مطالب مرتبط با کلیدواژه

سلطان محمد نقاش


۱.

تحلیل مفهوم خلاقیت در نگاره مستی لاهوتی و ناسوتی اثر سلطان محمد نقاش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خلاقیت نگارگری ایرانی نگاره ی مستی لاهوتی و ناسوتی سلطان محمد نقاش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۶ تعداد دانلود : ۴۷۰
نگاره مستی لاهوتی و ناسوتی اثر سلطان محمد یکی از آثار برجسته و ارزشمند در هنر نگارگری است. هنر نگارگری ایرانی دارای ویژگی ها و شاخصه هایی است که سبب تمایز و تفاوت آن با سایر سبک های نقاشی است. هم چنین، خلق آثار هنری به خلاقیت هنرمندان بستگی دارد و خلاقیت نقش محوری در انواع هنرها دارد. اهمیت ویژگی های هنر نگارگری و در محوریت آن، نگاره مستی لاهوتی و ناسوتی سلطان محمد و جایگاه خلاقیت در هنر، ضرورت انجام پژوهش حاضر را ایجاد نموده است. بنابراین، شناسایی ویژگی های نگارگری ایرانی و ویژگی های نگاره مستی لاهوتی و ناسوتی و شناخت بازتاب مفهوم خلاقیت در ویژگی های نگاره نام برده اهداف پژوهش حاضر را تشکیل می دهند. پرسش های پژوهش به این شرح است: 1) نگارگری ایرانی چه ویژگی هایی دارد و این ویژگی ها چگونه در نگاره مستی لاهوتی و ناسوتی سلطان محمد به کار رفته است؟ 2) مفهوم خلاقیت در نگاره مستی لاهوتی و ناسوتی سلطان محمد چگونه بازتاب یافته است؟ در راستای پاسخ گویی به پرسش های مطرح شده، اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی با رویکرد توصیفی-تحلیلی و استدلال قیاسی مورد بررسی قرار گرفته است و نمونه موردی نگاره مستی لاهوتی و ناسوتی اثر سلطان محمد می باشد؛ نتایج پژوهش نشان می دهد: در این نگاره، ویژگی منظره سازی در مقایسه با سایر آثار نگارگری ایرانی کم تر به کار رفته است و خلاقیت با مفاهیم ابداع، نوآوری و ابتکار، تخیل و به کارگیری خیال، روشی برای پاسخ گویی به استرس های روانی و ابهامات زندگی و . . .  در ساختار مفهومی و بصری نگاره دیده می شود.
۲.

