مطالب مرتبط با کلیدواژه

عبید زاکانی


۲۱.

اخلاق اجتماعی در جامعۀ بی ثبات از نگاه عبید زاکانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عبید زاکانی اخلاق اجتماعی بی ثباتی سیاسی نابسامانی اقتصادی و اجتماعی توده ها اشراف مغولان تغییرات اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۸ تعداد دانلود : ۲۰۵
اخلاق از اساسی ترین الزامات زندگی اجتماعی است و رعایت آن همواره از دغدغه های بزرگان جوامع بوده است. اینکه تا چه اندازه می توان انتظار داشت افراد یک جامعه، کنشگران اصول اخلاقی آن باشند به بافت فرهنگی، سیاسی و اقتصادی آن جامعه بستگی دارد؛ زیرا اخلاقیات در بستر تاریخی سرزمینی شکل گرفته و سترگ شده اند و از تمام این دگرگونی ها در درون خود تأثیر پذیرفته اند. چه بسا یک امر اخلاقی در ادوار بعدی اخلاقی شمرده نشود یا آنچه در جامعه ای اخلاقی شمرده می شود، در جامعه ای دیگر غیراخلاقی انگاشته شود. بنابراین، نمی توان از کنشگران اخلاق در جامعه انتظار داشت در هر شرایطی تن به انجام اصول اخلاقی دهند یا هر کنشی را اخلاقی شمارند. در این پژوهش، با رویکرد توصیفی-تحلیلی کوشیده شده به این سؤال پاسخ داده شود از دیدگاه عبید زاکانی در جامعه فاقد ثبات سیاسی و اقتصادی، اخلاقیات تا چه اندازه دستخوش تغییر و دگرگونی شده اند و چه گروه های اجتماعی بیشترین نقش را در این دگرگونی ها داشته اند؟ فرضیه این مقاله آن است که اخلاق از آشفته  بودن اوضاع سیاسی و اقتصادی چندان متأثر می شود که می تواند اصالت مفاهیم خود را از دست بدهد و در گرداب رویدادها چندان فرو افتد که از خویش بیگانه شده و حتی آنچه پیش تر غیراخلاقی بوده، اخلاقی انگاشته شود. در چنین جامعه ای، لذت طلبی، کوته نگری، فرد محوری و منفعت طلبی بدون توجه به اخلاق جمعی رشد می کند. عبید شاعرِ دل نگرانِ الزاماتِ اخلاقی و فراتر از آن متفکری اجتماعی است که نسبت به محیط پیرامون خود بی تفاوت نبود. او نقش و جایگاه برجسته ای به بزرگان و نخبگان طبقات مختلف جامعه در واژگونی مفاهیم اخلاقی می دهد که با پشت پا زدن بر سنن اخلاقی پیشین، اخلاقی نو می آفرینند و منافع قدرت و ثروت خود را تأمین می کنند و توده مردم را نیز متأثر از خویش می سازند و جامعه ای را شکل می دهند که بیگانه با تاریخ و فرهنگ خود شده است.
۲۲.

بررسی تطبیقی کاربرد ادب اصلاح در لزومیات ابوالعلاء معرّی و موش و گربه عبید زاکانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادب اصلاح نقد اجتماعی ادبیات تطبیقی ابوالعلاء معری عبید زاکانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۱۳۰
با بررسی آثار شاعران و نویسندگان در طول تاریخ با ادیبان و شاعرانی مواجه می شویم که از وضعیت موجود جامعه خود در زمینه های مختلف بیزاری جسته اند. این ناقدان به دلیل برخورداری از روحیه ای انتقادی نمی توانند به راحتی از این ناهنجاری ها بگذرند؛ بنابراین به شیوه های گوناگون بسته به شرایط حاکم بر جامعه، کاستی ها و انحرافات را به منظور آگاه کردن مردم و اصلاح این ناهنجاری ها مورد انتقاد قرار می دهند. در این ارتباط ابوالعلاء معرّی و عبید زاکانی دو تن از ادیبان بزرگ در ادب عربی و فارسی هستند که ناهنجاری های اخلاقی و اجتماعی دوران خود را در قالب نقد اجتماعی بیان کرده اند. لذا در این پژوهش بر اساس«روش تطبیقی» نقد هر یک از این دو شاعر بر اوضاع اجتماعی دوران خود را مورد بررسی قرارداده ایم که با بررسی زمینه های مشترک اجتماعی در اشعار این دو شاعر دریافتیم، هر دو از شعر خود به عنوان سلاحی برنده برای بیان مسائل اجتماعی استفاده کرده تا بتوانند ناهنجاری هایی نظیر: بی عدالتی و ستمگری طبقات حاکم، حیله و فریب کاری، زهد ریایی، جهل و سادگی مردم و دیگر انحرافات موجود در جامعه خود را مورد انتقاد قرار دهند.
۲۳.

وارونگی فلسفه سیاسی در اخلاق الاشراف عبید زاکانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: عبید زاکانی اخلاق الاشراف حکمت سیاسی وارونگی طن‍ز س‍ی‍اس‍ی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰
متفکران ایرانی همیشه در شرایط بحرانی سعی می کردند نظم آرمانی جامعه را به لحاظ اندیشه گانی حفظ کنند. یکی از شرایط دهشناک جامعه ایرانی حمله مغول ها و بهم خوردن ارکان نظری و سیاسی ایران بود. کشتار، غارت، تجاوز، نابودی میراث در هجوم قبایل بیابان گرد شکل می گرفت. نخبگانی چون سعدی، حافظ، عبید، جوینی و خواجه نصیر سعی کردند به شیوه های مختلف هر چند ساختار سیاسی و اقتصادی از هم پاشیده بود به شکل فکری و فرهنگی کشور را نجات دهند. زبان فارسی و استفاده از روایت های فلسفه سیاسی یکی از شیوه های حفظ دست آوردهای اندیشه ایرانی بود. عبیدزاکانی نقاد و طناز در رساله ای با عنوان اخلاق الاشراف سعی کرد نشان دهد راه حکمت سیاسی فارابی، ابوعلی سینا و فردوسی به چه کج راهه ای سوق پیدا کرده است. در حالی که سنت حکمت ایرانی به دنبال خلق مدینه فاضله و نشاندن حکیم شاه جهت سامان دهی به اوضاع ایرانیان بود به ناگاه همه خویشکاری های طبقاتی و اخلاقی به هم ریخت. نخبگان و اشراف نابود شدند و عبید زاکانی در رساله خود با زبان طنز در روایت حکمت سیاسی سعی کرد وارونگی اخلاق اشراف در قالب تبدل مدینه فاضله به مذهب منسوخ و مدینه جاهله به مذهب مختار نشان دهد. این پژوهش بر اساس رویکرد تفسیری لئواشتراوس به وارونگی فلسفه سیاسی در رساله اخلاق الاشراف عبیدزاکانی می پردازد.