مطالب مرتبط با کلیدواژه

وسواسی اجباری


۱.

نقش میانجی دشواری در تنظیم هیجان و اجتناب تجربه ای در ارتباط بین سبک هایِ دلبستگی و شدت علائم وسواسی اجباری رابطه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: دلبستگی تنظیم هیجان رفتارهای اجتنابی روابط زناشویی وسواسی اجباری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۰ تعداد دانلود : ۲۸۶
اهداف اختلال وسواسی اجباری رابطه ای یکی از نمایه های اختلال وسواسی اجباری است که بر مشکلات رابطه ای تمرکز دارد. شناسایی مکانیسم های زیربنایی درگیر در شدت علائم اختلال وسواسی اجباری رابطه ای می تواند دانش ما را در ارتباط با عوامل ایجادکننده و تشدیدکننده این اختلال به شکل معناداری وسعت بخشد. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی دشواری در تنظیم هیجان و اجتناب تجربه ای در ارتباط بین سبک های دلبستگی و شدت علائم اختلال وسواسی اجباری رابطه ای انجام شد. مواد و روش ها پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی مقطعی است. 531 شرکت کننده (۴۵۵ زن و 76 مرد) از جمعیت عمومی ایران با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسش نامه های پژوهش شامل مقیاس تجربه روابط نزدیک (ECR-R)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (DERS)، پرسش نامه پذیرش و عمل (نسخه دوم) (AAQ-II) و پرسش نامه وسواسی اجباری رابطه ای (ROCI) را به صورت آنلاین تکمیل کردند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 22 و AMOS نسخه 24 استفاده شد. یافته ها نتایج پژوهش نشان داد سبک های دلبستگی با دشواری در تنظیم هیجان، اجتناب تجربه ای و علائم وسواسی اجباری رابطه ای ارتباط معنا دار (P<0/01) دارد. علاوه بر این، 2 متغیر دشواری در تنظیم هیجان و اجتناب تجربه ای در رابطه بین سبک های دلبستگی و علائم وسواسی اجباری رابطه ای نقش میانجی داشتند. نتیجه گیری سبک های دلبستگی می توانند علائم اختلال وسواسی اجباری رابطه ای را هم به صورت مستقیم و هم از طریق میانجی گری متغیرهای دشواری در تنظیم هیجان و اجتناب تجربه ای پیش بینی کنند. درمان علائم اختلال وسواسی اجباری رابطه ای باید دشواری در تنظیم هیجان و اجتناب تجربه ای را به ویژه در افراد دارای سبک دلبستگی ناایمن مورد توجه قرار دهد. پیشنهاد می شود مطالعات آینده این نتایج را در نمونه های بالینی بررسی کنند.
۲.

تطبیق و ارزیابی یک مداخله فرا تشخیصی برای اختلالات روانی با استفاده ازرویکرد درمانی عناصر مشترک برای بزرگسالان ایرانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: رویکرد فراتشخیصی کارآزمایی بالینی اختلالات شایع سلامت روان افسردگی اضطراب وسواسی اجباری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۱۱
اهداف اختلالات روانی بخش قابل توجهی از بار بیماری ها را در سراسر جهان تشکیل می دهند. مطالعه حاضر با هدف پیاده سازی و ارزیابی رویکرد فراتشخیصی در درمان اختلالات روانی با استفاده از مدل درمانی عناصر مشترک دانشگاه جان هاپکینز انجام شد. مواد و روش ها مطالعه از نوع ترکیبی (کیفی-کمی) در استان سمنان انجام شد. در مرحله کیفی، عناوین اختلالات شایع سلامت روان از طریق انجام لیست آزاد با افراد جامعه و مصاحبه های فردی با افراد آگاه کلیدی، استخراج شد. سپس ابزار مناسب جهت غربالگری این اختلالات، روا و پایا شد. در ادامه، بسته مداخله جهت درمان اختلالات شایع روانی با رویکرد فراتشخیصی، آماده و آموزش های لازم جهت اجرای مداخلات به پرسنل بهداشتی درمانی داده شد. درانتها، مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی بر روی 500 نفر مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی در دو گروه آزمایش ( رویکرد فراتشخیصی ) وکنترل ( درمان معمول) انجام و ارزیابی اثربخشی مداخله سنجیده شد. یافته ها سه اختلال روانپزشکی شامل افسردگی، اضطراب و وسواسی اجباری به عنوان شایع ترین اختلالات روانپزشکی همراه با اختلال عملکرد از بخش کیفی مطالعه استخراج شد. ابزار غربالگری با 76 گویه جهت سنجش این اختلالات ساخته و از طریق انجام روایی صوری، محتوا و ملاکی، روا و پایا شد. در این ابزار، نقطه برش جهت افسردگی 14، جهت اضطراب 17 و برای اختلال وسواس 6 بود. سپس با حضور متخصصین و اعضای تیم تحقیق، محتواهای آموزشی جهت انجام مداخلات فراتشخیصی آماده و توانمندسازی 30 نفر از داوطلبین شاغل در مراکز بهداشتی درمانی جهت انجام مداخلات صورت گرفت. نتایج ارزیابی اثربخشی مداخلات فراتشخیصی نشان داد میانگین و انحراف معیار نمرات افسردگی، اضطراب و اختلالات وسواسی اجباری بعد از انجام مداخله/درمان روتین در هر دو گروه کنترل و آزمایش به طور معنی داری کاهش یافته است، اما تأثیر مداخله با رویکرد فراتشخیصی به طور معنی داری نسبت به درمان های معمول در کاهش نمره افسردگی (0/001>P)، اضطراب (0/001>P) و اختلالات وسواسی اجباری (0/05>P) مؤثر بوده است. نتیجه گیری اجرای رویکرد فراتشخیصی با عناصر مشترک توسط پرسنل مراکز بهداشتی درمانی قابلیت اجرایی داشته و نویدبخش افزایش ارائه خدمات بهداشت روان در جامعه ایرانی می باشد. استفاده از رویکرد فراتشخیصی نسبت به درمان های معمول بالینی در اختلالات شایع روان، دارای کارآمدی و هزینه اثربخشی بیشتری می باشد.