مطالب مرتبط با کلیدواژه

جای خالی سلوچ


۲۱.

«جدال سنت و مدرنیته»، عنصر غالب آثار محمود دولت آبادی با تأکید بر جای خالی سلوچ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عنصر غالب سنت مدرنیته جای خالی سلوچ دولت آبادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۷ تعداد دانلود : ۲۱۰
«وجه غالب» یا «عنصر غالب» یکی از مفاهیم اساسی در نظریة فرمالیسم و مؤلفة برجستة هر اثر هنری است که بر دیگر اجزا و عناصر آن اثرگذار است و موجب تحول و دگرگونی آن ها و مرکزیت معنایی در اثر و انسجام ساختاری آن است. هدف پژوهشِ پیش رو بررسی عنصر غالب در آثار محمود دولت آبادی، با تأکید بر جای خالی سلوچ ، است. آثار او از جنبه های گوناگون روان شناختی و جامعه شناختی شایسته تأمل اند؛ اما، به نظر می رسد وجه غالب این آثار «جدال سنت و مدرنیته» باشد که در سایة آن، سایر موضوعات ازجمله خشونت علیه زنان و بحران هویت و فقر معنادارتر می شوند. بر اساس نتایج پژوهش، این عنصر غالب (جدال سنت و مدرنیته) به صورت های مختلف انزوا، طردشدگی، نفی اراده، بحران هویت و... متجلی شده است.  
۲۲.

پیوند مخاطب و متن در آفرینش چندصدایی در رمان جای خالی سلوچ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دولت آبادی جای خالی سلوچ باختین چند صدایی بینامتنیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۰ تعداد دانلود : ۱۶۹
رمان «جای خای سلوچ»، نوشته محمود دولت آبادی از مهمترین رمان های اجتماعی در حوزه ادبیّات اقلیمی- روستایی است که از جهات گوناگون جای بحث و بررسی دارد. یکی از دیدگاه هایی که در بررسی این رمان می توان از آن بهره برد، نظریه چندآوایی باختین، منتقد روسی، است، ازاینرو مقاله حاضر، به بررسی «جای خالی سلوچ» از نظر چندآوایی و میزان مطابقت آن با این نظریه باختین می پردازد. این بررسی به روش کتابخانه ای و به صورت تحلیلی-توصیفی انجام شده است. از نظر این منتقد رمانی دارای ارزش و اعتبار است که در آن تمامی صداهای موجود، صدای شخصیّت ها، نویسنده و ... به موازات هم به گوش برسد و صدایی بر صدای دیگر حاکم نگردد. نتیجه بررسی نشان می دهد هر چند در بخش هایی از این رمان صدای نویسنده بر سایر صداها حاکم می شود، چنانکه گویی نویسنده به جای شخصیّت ها احساس می کند، می اندیشد، می پرسد و پاسخ می دهد، امّا وجود مصادیق و مؤلّفه های متعدّدی در بخش های دیگر، از جمله: وجود شیوه های روایی گوناگون در رمان، حضور و گفتمان دیگری در گفتار شخص و درهم آمیختگی آواهای گوناگون در رمان، آن را در شمار رمان های چند صدایی قرار می دهد.
۲۳.

نقد و تحلیل اکوسایکولوژی در رمان جای خالی سلوچ محمود دولت آبادی با نگاهی به نظریه ساختار شخصیّت فروید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اکوسایکولوژی جای خالی سلوچ نهاد خود فراخود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۵ تعداد دانلود : ۳۱۶
اکوسایکولوژی به مطالعه ی روان انسان در رابطه با محیط زیست می پردازد. روانی که بر اساس نظریه ی ساختار شخصیّت فروید محصول ارتباط متقابل، متعامل و متعارض سه عامل "نهاد"(Id)، "خود"(ego) و "فراخود"(superego) است. البته اکوسایکولوژی در آن جا که به وارد کردن خدا در جهان بینی فرد اهمیت می دهد در تقابل با آراء فروید قرار می گیرد. حال ما با روشی توصیفی- تحلیلی به این سؤال خواهیم پرداخت که طبیعت بر روح و روان و نوع رفتار و کنش های افراد جامعه ی داستانی جای خالی سلوچ دولت آبادی چه تأثیری داشته است؟ تا سلطه ی عقل را که چنین بحران هایی در ساختار شخصیّتی خانواده ی سلوچ رقم زده و باعث شده تعادل ایگوی آن ها بر هم بخورد، نشان دهیم. نتایج پژوهش بیانگر این است که سلطه ی عقل در این رمان با مکانیزه کردن کشاورزی توسط میرزا حسن بدون توجه به سازگاری با محیط و افراد آن سلوچ را با تکانش های آشوبناک "نهاد"، مرگان را با سوگواری و ماخولیا، ابراو را با ناتوانی "ایگو"ی وی در تعادل برقرار کردن بین "نهاد"، "فراخود" و جهان بیرونی، عباس را با اختلال شخصیّت ضد اجتماعی و هاجر را با اختلال شخصّیت وابسته مواجه کرده است. سلطه ی عقل چون بدون توجه به تاب آوری محیط و افراد آن منطقه به کار گرفته شده، تعادل ایگوی شخصیّت های رمان را به هم زده و آنان را دچار اختلالاتی در شخصیّت کرده است که علت چنین اختلالاتی را می توان در عدم مشارکت عاطفی ناخودآگاه شخصیّت های رمان با پدیده های طبیعی به تأثیرپذیری از جهان سرمایه داری و اومانیسم عصر روشنگری دید.
۲۴.

