استفاده شده و پس از انجام مراحل مختلفِ پردازش تصاویر، نسبت به استخراج کاربری اراضی براساس روش «ماشین بُردار پشتیبان» (SVM) اقدام شد. دقت طبقه بندی برحسب ضریب آماری کاپا به ترتیب 93/0 و 95/0 و براساس دقت کلی 09/95 و 20/96 به دست آمد. بیشترین تغییرات کاربری در اراضی مرتعی و پس از آن در زراعت دیم مشاهده شده است. تبدیل مراتع به زراعت دیم باعث کاهش پوشش گیاهی و تغییر الگوی توزیع و روند افزایش دمای سطح زمین و میزان آلبیدوی سطحی شده است که این میزان برای کاربری زراعت دیم با افزایش دمای تقریباً 8 درجه سانتی گراد و آلبیدوی سطحی 03/0 بوده است؛ بنابراین ملاحظه می شود که سطح حوضه تغییرات کاربریِ روی داده، موجب تغییر در میزان دمای سطح زمین و آلبیدوی سطحی شده است.
توسعه نواحی سکونتگاهی منطقه نورآباد به سمت مناطق سیل خیز و افزایش مخاطرات سیلاب در حال و آینده (موردمطالعه: محدوده شهری نورآباد، استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
225 - 241
حوزههای تخصصی:
سیلاب ها به عنوان یکی از مخاطرات محیطی محسوب می شوند که می توانند با خسارات زیادی همراه باشند. یکی از عوامل وقوع سیلاب ها تغییرات کاربری اراضی و روند توسعه نواحی سکونتگاهی به سمت حریم رودخانه ها و نواحی مستعد وقوع سیلاب است. یکی از مناطقی که طی سال های اخیر با مخاطره سیلاب مواجه شده، شهر نورآباد واقع در استان لرستان است. بر این اساس در این پژوهش مناطق مستعد وقوع سیلاب و همچنین روند توسعه نواحی سکونتگاهی به سمت مناطق سیل خیز در این شهر مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق ابتدا به منظور شناسایی مناطق مستعد وقوع سیلاب از مدل تلفیقی WLC و AHP استفاده شد. سپس به منظور ارزیابی روند توسعه نواحی سکونتگاهی به سمت مناطق مستعد وقوع سیلاب، نقشه های کاربری اراضی محدوده شهری نورآباد مربوط به سال های ۱۹۹۰، ۲۰۰۰، ۲۰۱۰ و ۲۰۱۹ تهیه و درنهایت با استفاده از مدل LCM، به آنالیز تغییرات و روند توسعه نواحی سکونتگاهی به سمت مناطق سیل خیز پرداخته شد. نتایج تحقیق مشخص نمود در طی سال های ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۹، سکونتگاه های زیادی در مناطق مجاور رودخانه بادآورد و گچینه که در معرض وقوع سیلاب هستند، استقرار یافته اند. در این تحقیق به منظور ارزیابی روند توسعه نواحی سکونتگاهی به سمت مناطق مستعد وقوع سیلاب، روند توسعه نواحی سکونتگاهی به سمت کلاس پتانسیل خیلی زیاد در وقوع سیلاب در نظر گرفته شده است. نتایج ارزیابی ها بیانگر این است که در سال ۱۹۹۰، ۴۲/۲ کیلومترمربع از نواحی سکونتگاهی در معرض وقوع سیلاب قرار داشته است که این میزان در سال های ۲۰۰۰، ۲۰۱۰ و ۲۰۱۹ به ترتیب به ۳۳/۳، ۶۷/۴ و ۲۸/۵ کیلومترمربع افزایش یافته است.
