اگر نخواهیم کرانه های فراملی انقلاب را در نظر آوریم و اگر بنیان های ژرف اعتقادی و فرهنگی آن را درنیابیم و اگر ظرفیت های بالای گفتمان انقلاب اسلامی را نشناسیم، بی شک حق مطلب را در شناخت آن به جا نیاورده ایم. انقلاب اسلامی ایران در زمان و مکان مشخصی روی داد، اما کرانه های آن از ایران و ایرانی گذشت تا اینکه به وسعتی جهانی رسید و رفته رفته می رود تا گفتمان غالب و پیروز تاریخ جدید جهان شود و این پیشگویی بزرگ حضرت امام خمینی(ره) تحقق یابد که «این قرن به خواست خدا، قرن غلبه مستضعفین بر مستکبرین است». لحظه به لحظه انقلاب و مرحله به مرحله آن را نباید کوچک و بی اهمیت دانست و همواره باید به سیر بازتولید انقلاب اسلامی براساس شرایط روز اندیشید و گام به گام انقلاب را تحلیل کرد.برای تحلیل بعضی از این گام های انقلاب، پای گفته ها و اندیشه های یکی از یاران دیرین انقلاب و شخصیت های مؤثر گفتمان انقلاب اسلامی نشسته ایم تا هر آنچه را می توان از نسل اول انقلاب به نسل جدید هر دوره از انقلاب رساند از وی بشنویم.مهندس مرتضی نبوی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، مدیرمسئول روزنامه رسالت و مدیرعامل مرکز پژوهش مطالعات راهبردی توسعه است.
ماجرای ورود امام خمینی به ایران و مشکلات و موانع توطئه آمیزی که در آن بحبوحه ایجاد شد و مانع تراشی های ابلهانه و سخیف دولت بختیار برای جلوگیری از بازگشت رهبر کبیر انقلاب، یکی از بخش های جذاب و در عین حال بهت آور تاریخ انقلاب اسلامی است. رفتن شاه از ایران برای آماده کردن زمینه ورود امام خمینی نبود، بلکه برای آماده کردن شرایط جلوگیری از این کار و اجرا کردن بدترین نوع از انواع حکومت نظامی بود. اما شجاعت، تیزبینی و قدرت تحلیل اعجاب آور امام (ره)، همراه تلاش های هوشمندانه و تاثیرگذار اعضای شورای انقلاب در تهران و مهم تر از آن حضور بی مانند مردم در صحنه، سبب شد بختیار، باوجود تلاش های مذبوحانه خود، شکست بخورد و پا به فرار گذارد و با پیوند میان ارتش و ملت، سرنگونی کامل دستگاه ظالم حکومت پهلوی با خشونت و خون ریزی هرچه کمتر محقق گردد.
روز 17 دی 1356 شاه دست به ریسک بزرگی زد که بعدها از آن به عنوان نوعی انتحار سیاسی تعبیر شد. عصر این روز، روزنامه اطلاعات در شماره 15506 با درج مقالهای با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» توفانی بپا کرد. در مقاله یاد شده به امام خمینی به گونهای کینهتوزانه و بیمارگونه حمله شده بود و از وی به عنوان «مردی ماجراجو ولی بیاعتقاد و وابسته و سرسپرده به مراکز استعماری و بهخصوص جاهطلب» یاد شده بود؛ «مردی که سابقهاش مجهول بود و به قشریترین و مرتجعترین عوامل استعمار وابسته بود و چون در میان روحانیون عالیمقام کشور، با همه حمایتهای خاص موقعیتی به دست نیاورده بود، در پی فرصت میگشت که به هر قیمتی هست خود را وارد ماجراهای سیاسی کند و اسم و شهرتی پیدا کند» و در ادامه آن نیز تهمتهای ناروا و ناجوانمردانه دیگری به رهبر جنبش اسلامی ملت ایران وارد شد و این در حالی بود که بر آمدن رژیم پهلوی، خود زاییده سیاستهای استعماری انگلستان بود.
ظهور پدیده شگفت انگیز انقلاب اسلامی ایران نه تنها نظریه پردازان انقلاب را غافلگیر کرد، بلکه سبب بی اعتبار شدن نسل سوم نظریه های انقلاب و پیدایش نسل چهارم این نظریه ها با ساختار تحلیل فرهنگی و ایدئولوژیک شد. اینکه تحلیلگران و نظریه پردازان انقلاب تا چه حد به درک ماهیت انقلاب اسلامی ایران موفق شوند و جزر و مد تاریخی آن را دریابند، مستلزم اتخاذ رویکردهای کاملاً علمی، همه جانبه نگر، منصفانه، و عمیقاً فرهنگ شناسانه است که با توجه به هرچه بیشتر اجتماعی شدن خصوصیت گروه ها و جریانات و هرچه بیشتر فرهنگی شدن روابط بین المللی، امیدوارکننده به نظر می رسد.به منظور بحث درباره ماهیت انقلاب اسلامی به سراغ یکی از استادان علوم سیاسی دانشگاه تهران، که در عرصه نظریه های انقلاب مطالعات و تحقیقات ارزشمندی انجام داده است آمده و گفت وگویی انجام داده ایم که متن آن پیش روی گرامی شماست. آقای دکتر مصطفی ملکوتیان عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران است. کتاب «انقلاب اسلامی در سپهر نظریه پردازی» از جمله فعالیت های پژوهشی دکتر ملکوتیان در حوزه انقلاب اسلامی است که در محافل دانشگاهی و علمی مورد توجه واقع شده است