مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
اسرارالتوحید
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۶
123 - 154
حوزههای تخصصی:
پژوهش های مناسکی، گفتمان میان رشته ای و گسترده ای است که شاخه های مختلف و متنوعی از علوم انسانی را دربرمی گیرد. بر اساس نظریه مناسک گذار، ساختار نمادین این آیین های کهن و اسطوره ای در فرهنگ های مختلف، دارای الگویی مشخص است. هدف از پژوهش حاضر به روش تحلیلی توصیفی، پاسخگویی به این پرسش است که گذار عرفانی ابوسعید ابوالخیر که در متن های کهنی همچون تذکر ه الاولیاء عطار و اسرارالتوحید محمّدبن منوّر بازتاب یافته است، تا چه اندازه با الگوی نظریه مناسک گذار همخوانی دارد؟ گذار عرفانی ابوسعید ابوالخیر با الگوی سه مرحله ای وَن جَنِپ (گسست، گذار، پیوند دوباره) همخوانی دارد و ساختار عرفانی سلوک وی که طی گذاری سخت و منسک گونه و بر اساس ویژگی های اعتقادی و عملی منحصر به فردی شکل گرفته است، در نهایت به یک ضدّ ساختار در تصوف آن روزگار تبدیل می شود.
«راستی آزماییِ رویدادهای سفرِ ابوسعیدابوالخیر به خرقان بر مبنای گزارش اسرارالتوحید»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴۴
53 - 76
حوزههای تخصصی:
یکی از حکایت های مفصّلِ اسرارالتوحید، شرحِ سفر ابوسعیدابوالخیر به خرقان است. مؤلف در ارائه این گزارش، از راویتِ خواجه حسن مؤدّب استفاده کرده است. مطابقتِ آن چه درباره این سفر در اسرارالتوحید آمده، با حکایت هایی که در همین زمینه در منتخبِ نورالعلوم و در رساله ذکر قطب السالکین بیان شده، مغایرت هایی را نشان می دهد. این اختلاف ها، ضمن آن که مسائلی چندگانه را شامل می شود، در یک موردِ خاص نیز ابهامی را در قسمتی از گزارشِ اسرارالتوحید پدید آورده است. همین امر، ضرورتِ راستی آزماییِ رویدادهای سفرِ مذکور، به منظور آشکار شدنِ صورتِ اصیلِ وقایع، و به دنبالِ آن، رفع ابهام از گزارشِ اسرارالتوحید را آشکار می سازد. نتایجِ حاصل از این پژوهش مؤید آن است که راویِ سفر، در دو موردِ خاص، و به منظور پی گیری هدفی ثانویه، به دیگرگون ساختنِ واقعه ای که در خرقان برای ابوسعید روی نمود، پرداخته است. یکی از این تحریف ها، به ذکرِ نیّتِ اصلی ابوسعید برای سفر به خرقان مربوط است؛ دیگری نیز به مجلس گفتن یا سکوت ابوسعید در محضر شیخ ابوالحسن ارتباط دارد.
