مطالب مرتبط با کلیدواژه

اختلال اتیسم با عملکرد بالا


۱.

بررسی تأثیر یک برنامه فعالیت های بدنی منتخب بر رشد مهارت های حرکتی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی (ADHD) و کودکان اوتیسم (HFA)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مهارت های حرکتی اختلال اتیسم با عملکرد بالا اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی برنامة حرکتی منتخب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۹۴ تعداد دانلود : ۲۱۱۵
هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر یک برنامة فعالیت های بدنی منتخب بر رشد مهارت های حرکتی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی و کودکان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالا می باشد. در این مطالعة نیمه تجربی تعداد 20 کودک (7 /0 ± 8 /8 سال) مبتلا به اختلال HFA و 10 کودک (4 /1 ± 9 /7) مبتلا به اختلال ADHD از بین جوامع مورد نظر به صورت کاملاً تصادفی و براساس پیش آزمون انتخاب شدند. مجموعة آزمون تبحر حرکتی برونینکس – اوزرتسکی برای کودکان ADHD و آزمون رشد حرکتی درشت – ویرایش دوم برای کودکان HFA مورد استفاده قرار گرفت. برنامة حرکتی منتخب (برنامة حرکتی اسپارک) که شامل فعالیت های تقویتی، بازی و ورزش برای کودکان است، به مدت 18 جلسه برای کودکان ADHD و 12 جلسه برای کودکان ADHD اجرا شد. آزمون K-S جهت تعیین نرمال بودن توزیع داده ها و آزمون های t همبسته و t مستقل و آزمون لوین و تحلیل کوواریانس جهت مقایسه میانگین ها استفاده گردید. در کودکان ADHD و HFA تمرین برنامة حرکتی منتخب در گروه تجربی تغییرات معناداری در اکثر متغیرها ایجاد کرد ولی در مورد گروه کنترل اینگونه نبود. باتوجه به نتایج می توان ادعا کرد برنامة فعالیت بدنی منتخب (SPARK) مورد استفاده احتمالاً می تواند باعث بهبود مهارت های حرکتی در کودکان مبتلا به ADHD و HFA شود.
۲.

طراحی برنامه مداخله ای حسی، حرکتی و شناختی و اثربخشی آن بر نیمرخ عصب روانشناختی کودکان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال اتیسم با عملکرد بالا مداخله حسی مداخله حرکتی مداخله شناختی عصب روانشناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶ تعداد دانلود : ۵۲
زمینه: کودکان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالادر نیمرخ عصب روانشناختی دچار نارسایی هستند. در این میان برنامه جامعی که جنبه های حسی، حرکتی و شناختی را پوشش داده باشد، می تواند نیمرخ عصب روانشناختی آن ها را بهبود بخشد که تاکنون چنین برنامه ای طراحی نشده است. هدف: هدف از پژوهش حاضر طراحی برنامه مداخله ای حسی، حرکتی و شناختی و اثربخشی آن بر نیمرخ عصب روانشناختی کودکان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالا بود. روش: این پژوهش به صورت آمیخته در دو بخش کیفی و کمی انجام شد. بخش کیفی از نوع طراحی و اعتباریابی برنامه و بخش کمی شامل طرح نیمه آزمایشی از نوع گروه گواه نامعادل بود. جامعه بخش کیفی شامل مجموعه آثار منتشر شده و تمامی متخصصان بوده که براساس کلیدوازه ها محتوا انتخاب و تحلیل محتوا انجام شد و برای اعتباریابی برنامه 10 متخصص به صورت هدفمند انتخاب شد. جامعه آماری بخش کمی شامل تمامی کودکان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالا مراکز توانبخشی شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بود. 20 آزمودنی، به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه گواه و آزمایش (هرگروه 10 نفر) جای دهی شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه عصب روانشناختی کانرز، 2004 ) بود. گروه آزمایش در 12 جلسه 40 دقیقه ای برنامه مداخله ای را دریافت کرد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تک متغیری با استفاده از نسخه 26 نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته ها: برنامه مداخله ای حسی، حرکتی و شناختی موجب بهبود نیمرخ عصب روانشناختی کودکان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالا در مؤلفه سرعت پردازش (۰1/0 >P)، کارکردهای اجرایی (۰۵/0 >P) و حافظه (۰۵/0 >P) شده است. نتیجه گیری: مداخله طراحی شده در این پژوهش به عنوان یک مداخله چند بعدی که همزمان جنبه های حسی، حرکتی و شناختی را در برمی گیرد، می تواند نیمرخ عصب روانشناختی کودکان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالا را بهبود بخشد.
۳.

تدوین برنامه آموزش مهارتهای حل مساله و اثربخشی آن بر مهارتهای تنظیم هیجان و اضطراب اجتماعی نوجوانان دچار اختلال اتیسم با عملکرد بالا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: اختلال اتیسم با عملکرد بالا اضطراب اجتماعی تنظیم هیجان تدوین حل مساله

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶ تعداد دانلود : ۲۳
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تدوین برنامه آموزش مهارت های حل مساله و اثربخشی آن بر مهارت های تنظیم هیجان و اضطراب اجتماعی نوجوانان دچار اختلال اتیسم با عملکرد بالا انجام شد. روش ها: این پژوهش در دو بخش کیفی و کمی انجام شد. بخش کیفی شامل تدوین و اعتباریابی برنامه آموزشی بود و بخش کمی شامل روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل همراه با دوره پیگیری 1 ماهه بود. جامعه آماری بخش کیفی شامل 28 متخصص با مدرک دکتری روانشناسی کودکان استثنایی شهر تهران در سال 1401 بود که 10 نفر از آن ها به شیوه هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند و جامعه آماری بخش کمی شامل 53 دانش آموز دچار اختلال اتیسم شهر قزوین در سال 1401 بود که 20 نفر از آن ها به شیوه در دسترس براساس ملاک های ورود از آموزشگاه استثنائی پارس به عنوان نمونه انتخاب و در 2 گروه آزمایش (10) و کنترل (10) به شیوه تصادفی گمارش شدند. ابزارهای اندازه گیری پژوهش شامل سیاهه تنظیم هیجان شیلدز و همکاران (1997) و مقیاس اضطراب اجتماعی لاگرکا (1999) بود. گروه آزمایش در 12 جلسه 45 دقیقه ای برنامه آموزشی را دریافت کرد. جهت تحلیل داده ها در بخش کیفی، از نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی و در بخش کمی، از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر دو راهه با نرم افزار SPSS26 استفاده شد. یافته ها: برنامه آموزشی اعتبار محتوایی مناسبی دارد و موجب بهبود مهارت های تنظیم هیجان و کاهش اضطراب اجتماعی درگروه آزمایش شده است. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود آموزش مهارت های حل مساله را در اولویت آموزشی نوجوانان دچار اختلال اتیسم با عملکرد بالا قرار گیرد.