مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
افسردگی اساسی
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
10.22051/psy.2019.25261.1876
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی تحلیلی بر اجتناب تجربه ای و نشخوار فکری انجام شد. روش پژوهش شبه آزمایشی همراه با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل بود. تعداد 30 نفر از دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان پس ازتشخیص اختلال افسردگی اساسی وسپس مص احبۀ بالینی، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش 15 نفر و کنترل 15 نفر گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای (هفته ای دوبار) برنامه درمانی شناختی تحلیلی را دریافت کردند؛ گروه کنترل در لیست انتظار قرارگرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات ازپرسشنامه های افسردگی بک 11، پذیرش وعمل11 (عامل اجتناب تجربه ای) ونشخوار فکری استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره، تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون گروه های آزمایش و گروه کنترل در متغیرهای باورهای اجتناب تجربه ای و نشخوار فکری، تفاوت معناداری وجود دارد. ازآنجا که کسب نمره بیشتر در متغیر اجتناب تجربه ای نش ان از کاهش دارد، میانگین این نمرات در گروه مداخله در مرحله پس آزمون نسبت به گروه کنترل ب ه میزان معنی داری پایین تر بود. درنتیجه می توان گفت، به کارگیری فنون درمان شناختی تحلیلی برکاهش اجتناب تجربه ای و نشخوار فکری دانشجویان با اختلال افسردگی اساسی تأثیر دارد.
نقش هم توانی قشری مغز (کوهرنس) در پیش بینی پردازش هیجانی در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۱۸)
75 - 92
حوزههای تخصصی:
مقدمه:ا ختلال افسردگی اساسی یک اختلال شایع روانپزشکی است که یکی از مشخصه های اصلی آن مشکل در پردازش هیجانی است.شواهد پژوهشی نشان دهنده نقش مولفه های فعالیت الکتریکی قشری مغز در فرایند پردازش هیجانی در اختلال افسردگی است. برهمین اساس هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش هم توانی قشری در پیش بینی پردازش هیجانی است. روش : تعداد 60 نفر بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی براساس معیارهای DSM-5 انتخاب شدند. فعالیت الکتریکی قشری بیماران توسط دستگاه الکتروانسفالوگرافی 21 کاناله ثبت شده و با استفاده از نرم افزار نوروگاید، شاخص هم توانی باندهای مختلف برای مناطق قدامی، مرکزی و خلفی در دو نیمکره محاسبه گردید. پردازش هیجانی نیز توسط تکلیف تشخیص چهره های هیجانی ویلیامز و همکاران (2008) مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها: تحلیل رگرسیون نشان داد که هم توانی باندهای آلفا قدامی و بتا مرکزی در نیمکره چپ و آلفا قدامی و بتا خلفی در نیمکره راست پردازش هیجانی مثبت را پیش بینی کردند. همچنین، هم توانی باندهای تتا و آلفای قدامی در نیمکره چپ به صورت مثبت و بتا مرکزی چپ و بتا خلفی راست به صورت منفی پردازش هیجانی منفی را پیش بینی نمودند. نتیجه گیری : هم توانی باندهای تتا ، الفا و بتا در نواحی قدامی و خلفی نقش بارزی در پیش بینی پردازش هیجانی در بیماران مبتلا به افسردگی دارند. این یافته ها نشان می دهند که نواحی قدامی ، نوع هیجان و نواحی خلفی، شدت برانگیختگی را تعیین می کنند.
بررسی ارتباط نشخوار فکری با کیفیت خواب بیماران مبتلا به افسردگی اساسی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال در خواب یکی از مشکلات بیماران با اختلال افسردگی است که با عوامل متعددی از جمله نشخواری فکر ممکن است ارتباط داشته باشد. هدف: این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین نشخوار فکری با کیفیت خواب در بیماران افسرده اساسی انجام شد. روش : روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی بود. روش نمونه گیری تصادفی ساده بود که ۱۶۰ نفر از بیماران افسرده اساسی در بیمارستان فرشچیان همدان در سال ۱۳۹۶ انتخاب شده اند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه خواب پیتزبورگ، پرسشنامه نشخوار فکری نالن هاکسما است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن) و نرم افزار SPSS نسخه ۲۳ انجام شد. یافته ها: در بررسی آزمون رابطه ای بین نشخوار فکری با کیفیت خواب بیماران افسرده اساسی بستری شده در بیمارستان فرشچیان همدان نشان داد که آزمون آماری ضریب همبستگی پیرسون ارتباط معنادار و مستقیمی با مقدار ضریب ۰/۴۷۶ بین نشخوار فکری و کیفیت خواب به دست آمده است. به طوری که افرادی که نمرات بالاتری از پرسشنامه کیفیت خواب کسب کرده اند به دلیل نمره گذاری معکوس در حقیقت کیفیت خواب پایین تری داشته اند. ( p=۰/۰۰۰ ، ۰/۴۷۶ = r ) تحلیل داده ها نشان داد بین نشخوار فکری و کیفیت خواب رابطه عکس معناداری ( p=۰/۰۰۱ ، ۰/۴۷۶- = r ) وجود دارد. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که بین نشخوار فکری و کیفیت خواب در بیماران افسرده ارتباط معنادار و عکسی وجود دارد و نشخوار فکری منجر به کاهش کیفیت خواب بیماران می شود. در بیماران افسرده کیفیت خواب از اهمیت بیشتری برخوردار است و لازم است با راهکارهای ازجمله درمان نشخوار فکری سلامتی آن ها را ارتقاء داد.