سنجش شاخص های کیفیت فضاهای شهری در فیلمهای ایرانی نمونه موردی : (فیلم در دنیای تو ساعت چند است)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
77 - 90
حوزههای تخصصی:
بازنمایی شهر و بازتعریف واقعیت های زمانی ، مکانی، فضایی در رسانه های مختلفی چون سینما به دلیل درگیر نمودن ذهن و اندیشه ناخودآگاه بیننده می تواند نقش مهمی در شکل گیری تصویر شهر، شناخت آن و عناصر شاخص و حتی تعریف هنجارها و ناهنجارهای الگوی رفتاری شهری ایفا کند. هدف از این پژوهش پاسخ به پرسش اصلی آن مبنی بر چگونگی ارائه کیفیات فضاهای شهری در فیلمهای ایرانی است. روش تحقیق به صورت کیفی و توصیفی – تحلیلی بوده و از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. با استفاده از متون حوزه شهرسازی معیارهای کیفیت محیطی در جدولی جمع بندی شد و معیارهای بدست آمده در فیلم در دنیای تو ساعت چند است مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت و چهار معیار موثر در تحلیل فیلمها، به کالبدی، بصری، ادراکی، عملکردی به عنوان یافته تحقیق تدوین، و نهایتا مهم ترین عوامل موثر بر کیفیت فضاها تبیین و فیلم به عنوان نمونه ای موفق در ارائه این مولفه ها معرفی گردید. توجه این اصول می تواند از طریق تقویت ادراکات مخاطب،موجب تقویت بار معنایی فضا و ایجاد حس های مرتبط با فضا در ذهن استفاه کنندگان فضای شهری شود.
پیش بینی تغییرات کاربری اراضی و اثرات آن بر منابع آب با رویکرد محاسبه ضریب تعدیل - مطالعه موردی: دشت لنجانات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۱۷
151 - 164
حوزههای تخصصی:
برخی ازعوامل طبیعی، اجتماعی و اقتصادی مانند تغییرات کاربری اراضی، رشد جمعیت وتغییر اقلیم در مقیاس های خرد و کلان، بر سیستم های منابع آب اثرات منفی وارد می کنند که بررسی همه جانبه و همزمان آن ها از اهمیت ویژه برخوردار است. در این پژوهش، تعیین تغییرات کاربری اراضی دوره های مختلف زمانی در دشت لنجانات با کاربرد تصاویر ماهواره ای لندست و سپس ایجاد نقشه های کاربری اراضی و آشکارسازی تغییرات آن با استفاده از نرم افزار ENVI برای پنج گروه مختلف کاربری انجام شد. برای ارزیابی صحت طبقه بندی از ضریب کاپا و نیز صحت کلی و برای پیش بینی تغییر کاربری اراضی در آینده (سال 2035) از نرم افزار IDRISI kilimanjaro بهره گرفته شد.همچنین ضریب تعدیل از تقسیم ضریب رواناب کاربری در دوره پیش بینی بر ضریب رواناب درصد تغییرات کاربری در گذشته، محاسبه شد. نتایج حاصل از پیش بینی کاربری زمین در دشت مذکور، نشان می دهد که در دوره زمانی 2015 تا 2035، کاربری مناطق انسان ساخت از 7202 هکتار به 9122هکتار روند افزایشی دارد. کاربری کشاورزی در منطقه در سال 2035 به 16638هکتار می رسد که در مقایسه با مقدار مشابه در سال 2015 کاهش خواهد یافت. در همین زمان، سهم پهنه های آبی به 175هکتار و حدود 25درصد کاهش خواهد رسید. ضریب تعدیل در منطقه مورد مطالعه با توجه به تغییرات کاربری سال 2035 نسبت به سال 1990، معادل 1.051 تعیین شد که دانستن تغییرات کاربری اراضی و این ضریب در مطالعات مربوط به مدیریت منابع آب منطقه، مورد استفاده خواهد بود.
ارزیابی و تحلیل روند تغییرات کاربری اراضی در مناطق تحت حفاظت (مطالعه موردی: پارک ملی لار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از عواقب فعالیت های انسانی در قال ب تغیی ر ک اربری اراض ی، بی توج هی ب ه مح دودیت ه ای محیط زیستی است که در سیمای محیط تأثیرگذار است و آثار مخربی در اکوسیستم های طبیعی، ازجمله پارک های ملی و مناطق تحت حفاظت، به جای می گذارد. ازاین رو، شناس ایی روند تغییرات عوارض سطح زمین، برای درک ارتباط متقابل انسان و محیط زیست، امری ضروری است. هدف این پژوهش ارزیابی روند تغییرات کاربری اراضی ازطریق تصاویر ماهواره ای لندست TM سال 1989 و 1999، ETM سال 2009 و لندست OLI_TIRS در سال 2019، با استفاده از قابلیت داده ه ای چن دطیفی سنجش از دور و فرایند پردازش تصاویر رقومی است. کاربری اراضی منطقه در پنج طبقه اراضی ساخته شده (مسکونی، تجاری، صنعتی و معابر)، محدوده های آبی، اراضی زراعی و باغی، مراتع پرتراکم، و