نقد صورتگرایانه شگردهای زبانی در اسرار التوحید و تأثیر آن در هنر و تمدن اسلامی قرون پنجم و ششم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
22 - 43
حوزههای تخصصی:
هنجارگریزی یکی از اصطلاحات مهم قرن بیستم است؛ یکی از صورتگرایان روسی به نام ویکتور شکلوفسکی Viktor Shklovski نخستین گام در زمینه صورت گرایی را با انتشار" رستاخیز واژه " در سال 1914 م برای اولین بار آن را مطرح ساخت و در مقاله «هنر به منزله شگرد » بر اساس واژه روسی آن را ostrevanenja به کار برد. صورت گرایی به عبارت دیگر، رویکردی انتقادی است که خصیصه های درونی و ذاتی یک متن را مورد تحلیل قرار می دهد. این خصیصه ها نه تنها دستور زبانی هستند بلکه می توانند صنایع به کار رفته در اثر را نیز شامل شوند. هنر و تمدن ایران در قرن پنجم و ششم هجری تا حدی رونق یافت و این رونق را می توان در ظهور آثاری چون اسرارالتوحید جستجو کرد. ادبیات عرفانی کلاسیک همواره غنی از ویژگی خاصّ زبانی بوده است، که یکی از این آثار ماندگار، کتاب «اسرار التوحید» اثر ارزشمند محمدبن منور می باشد که دارای مختصات زبانی و لغوی بی نظیری است. این پژوهش به شیوه توصیفی، تحلیلی و کمی بر اساس دیدگاه نقد صورتگرایانه انجام شده است تا به بررسی انواع شگردها و هنجارگریزی های زبانی در اسرارالتوحید بپردازد. از آنروی که شاخصه اصلی نثر ابوالسعید کاربستِ شگردهای یاد شده می باشد، بررسی متن اسرار التوحید نشان از آن دارد که نثر علمی آن؛ آب حیاتی در رگ سنّت هاى تکرارى ادبیات بود و مبانى جدیدى براى علوم ایجاد کرد، اما زبان نثری ابوالسعید ابوالخیر، زبانی ورای زبان عادی و معمولی است، بلکه در کنار آشنایی زدایی از زبان مأنوس، جانب رسانگی را نیز رعایت کرده است، یعنی خواننده بعد از تأمل، معنی مکتوم را کشف می کند. اهداف پژوهش: 1.بررسی ویژگی های سبکی اسرار التوحید. 2.بررسی کیفیت هنر و تمدن ایران در قرن پنجم و ششم هجری. سؤالات پژوهش: اصلی ترین ویژگی های سبک عمومی و اختصاصی اسرارالتوحید چیست؟ هنر و تمدن ایران در قرن پنجم و ششم هجری چه وضعیتی داشته است؟
تحلیل گفتمان انتقادی کتاب اسرارالتّوحید بر مبنای الگوی ون لیوون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین مسئله: اسرارالتوحید اثری عرفانی است که در آن، کارگزاران اجتماعی به شیوه های مختلف بازنمایی می شوند. روش هدف در این پژوهش، تحلیل گفتمان این کتاب بر مبنای الگوی ون لیوون و با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی است. یافته ها و نتایج: نتایج اولیه بیانگر آن است که ابوسعید ابوالخیر در این اثر ازطریق فعّال سازی، نیرویی پویا و اثرگذار معرفی شده است. بیشترین بسامد نام دهی پس از ابوسعید ابوالخیر مربوط به خواجه حسن مؤدب، کارگزار مخصوص ابوسعید و ابوالقاسم قشیری است. آشکار است که بسامد نام دهی این شخصیّت معتبر به دلیل گرایش نهایی او به ابوسعید، تأثیر شگرفی بر وجهه و مشروعیت معنوی ابوسعید ابوالخیر گذاشته است. در اسرارالتوحید بیشترین بسامد گروه ها مربوط به مشایخ/ صوفی، درویشان و مریدان است که همه مربوط به گروه خود و گفتمان طریقت محور هستند. در زیرشاخه نامشخّص سازی مشخص شد که هویّت کارگزاران ناشناس در تبلیغ گفتمان طریقت محور اهمیتی ندارد؛ بلکه مهم عملی است که آنها انجام می دهند. عمل این کارگزاران ناشناس همواره کارکردی مشابه و مؤثر در بیان دیدگاه های عرفانی نویسنده دارد که اغلب شامل مشاهده، دریافت عظمت و اهمیّت شخصیّت معنوی ابوسعید ابوالخیر است. در اسرارالتوحید ، انسان نمایی حیوانات بار ایدئولوژیکی دارد؛ زیرا حضور این حیوانات وحشی از مقوله کرامات ابوسعید ابوالخیر است تا نشانی بر مشروعیّت، تثبیت قدرت و صدق او باشد. ازنظر مولفه حذف ثابت شد که بخش هایی از دانسته های ابوسعید شامل مقوله کم رنگ سازی می شود؛ زیرا تولیدکننده گفتمان در این اثر، مانند دیگر سالکان، موظّف است از افشای اسرار ربّوبی بپرهیزد و سرّ حق را جز با اهل حق در میان نگذارد.