مقایسه اثر بخشی روش های درمان شناختی رفتاری و نوروفیدبک بر افسردگی اساسی زنان بزرگسال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۶
25 - 46
حوزههای تخصصی:
از روش درمان شناختی و رفتاری و اجرای نوروفیدبک به عنوان یک روش درمانی برای درمان بیماری ها و اختلال ها استفاده می شود. این تحقیق با هدف مقایسه اثر بخشی روش های درمان شناختی رفتاری و نوروفیدبک بر افسردگی زنان بزرگسال شهر تهران انجام شد. این پژوهش ا زنوع نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش زنان مراجعه کننده به چهار کلینیک مشاوره سطح شهر تهران در تابستان و پاییز 1397بود که بر اساس مصاحبه روانپزشک و ملاک های تشخیصی اختلال افسردگیDSM V داشتند. انتخاب آزمودنی ها به طور داوطلبانه و جایگزینی آن ها در دو گروه تحت درمان نوروفیدبک و درمان شناختی – رفتاری به طور تصادفی بر مبنای جدول اعداد تصادفی انجام شد. شرکت کنندگان در سه گروه شامل گروه آزمایشی درمان با نوروفیدبک (15 نفر)، گروه درمان با پروتکل شناختی درمانی (15 نفر) و گروه شاهد (15 نفر) که از مداخله های درمانی بدون بهره بودند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه افسردگی،اضطرابواسترس لویبوندولویبوند (DASS) استفاده شد.داده های بدست آمده از تحقیق با استفاده از آمار توصیفی، تحلیل واریانس و آزمونی تی وابسته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در گروه درمان شناختی – رفتاری پس از مداخله ی درمانی میانگین افسردگی گروه درمان شناختی رفتاری 26 نمره کاهش (بهبودی گروه درمان) داشته است.گروه درمان نوروفیدبک پس از مداخله ی درمانی میانگین افسردگی گروه درمان نوروفیدبک 22 نمره کاهش (بهبودی گروه درمان) داشته است. نوروفیدبک به عنوان یک روش درمانی موثر در کاهش افسردگی قابلیت اجرایی در مراکز درمانی دارد. بنابراین روانشناسان می توانند برای کاهش افسردگی از روش درمانی نوروفیدبک استفاده نمایند. کلید واژه ها:روش درمان شناختی – رفتاری، نوروفیدبک، افسردگی مهاد، زنان بزرگسال
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افکار خودکشی دانش آموان دختر با اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افکار خودکشی دانش آموان با اختلال افسردگی اساسی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را همه دانش آموزان دختر پایه دوم دوره متوسطه دوم شهر تهران در در نیم سال دوم تحصیلی 98-1397 تشکیل دادند. تعداد 30 نفر از آنها پس از تشخیص اختلال افسردگی اساسی و به روش نمونه گیری هدفمند، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل به نسبت یکسان جایگزین شدند. افراد گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای (در هر هفته 2 جلسه)، پروتکل شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را به صورت گروهی دریافت کردند؛ گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه خودکشی بک (1989) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون، استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس یک متغیره استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون افراد گروه های آزمایش و کنترل در متغیر افکار خودکشی تفاوت معناداری وجود داشت. با توجه به نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود تا روان شناسان و مشاوران از نتایج این مطالعه در جهت کاهش افکارخودکشی دانش آموزان بهره ببرند.
بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر علائم اختصاصی افسردگی اساسی، رفتارهای پرخطر، تنظیم هیجان و اضطراب افراد وابسته به متادون
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اعتیاد یک بیماری روانی اجتماعی است که باعث وابستگی روانی و فیزیولوژیک فرد مبتلا به این مواد می شود و عملکرد جسمی، روانی و اجتماعی تاثیرات نامطلوبی بر جای می گذارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر علائم اختصاصی افسردگی اساسی، رفتارهای پرخطر و اضطراب افراد وابسته به متادون بوده است . روش پژوهش: مطالعه حاضر از نوع پژوهش نیمه تجربی با گروه مداخله و کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد مراجعه کننده به کلینیک ترک اعتیاد اندیشه نو مشهد در سال 1398 بود که در دامنه سنی بین 18 تا 40 سال قرار داشتند، که به شیوه هدفمند، در هرگروه تعداد 15 بیمار انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه افسردگی همیلتون ، تنظیم هیجان گراس و جان، رفتارهای پرخطر زاده محمدی و مصاحبه بالینی ساختاریافته و اضطراب همیلتون بود. گروه مداخله طی 12جلسه90 دقیقه ای تحت درمان فراتشخیصی یکپارچه قرار گرفتند، در حالی که در این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. و پس از اتمام درمان پس آزمون به عمل آمد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان دادکه درمان فراتشخیصی یکپارچه بر نشانه های بالینی افسردگی ، تنظیم هیجان، رفتارهای پرخطر و اضطراب افراد وابسته به متادون معنادار است (p<0.05). نتیجه گیری: درمان فراتشخیصی یکپارچه بر کاهش نشانه های بالینی افسردگی، رفتارهای پرخطر و اضطراب و افزایش تنظیم هیجان افراد وابسته به متادون موثر است.
تاثیر تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر الگوی هم توانی (کوهرنس) قشری مغز بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال افسردگی اساسی یکی از شایع ترین اختلالات روان پزشکی است که دارای علایم شناختی، هیجانی و رفتاری می باشد. این اختلال با نابهنجاری هایی در فعالیت قشری مغز همراه می باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر الگوی هم توانی قشری در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی بود. روش کار: تعداد 36 نفر بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بر مبنای معیارهای تصریح شده در DSM-5، به روش نمونه گیری هدفمند بر اساس معیارهای ورود و خروج انتخاب شده و به تصادف در یکی از گروه های مورد مطالعه (دریافت کننده تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای، گروه دریافت کننده تحریک کاذب (شم) و گروه لیست انتظار) گمارده شدند. تمامی شرکت کنندگان در پژوهش پرسشنامه افسردگی بک را تکمیل کرده و فعالیت های مغزی آنها با استفاده از EEG 19 کاناله ثبت گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای تاثیر معناداری بر تغییرات هم توانی یا کوهرنس بین نیمکره ای ندارد. اما، استفاده از تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای، در مقایسه با بیمارانی که این تحریک را دریافت نکرده بودند، باعث کاهش معنادار در هم توانی درون نیمکره ای به ویژه در باندهای آهسته مغزی (تتا و آلفا) در هر سه ناحیه قدامی، مرکزی و خلفی مغزی و به صورت چشمگیرتر در نواحی مرکزی شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای باعث کاهش در الگوی فعالیتی نابهنجار در هم توانی نواحی مرکزی می شود که این اثر باعث کاهش اتلاف انرژی مغزی و اصلاح الگوی پردازش اطلاعات در بیماران می گردد.
تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سبک های اسنادی دانشجویان دختر مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
25 - 38
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر شناخت درمانی مبتنی برذهن آگاهی برسبک های اسنادی دانشجویان دختر مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. ابتدا با آزمون غربالگری، 410نفر ازدانشجویان دختر، پرسشنامه افسردگی راتکمیل نمودند. از آن هایی که یک انحراف معیار بالاتر ازمیانگین گروه را کسب کردند، مصاحبه بالینی ساختار یافته به عمل آمد. سپس 24نفر که دارای افسردگی اساسی و ملاک های ورود بودند، به طور تصادفی در دو گروه 12نفری آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های افسردگی بک- II و سبک اسناد سلیگمن و سینگ بود. گروه آزمایش طی 8 جلسه 2ساعته، به صورت گروهی تحت مداخله شناخت درمانی مبتنی برذهن آگاهی قرار گرفت. درپایان مداخله، پس آزمون و 2ماه بعد ازمداخله، پیگیری برروی دوگروه آزمایش و کنترل انجام شد. تحلیل داده ها با اجرای آزمون های تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره صورت گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به طور معنی داری موجب افزایش سبک اسنادی رویدادها با پیامد خوب و کاهش سبک اسنادی رویدادها با پیامد بد شد. این نتایج درمرحله پیگیری پایدار بود. باتوجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می شود، برای کاهش میزان سبک اسنادی بدبینانه وافزایش سبک اسنادی خوش بینانه دانشجویان دختر مبتلا به افسردگی اساسی از مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بهره برند.