خوانش نقوش گرفت وگیر در نگاره «رستم خفته و نبرد رخش وشیر» در عرض هنر و تمدن اسلامی بر مبنای نظریه شمایل شناسی اروین پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نگارگری مکتب تبریز صفوی سلطان محمد نقاش جانورنگاری گرفت وگیر شمایل شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۲ تعداد دانلود : ۲۰۵
شمایل شناسی رویکردی است که اروین پانوفسکی برای تفسیر و تحلیل آثار هنری ارائه داد. این روش بر پایه تشریح و تفسیر عناصر مرئی یک اثر هنری و ارتباط آنها با زیرساخت متنی، مفاهیم فرهنگی و ایدئولوژیکی خلق اثر هنری است. پانوفسکی معتقد است که معنای یک اثر هنری را نمی توان تنها از طریق فرم و محتوای آن درک کرد، بلکه باید آن را در زمینه های تاریخی، فرهنگی و مذهبی نیز مورد بررسی قرار داد. پژوهش حاضر بر آن است تا ضمن پرداختن به زندگی هنری نظام الدین سلطان محمد تبریزی معروف به سلطان محمد نقاش به معرفی شیوه جانورنگاری و نقوش گرفت وگیر در مکتب تبریز صفوی بپردازد. گرفت وگیر شیوه ای در نگارگری است که هنرمند صحنه های درگیری و مبارزه حیوانات را به صورتی نمادین، خیال پردازانه و گاه اسطوره ای به تصویر درمی آورد. جستار پیشِ  رو با استفاده از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی به سؤال پژوهش حاضر مبنی بر کشف معانی و روابط مستتر در نقوش گرفت وگیر در نگاره «رستم خفته و نبرد رخش و شیر» اثر سلطان محمد نقاش، با استفاده از نظریه خوانش آثار هنری با رویکرد شمایل شناسی اروین پانوفسکی پاسخ می دهد. جستار حاضر با استفاده از زیرساخت متنی نبرد رخش و شیر در شاهنامه فردوسی (خوان اول) نسبت به تجزیه وتحلیل نقوش و نماد های به کاررفته در نگاره مورد پژوهش اقدام نموده است. یافته های پژوهش نشان داد که سلطان محمد با خلق این نگاره توانسته است داستان حماسی خوان اول شاهنامه را با زبانی نمادین و استعاری بیان کند. وی با بهره گیری از عناصری چون رخش، شیر، مار و درختان، مفاهیمی فراتر از ظاهر داستان را القا می کند. نبرد رخش وشیر نمادی از مبارزه خیر و شر است و حضور هم زمان مار بر درخت، به نزاع ابدی نیروهای اهریمنی و ایزدی اشاره دارد. به طورکلی، سلطان محمد با ترکیب عناصر طبیعی و حیوانی و بهره گیری از نقوش گرفت وگیر و زیرساخت متنی شاهنامه، مفاهیم عمیق و ژرفی را در قالبی زیباشناختی به تصویر کشیده است.
۳.

مطالعه نقد تخیل مادی در منتخبی از آثار سلطان محمد نقاش بر اساس نظریه گاستون باشلار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سلطان محمد نقاش نقد تخیلی گاستون باشلار مکتب نگارگری تبریز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۱
سلطان محمد نقاش، هنرمند برجسته دوره صفوی، با خلق آثار زیبا و تخیلی، تأثیر عمیقی بر هنر ایرانی گذاشته است. گاستون باشلار، نظریه پرداز فرانسوی، بر ارتباط تخیل هنری با عناصر بنیادین طبیعت (آب، آتش، خاک و باد) تأکید می کند و نقد تخیلی را به عنوان ابزاری برای تحلیل لایه های پنهان تخیل در هنر معرفی می نماید. این پژوهش به مطالعه چهار نگاره مشهور سلطان محمد نقاش، شامل «معراج پیامبر»، «دربار کیومرث»، «مرگ ضحاک» و «جشن سده»، با تکیه بر نظریه گاستون باشلار می پردازد. در ابتدا، نظریه تخیل باشلار به تفصیل شرح داده می شود و سپس آثار یاد شده از سلطان محمد نقاش، از این منظر تحلیل می شوند. اهداف این پژوهش، تحلیل نقش عناصر اربعه در آثار منتخب سلطان محمد نقاش و شناسایی عنصر غالب در این آثار است. جستار حاضر در پی پاسخ به دو سئوال اصلی است: نخست، عناصر اربعه چه نقشی از بُعد بصری در آثار سلطان محمد نقاش دارند؟ دوم، کدام عنصر با غالب ترین حضور بصری در این آثار نمایان است؟ این پژوهش با رویکرد کیفی و روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و شیوه جمع آوری اطلاعات با استفاده از اسناد کتابخانه ای بوده است. نتایج نشان می دهد که تعامل میان تخیل و عناصر طبیعی نه تنها ابزاری برای خلق هنر است، بلکه نیروی محرکه ای در شکل دهی به تجربیات انسانی و فرهنگی به شمار می آید. عنصر خاک به عنوان غالب ترین عنصر در آثار سلطان محمد نقاش حضور دارد و بازتاب دهنده دنیای درونی هنرمند و زمانه اش است. آثار این هنرمند چیره دست حس آرامش و شگفتی را به بیننده منتقل می کنند و فراتر از واقعیت های عینی قرار دارند.