بررسی دو استعاره کلی «راه» و «شاه» در تذکره الاولیاء و اسرارالتوحید بر اساس دیدگاه های هانس بلومنبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
103 - 136
حوزههای تخصصی:
حقیقت به عنوان مهم ترین مفهوم عرفانی، برآیندی از درک انسان از نسبت خود با هستی و خالق هستی (حق) است. این مفاهیم کلی به شیوه نظری قابل بیان نیست، لذا وارد قلمرو استعاره می شود که تصویری حاصل از نسبت میان اجزای این کل است. موضوع این بررسی، مکانیزم تبدیل یک ایده به استعاره و توجه به کارکرد آن در تبیین دو موتیف مهم عرفان یعنی حقیقت و طریقت است. استعاره کلی در نظریات هانس بلومنبرگ با ایده ای خاستگاهی آغاز می شود. مفاهیم از عینیت به بُعد متافیزیکی منتقل می شوند و از طریق تکرار و ایجاد ارتباط میان اجزای مفهوم استعاره کلی شکل می گیرد و به بداهت می رسد. توجه به این نکته در بررسی سیر تطوّر این دو مفهوم از ایده خاستگاهی تضاد میان عالم امر و عالم خلق و «راه» میان این دو تا تبدیل شدن به استعاره و ساخت اصطلاحات و تأثیر آنها بر شکل گیری استعاره های عرفانی حائز اهمیت است. در مقاله حاضر خوشه واژگانی استعاره های راه و شاه، بافت معنایی که این دو استعاره در آن شکل گرفته اند و به تبع آن، اجزائی که هریک به طور جداگانه قابل ارجاع به استعاره اصلی هستند مورد بررسی قرار گرفته است. در گام بعدی ارائه مدلی از مفهوم حقیقت براساس دو سویه مهم آن در عرفان یعنی حق و سیر الی الحق از طریق بیان نسبت میان این دو مورد توجه است که در ارائه این ساختار، از روش بلومنبرگ در استعاره شناسی نور استفاده شده است. اهمیت بداهت استعاره های کلی در تبیین مفاهیم عرفانی، واکاوی مفهوم «سیر» و اجزاءِ آن در حکایات تمثیلی عرفانی و استعاره ها در این متون، بررسی تغییرات یک مفهوم از طریق توجه به تاریخچه استعاره و نگاه مجدد و تشریح مفاهیم و استعاره هایی مانند ریاضت که به موجب تکرار، در ساحت لغوی تثبیت شده اند از دیگر موضوعات مورد بحث در این مقاله است.
آن گفتِ تو هست عینِ قرآن؛ قرآن فهمی و قرآن زیستی ابوسعید ابوالخیر با آیاتِ رحمت(مقاله علمی وزارت علوم)
قرآن مجید، کتاب آسمانی و اعتقادی مسلمانان، همواره در آثار ادبا و عرفا به صورت های مختلف بازتاب یافته است. ابوسعید ابوالخیر، عارف نامی قرن پنجم، نیز بیشترین بهره را به شکل های گوناگون از قرآن برده است. در پژوهش حاضر، ضمن تبیین دو مفهوم «قرآن فهمی» و «قرآن زیستی» ابوسعید ابوالخیر، پاسخ به این سؤال دنبال شده است که قرآن و مفاهیم آن چگونه در اقوال و احوال ابوسعید تجلی یافته و چه تأثیری در مشرب فکری و رفتاری او داشته است؟ از مطالعه اسرارالتوحید درمی یابیم که علم و معرفت ابوسعید به قرآن فراتر از سواد و بیاض آن بوده است. او به جای ظاهر قرآن، به درک مفاهیم و معانی باطنی آن همت نهاده و و در این زمینه به توفیقاتی دست یافته است. این سطح از دانش قرآنی او به صورت های مختلفی، چون تفسیر و تأویل و تعابیر لطیف در سخنانش تجلی یافته است. قرآن زیستی از تأثیر عمیق قرآن در رفتار و احوال ابوسعید حکایت دارد. ابوسعید قرآن را نه تنها برای خواندن و دانستن، بلکه برای زیستن آموخته است؛ ازسویی، توجه ویژه ابوسعید به آیات رحمت، تأثیر مستقیمی بر مشرب عرفانی او نهاده است؛ ترک غرور و منیت، تساهل و تسامح، امید و رجا به بخشش خداوند و... از جلوه های قرآن زیستی ابوسعید در اسرارالتوحید است.