مقایسه آمیختگی فکر-عمل و کنترل توجه در بیماران مبتلا به اختلالات وسواسی-جبری و افسردگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۹
27 - 38
حوزههای تخصصی:
هدف : از پژوهش حاضر مقایسه آمیختگی فکر- عمل و کنترل توجه در افراد مبتلا به اختلال وسواسی-جبری و افسردگی بود. روش: پژوهش از نوع پس رویدادی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه افراد مبتلا به اختلال وسواسی-جبری و افسردگی مراجعه کننده به کلینیک های روان پزشکی و درمانگاه های تخصصی اعصاب و روان شهر شیراز بودند که از طرف متخصصین تشخیص اختلال وسواسی-جبری یا افسردگی اساسی دریافت کردند. نمونه مورد مطالعه شامل 30 بیمار مبتلا به اختلال وسواسی-جبری و 30 بیمار مبتلا به افسردگی اساسی بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. از ابزا رهای مقیاس تجدیدنظر شده آمیختگی فکر- عمل و مقیاس کنترل توجه برای جمع آوری داده ها استفاده شد. داده ها از طریق تجزیه و تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها ی پژوهش نشان داد که آمیختگی فکر-عمل اخلاقی در افراد مبتلا به افسردگی و آمیختگی فکر-عمل احتمال برای دیگران و خود در افراد مبتلا به اختلال وسواسی- جبری بیشتر بود. بعلاوه، بین گروه های وسواسی-جبری و افسردگی از لحاظ کنترل توجه و ابعاد آن تفاوت معنی داری وجود نداشت؛ از سوی دیگر با توجه به میانگین ها هر دو گروه کنترل توجه کمی داشتند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش اهمیت نقش آمیختگی فکر- عمل و کنترل توجه در شکل گیری و گسترش اختلالات وسواسی- جبری و افسردگی را نشان می دهند.
مقایسه ی اثربخشی آموزش حافظه ی کاری با آموزش حافظه ی رقابتی بر علائم روان شناختی و عملکردهای شناختی افراد مبتلا به افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه مقایسه ی اثربخشی آموزش حافظه ی کاری با آموزش حافظه ی رقابتی بر علائم روان شناختی و عملکردهای شناختی مبتلایان به افسردگی اساسی بود. روش: مطالعه روی 60 بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی که به صورت تصادفی در سه گروه آموزش حافظه ی رقابتی، آموزش حافظه ی کاری و کنترل تقسیم شدند، به مدت 8 جلسه انجام شده است. ابزار سنجش شامل چهار تکلیف رایانه ای: دووال انبک، فراخنای تقارن، فراخنای خواندن، حرف-عدد، سه پرسشنامه: سیاهه افسردگی بک، نشخوار ذهنی نولن هوکسما، عزت نفس روزنبرگ، و آزمون فراخنای ارقام حافظه بزرگسالان هوش وکسلر بود. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: در هر سه گروه، عملکرد در تمام متغیر ها به جز نشخوار ذهنی در طول کارآزمایی در مقایسه با پیش آزمون افزایش داشت. آموزش حافظه ی کاری نتوانست منجر به بهبودی افسردگی و عزت نفس شود، اما منجر به بهبودی مؤلفه های جابه جایی، به روزرسانی و بازداری شد. آموزش حافظه ی رقابتی نتوانست منجر به بهبود کارکردهای شناختی افراد افسرده شود، اما منجر به بهبود افسردگی و عزت نفس شد. آموزش حافظه ی کاری به تنهایی نمی تواند بر افسردگی اساسی، عزت نفس و نشخوار ذهنی اثرگذار باشد؛ همچنین آموزش حافظه ی رقابتی به تنهایی نمی تواند بر نشخوار ذهنی و تمام کارکردهای شناختی در افراد افسرده مؤثر باشد. با توجه به حیطه ی اثرگذاری متفاوت این دو درمان و بر اساس اهداف درمانی مختلف، می توان یکی از این دو درمان را انتخاب کرد و یا به صورت همزمان با یک درمان دیگر به کاربرد.
اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر افکار خودآیند منفی و نگرش های ناکارآمد بیماران مبتلا به افسردگی اساسی (یک مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
اختلال افسردگی اساسی یکی از شایع ترین اختلالات روانی است که بار قابل ملاحظه ی هیجانی، اجتماعی و اقتصادی فراوانی را به فرد و جامعه تحمیل می کند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر افکار خودآیند منفی و نگرش های ناکارآمد بیماران مبتلا به افسردگی اساسی است. روش پژوهش حاضر طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه می باشد. جامعه آماری این پژوهش متشکل بود از کلیه بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی مراجعه کننده به مرکز مشاوره فانوس هدایت امین شهر اصفهان در سال 99-98 که دارای پرونده فعال بودند. که از این جامعه آماری با توجه به ملاک های ورود و خروج پژوهش، چهار نفر از بیماران مبتلا به افسردگی اساسی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در3 نوبت خط پایه، 8 جلسه درمان متمرکز بر شفقت و ۳نوبت پیگیری شرکت کردند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه افکار خودآیند منفی هولون و کندال (1980 ) و نگرش های ناکارآمد وایزمن و بک (1979 ) می باشد. داده ها با استفاده ازروش تحلیل دیداری، تعیین تغییر ثبات روند و درصد همپوشی (PND ) مورد تحلیل قرار می گیرند. با توجه به نتایج آماری به دست آمده در مورد هر دو متغیر افکار خود آیند منفی و نگرش های ناکارآمد، کاهش میانه و میانگین نمرات در مرحله مداخله نسبت به خط پایه، PND 100%بین موقعیت درمان و خط پایه برای هر ۴ آزمودنی و کاهش میزان PND بین موقعیت مداخله و پیگیری، بیانگر آن بود که CFT بر افکار خودآیند منفی و نگرش های ناکارآمد بیماران مبتلا به افسردگی اساسی موثر بوده است اما این نتایج تاثیر قابل ملاحظه درمان در مرحله مداخله نسبت به خط پایه و کاهش تاثیر درمان در مرحله پیگیری نسبت به مرحله مداخله را نشان داده است.
توانایی آزمون عملکرد مداوم در تشخیص افتراقی اختلالات روانپزشکی و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی توانایی آزمون عملکرد مداوم (CPT) در تشخیص افتراقی بیماران دارای اختلالات روانپزشکی و گروه بهنجار بود. پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بود. با روش نمونه گیری در دسترس، ۲۷ بیمار اسکیزوفرن، ۲۸ بیمار مبتلا به افسردگی اساسی، ۲۹ بیمار مبتلا به وسواسی- اجباری و ۲۹ فرد بهنجار انتخاب و بر اساس متغیرهای سن، جنسیت، سطح تحصیلات و وضعیت تأهل همتا شدند. عملکرد شناختی آزمودنی ها به وسیله آزمون CPT مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی شفه تحلیل شد. نتایج حاکی از آن بود که بیماران اسکیزوفرن و وسواسی در سه مؤلفه آزمون CPT (خطای حذف، پاسخ های درست و زمان واکنش)، و بیماران افسرده در دو مولفه آزمون (خطای حذف و زمان واکنش) در مقایسه با افراد بهنجار، به طور معناداری ضعیف تر عمل کردند، اما بین گروههای بیمار در هیچ یک از مؤلفه های آزمون تفاوت معنادار مشاهده نشد. بر اساس نتایج پژوهش حاضر آزمون CPT قادر به تفکیک بیماران مبتلا به اختلالات اسکیزوفرنی، افسردگی اساسی و وسواسی- اجباری از افراد بهنجار بود، اما نتوانست بین بیماران مختلف تفاوت معناداری قائل شود.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر حافظه و انعطاف پذیری شناختی مردان مبتلا به افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آبان ۱۴۰۳ شماره ۸ (پیاپی ۱۰۱)
۱۰۰-۹۱
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر حافظه و انعطاف پذیری شناختی مردان مبتلا به افسردگی اساسی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مردان دارای افسردگی مراجعه کننده به کلینیک های روان شناسی مستقر در منطقه 8 شهر تهران در نیمه دوم سال 1402 بود که تعداد 30 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. ابزارهای سنجش شامل سیاهه افسردگی بک-2 بک و همکاران (1996 BDI-II,)، پرسشنامه حافظه فعال دانمن و کارپتنر (1980 WMT,) و سیاهه انعطاف پذیری شناختی دنیس (2010 PFQ,) بود. گروه آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را طی هشت جلسه، هر هفته یک جلسه و به مدت 90 دقیقه دریافت نمودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین پس آزمون حافظه و انعطاف پذیری شناختی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 05/0>p وجود دارد. در نتیجه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند به عنوان روش درمانی مؤثر در جهت بهبود حافظه و انعطاف پذیری شناختی مردان مبتلا به افسردگی اساسی مورد استفاده قرار گیرد.