تبیین جامعه شناختی تاثیرات مردسالاری بر احساس محرومیت نسبی و احساس بیگانگی زنان از خود و از زندگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
در تحقیق حاضر با استعانت از نظریه های مردسالاری آبدا سلطانا (2010)، هشام شرابی (2010)، جودیت باتلر (1990)، سیمن (1959)، سیوتلاس (2010)، والدفوگل (2001) و نظریه های احساس محرومیت نسبی دیویس (1959)، دیوب و گیموند (1986)، واکر و مان (1987)، تیرابوسکی و ماس (1998) می کوشد تاثیرات مردسالاری بر احساس محرومیت نسبی، احساس بیگانگی از خود و احساس بیگانگی از زندگی زناشویی را در زنان متأهل بسنجد. جامعه آماری تحقیق را کلیه زنان متأهل ساکن در 14 منطقه شهر اصفهان (54921=N) بر اساس سرشماری سال 1390 تشکیل می دهد. نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران و جدول کرچی و مورگان 384 نفر محاسبه شده است. با استفاده از ابزار پرسشنامه و کاربرد روش تحقیق پیمایش اطلاعات مورد نیاز جمع آوری گردید. متغیرهای مردسالاری، احساس محرومیت نسبی، احساس بیگانگی از خود و از زندگی زناشویی در جامعه تحت مطالعه از طریق ساخت مقیاس و شاخص با روایی و پایایی قابل قبول سنجیده شده است. یافته های تحقیق نشان داد: -رابطه معنی داری میان متغیرهای مردسالاری در خانواده و احساس محرومیت نسبی زنان وجود دارد.- رابطه معنی داری میان متغیرهای مردسالاری در خانواده و احساس بیگانگی زنان از خود وجود دارد.- رابطه معنی داری میان متغیرهای مردسالاری در خانواده و احساس بیگانگی زنان از زندگی زناشویی وجود دارد.- رابطه معنی داری میان احساس محرومیت نسبی و احساس بیگانگی از خود در زنان وجود دارد.- رابطه معنی داری میان احساس محرومیت نسبی و احساس بیگانگی از زندگی زناشویی در زنان وجود دارد.- متغیرهای مردسالاری و احساس محرومیت نسبی براساس تحلیل رگرسیون چندگانه 58 درصد از تغییرات متغیر بیگانگی از خود و 63 درصد از تغییرات متغیر بیگانگی از زندگی زناشویی را تبیین می کنند.