بررسی الگوی تغییر نگرش در اسرارالتوحید بر اساس نظریه کارل هاولند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
73 - 91
نظریه یادگیری، یکی از مهم ترین نظریه های علم روان شناسی اجتماعی است که با الگوهای مختلف به بررسی نگرش ها، شناخت ها و قضاوت افراد می پردازد. کارل هاولند در این زمینه با تأکید بر دو عامل تحریک پذیری و پاسخ، معتقد به تغییر نگرش در سه مرحله توجه، درک و پذیرش در جریان یادگیری است. از میان متون تعلیمی ادب عرفانی، بسیاری از حکایات کتاب اسرارالتوحید، تغییر نگرش افراد را به واسطه کردار و گفتار ابوسعید ابوالخیر گزارش می کند. مسأله این تحقیق چگونگی تأثیرگذاری و تغییر نگرش مریدان و مخالفان شیخ بر اساس نظریه هاولند است. از این رو برخی از حکایات این اثر بر بنیاد این نظریه بررسی و تحلیل شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که بر مبنای نظریه هاولند، مهم ترین عامل تغییر نگرش در اسرارالتوحید، عامل فرستنده پیام (ابوسعید) است که به دلیل برخورداری از ویژ-گی هایی چون غیب گویی و ذهن خوانی و سخن گفتن قاطعانه، مضامین رایج تصوف را به صورت یک جانبه و از طریق اعمال، گفتگو و اشاره به مخاطبان منتقل کرده است. مخاطبان یا گیرندگان پیام در اسرارالتوحید (مردم بی سواد، دانشمندان) دیدگاه های موافق یا مخالف با پیام دارند به همین سبب زمینه انتقال پیام ها در بستر مخالفت و انکار یا موافقت و همدلی است.
بررسی مؤلّفه های رئالیسم جادویی در اسرارالتوحید
حوزههای تخصصی:
سبک رئالیسم جادویی غربی با تصوّف و متون عرفانی فارسی، پیوندی ناگسستنی دارد. اذعان برخی از بزرگان این سبک، به مطالعه ی آثار ادب فارسی چون هزار و یک شب و نوشته های عرفانی فارسی چون منطق الطّیر، و آشنایی با شخصیت های برجسته ی عرفانی چون عطّار نیشابوری، پیشینه ی این سبک ادبی را به تصوّف و عرفان می رساند. از نظر محتوایی نیز نوشته های عرفانی با آثاری که به سبک رئالیسم جادویی نوشته شده اند، مشابهت زیادی دارد. اساسی ترین مشخصه ی آثار رئالیسم جادویی، درهم آمیختن واقعیت و فراواقعیت است که در نوشته های عرفانی، به ویژه کرامات و معجزاتی که از عرفا نقل می شود، به وفور قابل مشاهده است. هدف این پژوهش، بررسی کتاب اسرار التوحید و کشف تشابهات و تمایزات مؤلفه های سبک رئالیسم جادویی با حکایات این اثر برجسته ی عرفانی است. نویسندگان این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی نشان می دهند که با وجود اختلاف موضوع و محتوای این اثر با منابع داستانی سبک رئالیسم جادویی، بسیاری از مؤلفه های این سبک غربی در حکایات کتاب مورد مطالعه مشاهده می شود. هر چند اختلافاتی نیز در شیوه ی ارائه ی آن با این سبک وجود دارد. این بررسی نشان می دهد که چرخش زمان روایت و پیچیدگی پیرنگ که از مؤلفه های سبک رئالیسم جادویی است در اسرارالتوحید دیده نمی شود،. در حالی که دیگر مؤلفه های این سبک را می توان در اثر مورد بررسی ردیابی نمود، البته متناسب با ویژگی های فرهنگی و اجتماعی جامعه ی نویسنده و اساطیر بومی سرزمین وی.
