مطالب مرتبط با کلیدواژه

دولت های کوچک


۱.

تحلیل رفتار سیاست خارجی و امنیتی دولت های کوچک(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دولت های کوچک تهدید اتحاد امنیت سیاست خارجی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۳ تعداد دانلود : ۱۷۹
این پژوهش به ماهیت رفتاری دولت های کوچک می پردازد. دولت های کوچک نماینده اکثریت کشورها در نظام بین الملل هستند اما مطالعه مسائل و چالش های امنیتی آن ها نادیده گرفته شده است. این غفلت تا حد زیادی به این دلیل است که تمرکز نظری روابط بین الملل، به ویژه از دریچه رویکرد واقع گرایی، عمدتا بر تبیین تغییرات موازنه قدرت ناشی از تعاملات بین قدرت های بزرگ بوده و به همین ترتیب، از نظر تحلیل سیاست خارجی و امنیتی، تمرکز بر تبیین رفتار قدرت های بزرگ بوده است. نتیجه این است که دولت های کوچک در درک پویایی نظام بین الملل تا حد زیادی بی ربط تلقی می شدند. به طور مشخص، پرسش این مقاله این است که چگونه می توانیم درباره سیاست های خارجی و امنیتی کشورهای کوچک فکر کنیم و ویژگی های محیطی که دولت های کوچک در آن تکامل می یابند، چیست. پاسخ به این سوال مستلزم تبیین محیط بین المللی از یک سو و شناسایی رابطه ساختاری بین دولت های کوچک و معضل امنیتی از سوی دیگر است. این رابطه مشوق ها و محدودیت هایی را برای دولت های کوچک ایجاد می کند و منجر به تصمیماتی می شود که ممکن است راهبردی باشند یا نباشند. این نوشتار با بهره گیری از روش تبیینی و گردآوری کتابخانه ای به نتایج و فرآیندهای سیاست خارجی و امنیتی دولت های کوچک می پردازد و فرضیه خود را بر وجود الگوهای متفاوتی از روابط حمایت گرایانه در نظر گرفته است که لزوما با نتایج یکسانی در ساختار امنیتی دولت های کوچک همراه نیست. یافته های تحقیق نشان دهنده تغییر از تعاریف سنتی امنیتی با تاکید بر ویژگی های دفاعی و تسلیحاتی، به نگرانی های امنیتی جدید است که در آن همکاری نهادی و حمایت گرایانه بزرگ تر نزد دولت های کوچک ضروری به نظر می رسد.
۲.

بررسی مقایسه ای انواع راهبرد های اتحاد دولت ها در نظام بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اتحاد ابرقدرت قدرت های بزرگ قدرت های میانی دولت های کوچک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۰ تعداد دانلود : ۲۰۵
راهبردهای اتحاد به عنوان بخشی از راهبرد کلی هر کشور، ریشه در ادبیات رئالیستی روابط بین الملل دارد. این در حالی است که این نظریه ها فارغ از توجه به تفاوت های قدرت میان دولت ها آنها را واحدهایی مشابه و بازیگرانی تنها امنیت جو ( رئالیسم تدافعی) و یا بیشینه ساز قدرت ( رئالیسم تهاجمی) در نظر می گیرند و بدین ترتیب قائل به تمایز میان انواع راهبرد های اتحاد نیستند. بنابراین، هدف اصلی این پژوهش بررسی مقایسه ای انواع راهبرد های اتحاد در میان دولت های نظام بین الملل با توجه به رده بندی آنها به لحاظ توزیع توانمندی های مادی در نظام جهانی است. پرسش اصلی این پژوهش نیز با تکیه بر روش تحلیل مفهومی مقایسه ای و رویکرد کیفی این است که مهم ترین وجوه افتراق و اشتراک راهبرد های اتحاد میان انواع دولت به لحاظ قدرت در نظام بین الملل چیست؟ در فرضیه پژوهشی ادعا می شود که میان انواع راهبرد های اتحاد ابرقدرت از یک سو، و راهبرد های اتحاد قدرت های بزرگ، میانی و دولت های کوچک از سوی دیگر هیچ وجه شباهتی وجود ندارد، این در حالی است که بیشترین شباهت میان راهبرد های قدرت های بزرگ و قدرت های میانی راضی از یک سو، و قدرت های بزرگ و قدرت های میانی ناراضی از سوی دیگر وجود دارد. یافته های پژوهش نشان می دهد نه تنها دولت ها در هریک از دسته بندی های مربوط به توزیع قدرت متفاوت از یکدیگر عمل می کنند، بلکه در درون هر دسته بندی نیز شاهد راهبرد های متفاوت اتحاد از سوی دولت هایی با میزان قدرت مشابه هستیم، چراکه حافظ وضع موجود بودن و یا تجدیدنظرطلبی دولت ها و همچنین میزان درک از تهدید آنها از نظام بین الملل لیبرال به رهبری امریکا بر اتخاذ راهبرد های متفاوت اتحاد و هدف آنها از این راهبرد ها تأثیر بسیاری دارد.
۳.

نقش راهبرد پوشش استراتژیک در سیاست خارجی قطر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قطر پوشش استراتژیک دولت های کوچک خاورمیانه بیداری اسلامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲ تعداد دانلود : ۸۷
تاثیر دولت های کوچک در روابط بین المللی معاصر بیش از گذشته است. کشور قطر نیز به دلیل فقدان برخی مولفه های سنتی قدرت و وابستگی به قدرت خارجی در تامین امنیت خود، جزو دولت های ذره ای شناخته می شود. فقدان عناصر سنتی قدرت، دولت های کوچک را وادار کرده است که از دو راهبرد موازنه سازی یا دنباله روی به منظور تأمین بقا و امنیت خود استفاده کنند. با این حال، کشور قطر با سرپیچی از راهبرد های متعارف روابط بین الملل، و اتخاذ راهبرد پوشش استراتژیک، نفوذ و کنش گری فعالانه ای در منطقه داشته است، به طوری که نقش این کشور در پویایی های امنیتی منطقه غیرقابل چشم پوشی است. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سوال است که چگونه قطر با استفاده از راهبرد پوشش استراتژیک، جایگاه خود را در روابط بین المللی تقویت کرده است؟ این پژوهش که با رویکرد توصیفی-تحلیلی ارائه می شود، ضمن بررسی سیاست خارجی قطر، این فرضیه را مطرح می کند که دوحه از طریق قدرت نرم، تعاملات سازنده و روابط اقتصادی گسترده با طیف وسیعی از بازیگران، استقلال نسبی در روابط خارجی و اتخاذ مواضع فعالانه در قبال تحولات منطقه ای، جایگاه و سرمایه راهبردی خود را در منطقه تقویت کرده است. مجموعه این اقدامات که در راستای نظریه پوشش استراتژیک است، این امکان را به قطر داده تا شرایط عدم قطعیت منطقه ای و پیشبینی ناپذیری بین المللی را به صورت بهینه ای مدیریت، و در عین حال نقش خود را به عنوان بازیگری تاثیرگذار در منطقه تثبیت کند.