تحلیل عواطف در داستان های محمود دولت آبادی (رمان جای خالی سلوچ و داستان های کوتاه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عواطف شخصیت محمود دولت آبادی جای خالی سلوچ رمان داستان کوتاه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۴ تعداد دانلود : ۳۸۲
آدمی با ابراز عواطف به جهان خود روح می بخشد. «ابراز عاطفه» یکی از شیوه های ارتقاء کیفیّت زندگی و برقراری ارتباط های مؤثر انسانی است. در ادبیات داستانی معاصر، آثار محمود دولت آبادی به لحاظ واقع گرایانه بودن، متونی مناسب برای بررسی عواطف انسان ها و تعامل های عاطفی آنان است. نویسنده در مقاله حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی به «بررسی کمی و کیفی عواطف شخصیّت ها» در داستان های دولت آبادی (رمان جای خالی سلوچ و نه داستان کوتاه) پرداخته است. مهم ترین هدف؛ یافتن پاسخ این پرسش هاست: «چه عواطفی» «چرا»، «چگونه» و با «چه پیامدهایی» در اشخاص داستان های منظور بروز می یابند؟ نتایج نشان می دهد: در داستان های برگزیده، عواطف منفی خاصه «خشم و ترس» غالباً به علل: مشکلات اقتصادی، قهر طبیعت، فقر فرهنگی، جامعه ارباب-رعیتی، و... به شیوه های مختلف مانند: آشوب و نزاع های جمعی، خشونت های کلامی و غیرکلامی (آزارهای جسمی و روحی) بروز یافته، بر عواطف مثبت چیره می گردند. عواطف مثبت همچون: «شادی و عشق» نسبتا اندک و اغلب در رفتارهای غیر کلامی اشخاص داستان و گاه در برخی سنت های محلّی و ملّی- غالباً به صورت «غیرمستقیم»- نمایان می شوند. آثارعواطف که گاه خود، عامل پیدایی یا دگرگونی عواطف دیگرند، در حیطه های زیستی-فرهنگی-اجتماعی اشخاص داستان به اشکال مختلف ظهور می یابند
۲۵.

بازنمایی تطبیقی فضای شهری و روستایی در رمان های «کوچه مدق» و «جای خالی سلوچ»

کلیدواژه‌ها: جامعه شناسی لوفور کوچه مدق جای خالی سلوچ فضای جغرافیایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۶ تعداد دانلود : ۱۹۸
تحلیل جامعه شناختی رمان از گونه های متداول و پرکاربرد نقدادبیات داستانی است و درپی آن است تا براساس همبستگی سازه های اجتماعی بایکدیگر و برهم کنش آن با ساختار داستان، خوانشی جامعه-شناسانه از یک اثر ادبی ارائه دهد و درکنار آن به تشریح مبانی زیباشناسی وشیوه های تصویرسازی متن نیزبپردازد.بازتاب دگرگونی های سطحی ودرونی شهروروستا، علاوه بر ارائه اطلاعات اززمان ومکانِ زیستِ نویسنده وبستر خلق اثر، بر پیرنگ ودرونمایه های اجتماعی پرتکراروشخصیّت های داستان نیز اثرگذار است.دو رمان «کوچه مدقِ» نجیب محفوظ نویسنده مصری وبرنده نوبل ادبیّات و«جای خالی سلوچِ»محمود دولت آبادی، از شاخص ترین رمان های معاصراست وبا آنکه فضای یکی درشهرو دیگری در روستا و دردو کشور متفاوت می گذرد به جهت درونمایه مشترک و حضور مؤلفه های رئالیسم اجتماعی و چالش های گذر از سنّت به مدرنیته بسیار به یکدیگر شبیه است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی و با رویکرد جامعه شناختی، به قیاس دو رمان مذکور پرداخته و علاوه بر ترسیم شباهت و تفاوت ها کوشیده است مباحث مرتبط با فضاهای شهری را نیز با رئوس نظریه لوفور جامعه شناس فرانسوی تطبیق دهد تا ارتباط و تناظر میان ساختار ادبی و ساختار اجتماعی رمان به گونه ای شایسته تر تشریح گردد. حاصل آنکه با توجّه به ارتباط تنگاتنگ جوامع شهری و روستایی با یکدیگر، عناصرجامعه شناسی همچون فضای جغرافیایی،زبان و گویش، اقتصاد و کسب و کار، ازدواج، آداب ورسوم و سرگرمی، معاشرت و تغذیه در این دو رمان پربسامدترند امّا هنجارهای حاکم بر فضای رمان «کوچه مدق» رسمی تر، قانونی تر و گسترده تر است. در مقابل، فرهنگ حاکم بر جامعه روستایی «جای خالی سلوچ» سنّتی تر و محدودتر است و غالباً برگرفته از عادات مرسوم یا اعمال نظر بزرگان منطقه است.
۲۶.