مبارزه با نفس در نقل قول های مستقیم ابوسعید ابی الخیر در اسرارالتوحید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
169 - 196
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحثی که در تعالیم دینی و قرآنی و آیات و روایات ما همواره مورد توجه قرار گرفته و به تبع آن به متون ادبی و عرفانی ما نیز راه یافته است، بحث مبارزه با نفس است. از سوی دیگر، بررسی نقل قول های مستقیم (DS) یکی از راه های بازنمایی گفتار و اندیشه است. کتاب اسرارالتوحید که موضوع آن احوال و اقوال ابوسعید ابوالخیر عارف نامی قرن چهارم و پنجم (357-440) است و به قلم یکی از نوادگان او به نام محمدبن منور، به رشته تحریر درآمده، دربردارنده احوالات و سخنانی است که یا از زبان خود ابوسعید نقل شده یا دیگران درباره وی گفته اند و شامل مباحث مهمی در تصوّف است. در این پژوهش بر آنیم تا با استفاده از منابع کتابخانه ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی، بر مبنای نقل قول هایی که به صورت مستقیم از ابوسعید در کتاب اسرارالتوحید از زبان محمدبن منوّر نقل شده است، به بررسی فضای دیالوگی (بافت فیزیکی) و ساخت نحوی و برنامه راهبردی این نقل قول ها بپردازیم تا بر اساس آن به تحلیل نظام فکری ابوسعید درباره مبارزه با نفس دست یابیم. نتایج حاصل از تحقیق نشان دهنده این نکته است که برخلاف برخی هنجارگریزی های ایدئولوژیکی که ظاهراً در رفتار ابوسعید در کتاب اسرارالتوحید درباره مباحثی چون حج، سماع، زهد و ساده زیستی وجود دارد، در باب مبارزه با نفس، نه تنها هنجارشکنی ندارد بلکه کاملاً همسو با تعالیم دینی و قرآنی و اعتقادات فقها و متشرّعین است.
رابطه بینامتنی مضامین صفوه الصفا و اسرارالتوحی (براساس نظریه ژرار ژنت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
1 - 22
حوزههای تخصصی:
ژرار ژنت از محققان برجسته عرصه بینامتنیت، هر متن را با متون پیش از خود مرتبط دانسته و در نظریه بیش متنیت، رابطه هر بیش متن را با پیش متن خود مطرح کرده است. از آنجا که در طول ادوار عرفانی، بحث عارفان هم مشرب با دیدگاه های مشابه قابل توجه بوده است و ساختار تذکره های عرفانی همچون صفوه الصفا و اسرارالتوحید نیز بر مبنای کرامات، اندیشه ها و گفتار عارفان خاصی تدوین شده است؛ این پژوهش با هدف روشنگری زوایای عرفانی قرن هشتم، برآن است که کرامات و آرا و اندیشه های شیخ صفی الدین اردبیلی را با دیدگاه ها و کرامات عارفانی هم چون ابوسعید ابوالخیر از منظر نظریه ژنت بسنجد. چنان که این پژوهش جهت گیری بینامتنی صفوه الصفا را در استقبال از اندیشه های ابوسعید ابوالخیر هویدا می کند؛ تشابه مضامین صفوهالصفا با اسرارالتوحید از حیث کراماتی همچون طی الارض، فراست، مسائل مربوط به مرگ، نجات مردم و همانند آن ها و همچنین مفاهیم اخلاقی و تربیتی متصوفه، نظیر تربیت نفس، رفع حجاب و مسائل دیگر، رابطه بینامتنی بین این دو اثر را تأییدمی کند.
