جرم پدیدة اجتماعی است که از دیرباز به تناسب هر عصری و هر نسلی، وجود داشته و بنابراین عمری به قدمت عمر جامعة بشر دارد. در یک تعریف کلی جرم یا به عبارتی بزهرا عملی ناپسند و برخلاف مقررات تعیین شده در یک جامعه دانسته اند که در اشکال مختلف در تمامی مقاطع تاریخی وجود داشته و مختصِ جامعه یا فرهنگ خاصی نبوده است. با توجه به اهمیت عصر ناصری به عنوان مقطعی حساس در تاریخ ایران، بررسی جرم به عنوان یکی از پدیده های مهم این دوران می تواند پرده از ابهامات بسیاری در زمینه های ارتکاب جرم اجتماعی بردارد. از این رو در این پژوهش تلاش شده با تکیه بر مستندات تاریخی و همچنین منابع کتابخانه ای موجود و با بررسی آماری جرایم این دوره، ضمن توصیف اوضاع اجتماعیِ عصر ناصری، جرایم اجتماعی این عهد سنخ شناسی و با رویکردی تحلیلی نقش عوامل مختلف در این معضل اجتماعی، به ویژه نقش دوگانه ی حکومت در آن مشخص گردد. براساس یافته های موجود از میان گونه های مختلف جرائم اجتماعی، قتل با 7/58 درصد بالاترین میزان و استعمال تریاک با 2/0 درصد کمترین میزان را به خود اختصاص داده است. گرچه حکومت ناصری اصلی ترین عامل اجرایی در برخورد با مجرمان بود، بااین حال خود به نحوی بستر جرم را مهیا می کرد و در بسیاری از موارد بر میزان آن ها نیز می افزود.
در روزگار قاجار با دو گروه از اهل معرفت مواجه می شویم، که یکی به ماده ی فرهنگی اسلامی مجال مواجهه با صورت های نوین فرهنگی را نمی دهد و مترصد است آن را در همان هویت پیشین مصون دارد؛ و دیگری، گروهی هستند که چندان دل در صورت ها و دستاوردهای درخشان تجدد دارند، که ماده ی فرهنگ بومی را برای دریافت و درک این نوظهورها حاوی هیچ استعدادی نمی یابند. مقاله، با رجوع به مبادی «هستی شناختی»، در صدد بیان این نکته است که مواجهه با دستاورهای فرهنگی تجدد، ضمن این که آشنایی مستوفایی با مبادی حکمی و نظری آن لازم دارد، تعهد و الزام ویژه ای را در قبال سنت و سابقه ی فرهنگی خود می طلبد؛ تا مجالی درخور برای برساختن ترکیبی اصیل و موافق با مقتضیات حکمت و وجود برای این دو تأمین کند و بدین ترتیب امکانی شایسته برای مشارکت فعال اهل نظر این سرزمین در فرهنگ جهانی پدید آورد.
هدف این مقاله، بررسی عوامل رشد مدارس نوین کاشان و معرفی نهادهای آموزشی این شهر در یک بستر تاریخی است. از این رو، نویسنده ابتدا به شرح عوامل و اقشار اجتماعی مؤثر بر رشد مدارس نوین از جمله روشنفکران، محصلان اعزامی به فرنگ، روحانیون متجدد، یهودیان این شهر، نایبیان، موقعیت جغرافیائی آن، وجود دودستگی دیرینه میان اهالی، جریان مشروطیت و نوگرائی (تجدد) و بورژوازی کمپرادور (وابسته) پرداخته، آنگاه نهادهای آموزشی، مکتبخانه ها، مدارس نوین ملی مسلمانان و یهودیان را معرفی می کند