تحلیل جایگاه دین در رمان جای خالی سلوچ محمود دولت آبادی بر اساس نظریه اریک فروم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جای خالی سلوچ محمود دولت آبادی اریک فروم ادیان نوع خواهانه ادیان خودکامه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷ تعداد دانلود : ۱۲۵
جای خالی سلوچ، اثر محمود دولت آبادی یکی از ده اثر بزرگ رئالیستی ایران است که با وجود نقدهای بسیار نگاشته شده بر آن، تاکنون جایگاه دین و نقش عناصر دینی به کار رفته در آن، مورد توجه تحلیل گران ادبی قرار نگرفته است. پژوهش پیش رو با هدف تأکید بر نقش دین به مثابه یک نیاز ریشه دار و یک اصل مهم در برساخت رفتار و کنش های فردی و جمعی و نیز جایگاه آن در ذهن و زبان نویسنده و فراز و فرود آفرینش های ادبی با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و شیوه استقرایی به واکاوی دیدگاه های دینی محمود دولت آبادی در جای خالی سلوچ پرداخته، کم و کیف تأثیرپذیری اعتقادی شخصیت های این رمان از جامعه و نوع نگاه نویسنده به نقش دین در کنش های فردی و اجتماعی اثر را واکاوی می کند. از این رهگذر و به منظور ارائه الگویی کاربردی و پژوهشی روشمند، جایگاه دین در این رمان را بر اساس نظریه ادیان خودکامه و نوع خواهانه اریک فروم بررسی کرده است. با استخراج نمونه هایی از متن یاد شده اثبات می شود که با وجود وجوه تشابه میان این دو و تأثیر مستقیم جامعه در برداشت های دینی در شخصیت های رمان، ادیان خودکامه نمود بیشتری در شکل گیری و پرداخت شخصیت های رمان داشته است. هرچند رگه هایی از ادیان نوع خواهانه نیز در این اثر، قابل ردیابی و واکاوی است. برآیندی که از این جستار به دست آمده نشان می دهد دین و محوریت امور مذهبی در رمان، بسیار کم رنگ به تصویر درآمده که دلیل آن را می توان به دیدگاه های دولت آبادی و تأثیر اجرای اصلاحات ارضی در روستاها مرتبط دانست.
۲۷.

بررسی تطبیقی مناقشه «جنسیّت» و «فرودستی» در دو رمانِ«جای خالی سُلوچ» محمود دولت آبادی و «کوچه مَدَق» نجیب محفوظ (با تأکید بر آرای پسااستعماری گایاتری اسپیواک)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رمان پسااستعماری جنسیت فرودستی جای خالی سلوچ کوچه مدق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۶۵
ادبیات پسااستعماری یکی از رویکردهای نو و البتّه پویا در حوزه ادبیّات تطبیقی و مطالعات فرهنگی است. این رویکرد، مؤلفه های پسااستعماری را در متون ادبی شناسایی، ارزیابی و مورد تحلیل قرار می دهد. اسپیواک یکی از متفکّران پسااستعماری، معتقد است که صدای فرودستان جامعه هرگز شنیده نمی شود. «جنسیّت» و «فرودستی» از کلیدواژه های مورد تأکید اوست. دولت آبادی و نجیب محفوظ از نویسندگان برجسته ایرانی و مصری هستند که در دو رمان جای خالی سُلوچ و کوچه مَدَق صدای اقشار «فرودست» جوامع خود را بازتاب داده اند. پیش فرض این است که دولت آبادی آگاهانه و متأثر از فرهنگ مردسالاری، در رمان جای خالی سُلوچ، تلاش کرده است تا شخصیّتِ زنِ فرودست را صاحب عاملیّت و صدا معرّفی کند؛ این در حالی است که نجیب محفوظ متأثر از تجربه و تأثیر مستقیم استعمار، هم به زنان و هم به مردان فرودست، صدا می بخشد. این دو نویسنده، نگاه شیء انگارانه، ابزاری و البتّه جنسی به زنان را در نظام مردسالار و استعمارزده، به تصویر کشیده اند. فرهنگ استعماری و مردسالاری با ابزار فرهنگی و بیانی، می تواند وضعیّت هایی بنیادین را بر زنان و مردان اِعمال کند تا به این ترتیب بتواند ماهیّتی جنسیّتی با استانداردهای خاص را تحمیل کند. پژوهش حاضر با روش توصیف و تحلیلِ کیفی و با تأکید بر آرای اسپیواک، به بررسی موضوع «جنسیّت» و «فرودستی»، در دو رمان مذکور، پرداخته است.