بررسی تطبیقی سبک شناسی لایه ی واژگانی در اسرارالتوحید و تذکره الاولیا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی یکی از مطرح ترین زیر شاخه های ادبیات و علم زبان شناسی به شمار می رود که متن ادبی را به طور همه جانبه میزبان نقد و بررسی قرار می دهد. بررسی سبک شناسانه در پنج لایه آوایی، واژگانی، نحوی، بلاغی و ایدئولوژیک سازماندهی می شود. در سبک شناسی واژگانی، مهم ترین عامل، دقت بر انواع واژه ها و طرز به کاربردن آن هاست که صاحب اثر را بدین طریق، صاحب سبک نشان می دهد. دو اثر اسرار التوحید ابوسعید ابوالخیر و تذکره الاولیای عطار، از جمله پرنفوذترین و پراهمیت ترین آثار منثور صوفیانه ای هستند که علاوه بر محتوای عرفانی و تاریخی مهم و برجسته، از حیث سبک شناسی نیز شایان توجه هستند. تذکره الاولیا کتابی عرفانی در شرح احوال مشایخ صوفیه و همچنین بزرگان اولیاء است. اسرارالتوحید نیز به لحاظ ارزش هنری و مهارت نویسنده در شیوه های گوناگونِ بیان و شیوه داستان پردازی و انتخاب کلمات، در صدرِ میراث ادبیِ زبانِ فارسی قرار دارد. این دو اثر در عین حال که نثری ساده دارند، دارای زوایا و هنجار های ادبی پنهانی هستند که مخاطب را به لذت ادبی می رسانند. در این پژوهش سعی می شود لایه واژگانی که یکی از زیرشاخه های سبک شناسی لایه ای است، در این دو اثر بررسی و تحلیل گردد. بررسی های انجام شده نشان می دهد که نویسندگان در این دو اثر، دارای مختصات سبکی منحصر به فردی در لایه ی واژگانی متون هستند و شباهت ها بین دو اثر مزبور، در این لایه بیشتر از تفاوت ها
تسامح و تساهل در اندیشه و عمل ابوسعید ابوالخیر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ابوسعید ابوالخیر از بزرگ ترین عرفای ایران زمین است. انسان دوستی و عشق به آن ها را می توان از بارزترین ویژگی های شخصیتی دانست که این در پیوند با عشق به همه موجودات و در یک کلام کلّ کائنات و جهان هستی است. ابوسعید نظام معانی قراردادی و مصطلح را ویران می کند و به معنایی جدید و تعریف تازه ای می رسد که محصول مشرب فکری او و مکتب خراسان است. مکتب خراسان به واسطه لاقیدیشان نسبت به ظواهر شریعت، سکر، شطحیات و ملامت گری بسیار، به نوعی تسامح و تساهل در باب دین و امور دینی مشهور شده اند. ابوسعید به عنوان نماینده تمام عیار مکتب خراسان جایگاه ویژه ای دارد و تأثیر مکتب خراسان در افکار و اندیشه های وی مشهود است. پرسش اصلی تحقیق آن است که نقش تأویلات (اعم از تأویل آیات، اشعار و پدیده های هستی) در ایجاد روحیه تسامح و تساهل در مشرب فکری ابوسعید و مکتب خراسان به چه صورت است و چه ابعادی دارد. در این پژوهش سعی شده است نگرش ابوسعید به انسان، نحوه بیان و برخورد وی با اقشار مختلف جامعه، پیروان آیین ها و فِرَق مختلف و از سوی دیگر نگرش تأویلی او به جهان مورد بررسی قرار گیرد. نتایج به دست آمده از این بررسی حاکی از آن است که ابوسعید در اسرارالتوحید پدیده های عالم هستی، نصوص دینی و اصطلاحات صوفیانه را مورد تأویل قرار داده است و با توجه به مشرب و مکتب فکری او یعنی عرفان خراسان که بر شادی و شاد کردن دیگران و سُکر تأکید دارد، مهرورزی و شفقّت نسبت به انسان، موجودات و هستی است.