مراتع کم تراکم قرار گرفت. با توجه به نتایج حاصل، کاربری مراتع کم تراکم در سال 2019، در مقایسه با سال 1989، با روند افزایشی همراه بوده است. به این دلیل، نتایج حاکی از آن است که طی سال های مورد مطالعه، مراتع پرتراکم بیشترین روند تغییرات را به صورت کاهشی داشته اند و مراتع کم تراکم نیز، به دلیل تعدد بالای عشایر (تخریب پوشش گیاهی بر اثر چرای بیش ازحد و بی موقع دام)، دارای روند افزایشی بوده اند. علاوه براین، در این منطقه، به دلیل نبود سکونتگاه های دائمی و محدودیت های قانونی، کاربری اراضی زراعی و باغی نیز با روند کاهشی مواجه بوده است. شایان ذکر است که عملیات زراعی در این منطقه، در برخی موارد فقط به کشت یونجه در حاشیه رودخانه لار، به منظور تأمین علوفه دام عشایر، محدود می شود. در بین دیگر کاربری های موجود، محدوده های آبی در بین سال های مورد مطالعه، روند افزایشی داشته اند؛ اگرچه در سال 1999، به دلیل افزایش حضور عشایر در مراتع، تعداد بیش از ظرفیت دام ها و نیز وضعیت حفاظتی منطقه و فقدان محدودیت های حفاظتی (قبل از ارتقاء منطقه به پارک ملی در این بازه زمانی)، روند کاهشی در این کاربری مشاهده شده است. از دیگر کاربری های این منطقه به اراضی ساخته شده می توان اشاره داشت. این کاربری در سال 1989، به نسبت سال 2019، روندی افزایشی داشته و از دلایل این افزایش، توسعه جاده ها و افزایش راه های دسترسی به این منطقه طی سال های مورد مطالعه بوده است. با توجه به اینکه حیات جانوری و غیرجانوری در منطقه و بقای خاک در مقابل روند فرسایش به پوشش گیاهی وابسته است، روند رو به کاهش پوشش گیاهی و افزایش تخریب و فرسایش خاک می تواند هشداری برای توجه بیشتر به شرایط زیستی در این منطقه باشد. همچنین، با توجه به نتایج بررسی، مهم ترین عوامل تأثیرگذار در روند تغییرات کاربری اراضی در منطقه، به ترتیب بعد کالبدی محیط زیستی با ضریب وزنی 0.465، اقتصادی نهادی با ضریب وزنی 0.315، و جمعیتی اجتماعی با ضریب وزنی 0.223 شمرده می شوند.
ارزیابی زیست محیطی کاربری اراضی به علت ریزگردها در سه دهه گذشته با استفاده از تکنیک سنجش از دور و مدل CA مارکوف مطالعه موردی شهر اهواز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
57 - 69
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات زیست محیطی، شاخص آلودگی هواست که مهم ترین شاخص آن، حجم ذرات معلق موجود در جوّ است و در شهرهای جنوبی و غربی کشور در سال های اخیر افزایش محسوسی یافته است. تحقیق حاضر باهدف، پایش تغییرات کاربری اراضی به علت ریز گردها در سه دهه گذشته با استفاده از سنجش ازدور و CA-Markov در شهر اهواز انجام شد. روش تحقیق تحلیلی_میدانی بود. پس از انجام مطالعات اولیه و تهیه تصاویر ماهواره ای مناسب، با مقادیر مختلف نمونه های تعلیمی و با توجه به برداشت های زمینی، تحلیل و ارزیابی شد. تصاویر مورداستفاده، به ترتیب تصاویر ماهواره لندست 7 ، 5 و 8 سال های 2000، 2010 و 2020 بوده است. طبقه بندی به روش شبکه عصبی مصنوعی انجام و میزان صحت طبقه بندی ارزیابی و با استفاده از مدل CA-Markov نقشه پیش بینی محدوده مطالعاتی آماده شد. نتایج طبقه بندی نشان داد اراضی ساخته شده سال 2000 از 34/10637 به 76/10925 هکتار در سال 2010 رسیده و 42/288 هکتار مساحت آن افزایش یافته است. فضای سبز در سال های 2000 تا 2010 از 41/1275 هکتار به 99/1279 رسیده یعنی 4/58 هکتار افزایش مساحت داشته که علت آن کاشت درختان دست کاشت در طی این سال ها جهت مقابله با ریز گردها بوده است. این تغییرات از سال 2010 تا 2020 روند کاهشی داشته و تغییرات مساحت آن از 99/1279 هکتار به 49/1120 رسیده یعنی 50/159 کاهش مساحت داشته است. نتایج نشان می دهد رشد و توسعه مناطق مسکونی اهواز و تبدیل فضای سبز به مسکونی همواره مثبت بوده است به طوری که نقشه پیش بینی سال 2030 نیز گویای این مطلب است و پیش بینی شد مساحت اراضی ساخته شده در سال 2030 به 84/12744 هکتار برسد. ضریب کاپا در سال های 2000 تا 2010 و 2020 به ترتیب 87/91، 29/93 و 40/95 به دست آمد. نتایج حاصل، نشان از بالا بودن ضریب کاپا و دقت کلی در تصاویر جدیدتر می باشد.
تغییرات کالبدی – فضایی با استفاده از تصاویر ماهواره ای و به کارگیری روش ترکیبی زنجیره های مارکوف و سلول های خودکار (مطالعه موردی: شهر کرمانشاه )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال هفدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۲
104 - 122
حوزههای تخصصی:
چکیده در سال های اخیر با رشد شهر نشینی، کاربری و پوشش اراضی شهرها مخصوصاً کاربری های مجاور مناطق مسکونی که در حاشیه شهرها قرار گرفته اند تحت تأثیر فعالیت های انسانی تغییر یافته اند. به منظور آگاهی روند تغییرات و همچنین مدیریت بهینه تغییرات کاربری در آینده و در راستای برنامه ریزی مناسب ترکیب روش زنجیره های مارکوف و سلول های خودکار یکی از بهترین روش ها و ابزار می باشد که هم تغییرات در سال های گذشته را نشان می دهد و همچنین، با توجه به تغییرات گذشته، تغییرات برای آینده را پیش بینی می کند. با توجه به اینکه در سال های اخیر در حوزه استحفاظی شهر کرمانشاه تغییر و تحول قابل توجهی در کاربری اراضی اتفاق افتاده است. از این رو برای پی بردن به نوع و میزان تغییرات رخ داده در منطقه فوق تصاویر سنجنده لندست 7 و 8، سال های 1372،1382، 1392، 1397 مورد استفاده قرار گرفته است. پس از عملیات بارز سازی برای کشف و ارزیابی تغییرات از روش های فازی مبتنی بر شدت انطباق (Fuzzy Artmap) و مقایسه بعد از طبقه بندی (Crosstab) استفاده شد. همچنین، برای پیش بینی روند تغییرات تا سال 1411 از روش ترکیبی زنجیرهای مارکوف و سلول های خودکار استفاده گردیده است. نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان داد که در طی 25 سال مورد بررسی در حدود 34.42 درصد تغییر کاربری در اراضی ساخته شده شهری منطقه مورد مطالعه صورت گرفته که عمدتاً ناشی از فعالیت های انسانی بوده است که از جمله می توان به گسترش سکونتگاه ها و اراضی ساخته شده در روی اراضی کشاورزی در تمامی جهات اطراف شهر کرمانشاه اشاره کرد.
تحلیل روند تغییر خدمت تنظیمی ترسیب کربن شهر تهران، متأثر از فرایندهای فضایی موزاییک سیمای سرزمین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره هجدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
253 - 283
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر، با هدف تبیین راهبرد بوم شناختی جامعه شناختی شبکه کاربری/ پوشش اراضی شهر تهران، سعی در شناخت فرایندهای فضایی تغییر الگوی موزاییک سیمای سرزمین و چگونگی تأثیر آن بر عملکرد ترسیب کربن طی سه دهه بین 1990 2020 دارد. در این مطالعه، نقش سنجه های سیمای سرزمین در شناسایی تغییرات الگوی فضایی موزاییک سیمای سرزمین و تلفیق آن با داده های حاصل از مدل سازی خدمات اکوسیستمی اهمیت می یابد. در این زمینه، پس از بررسی روند تغییرات ساختاری عملکردی موزاییک سیمای سرزمین با استفاده از مدل الگوریتم درخت تصمیم گیری و مدل InVEST به تحلیل پیچیدگی ارتباط بین الگوی فضایی سیمای سرزمین و کمیت خدمت تنظیمی ترسیب کربن در دو سطح کلاس و سیمای سرزمین با استفاده از سنجه ها و داده های حاصل از مدل InVEST پرداخته شد. یافته ها نشان می دهند میزان خدمت تنظیمی ترسیب کربن در همه دوره ها متأثر از فرایند فضایی «تجمع» در لکه های ساخت وساز روند کاهشی داشته است. همچنین در بازه زمانی 1990 2000 بیشترین میزان از دست رفتن ذخیره کربن، به مقدار 291656 تن (58/9%)، به واسطه تأثیر فرایندهای فضایی «حذف» در اراضی سبز و «قطعه قطعه شدگی» در اراضی بایر رخ داده است. در فاصله 2000 2010 و 2010 2020 نیز کاهش مقدار ذخیره کربن برابر با میزان 182209 (62/6%) و 159688 (22/6%) تن بوده است. در این زمینه، تأثیر تغییر شاخص تعداد لکه در اراضی سبز و بایر برای همه دوره ها با افزایش ریزدانگی همراه بوده است که بیانگر وجود رابطه ای معکوس با میزان ترسیب کربن است. از سوی دیگر، کاهش سایر سنجه ها در خصوص اراضی سبز و بایر از وجود رابطه ای مستقیم با از دست رفتن میزان ترسیب کربن در بازه زمانی یادشده نشان دارد. در سطح سیمای سرزمین نیز کاهش ناهمگنی و ساده سازی الگوی فضایی موزاییک سیمای سرزمین منجر به کاهش میزان ترسیب کربن شده است. از این منظر، لازم است شناخت فرایندهای فضایی مؤثر بر الگوی ساخت سیمای سرزمین در اولویت تکمیل فرایند ارزیابی تأثیرات توسعه شهری بر جریان خدمات تنظیمی ترسیب کربن قرار گیرد.
ارزیابی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از مدل CA_Markov(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات کاربری اراضی و پوشش زمین [1] ، یکی از موضوعات اصلی توسعه پایدار است. به منظور ارائه علمی منطقی برای تصمیمات برنامه ریزی منطقه ای و توسعه پایدار می توان از مدل های پیش بینی الگوهای کاربری اراضی استفاده کرد. بر این اساس هدف پژوهش حاضر، مدل سازی و پیش بینی الگوهای زمانی و مکانی تغییر کاربری اراضی حوضه زاینده رود است. در این پژوهش از مدل اتوماتای سلولی و زنجیره مارکوف [2] برای شبیه سازی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی استفاده شد. تغییرات کاربری اراضی از سال 1996 تا 2018 بررسی و تغییرات آینده برای سال 2030 و 2050 شبیه سازی و سناریوهای آینده کاربری اراضی طراحی شد. اعتبارسنجی مدل با مقایسه نقشه شبیه سازی شده سال 2018 با نقشه واقعی آن انجام و از ضریب کاپا برای ارزیابی مدل استفاده و ضریب کاپای 94% حاصل شد. براساس نتایج، کاربری انسان ساخت از 13016 هکتار در سال 1996 به 154194 هکتار در سال 2050 تغییر می یابد و مدیریت توسعه آتی شهر را می طلبد. میزان اراضی کشاورزی از 177067 هکتار در سال 1996 به 40000 هکتار در سال 2050 تغییر می یابد. در میان تمام تغییرات، نگران کننده ترین وضعیت برای اراضی کشاورزی است. نتایج نشان می دهد تغییرات کاربری اراضی به صورت گسترش مناطق شهری و کاهش مساحت کاربری کشاورزی است. چنین تغییراتی در دو مرحله مشخص رخ داده است. اراضی شهری از سال 2013 با تأثیر مستقیم در کاهش پوشش گیاهی به مثابه یک نتیجه از تبدیل اراضی کشاورزی به سایر کاربری ها توسعه می یابد. همچنین تأیید شده است که روند تغییرات پس از سال 1996 پویا بوده و شدت یافته است؛ زیرا در سال 2018 منطقه وسیعی از اراضی کشاورزی به مناطق شهری و صنعتی تبدیل شده است. اراضی کشاورزی و باغ ها در سال 2018 شامل 74057 هکتار است و تا سال 2050 می تواند به 40000 هکتار کاهش یابد که به معنی از دست دادن 34057 هکتار نسبت به پوشش اراضی کشاورزی و باغ ها در سال 2018 است. نتایج پژوهش حاضر مبنی بر گسترش فعالیت های شهری و صنعتی و کاهش سطح اراضی کشاورزی در منطقه، توجه بیشتر برنامه ریزان محیط زیست را برای تصمیم گیری و مدیریت بهتر می طلبد. [1]. Land use / Land cover (LULC) [2]. CA_Markov