از دیرباز که باب روابط دولت ایران و انگلستان گشوده شد، این کشور کارنامهای بسیار سیاه و منفی از خود در ذهن ملت فرزانه و رشید ایران بر جای گذاشت. چراکه بریتانیا همواره در تعامل با ملل شرق فقط منافع خویش را در نظر میگرفت و هیچ حقی برای سایر ملتها و ازجمله مردم ایران قائل نبود. پیمانشکنی، ترویج فساد، جاسوسپروری، سلطهطلبی، زیادهخواهی، تبعیض و منفعتطلبی بخشی از شاخصهای حضور انگلیس در سایر کشورها (به معنای عام) و در ایران (به طور خاص) است. مقاله حاضر میکوشد ما را با مطامع و نیات شوم این قدرت استعماری بیشتر آشنا سازد.
آشنایی با فرهنگ و تمدن جدید غرب و نفوذ تدریجی آن در جامعه ایرانی در طی دهه های نخستین قرن نوزدهم و نقش عوامل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و تجاری آن قرن از سویی به بیداری زن و مرد ایرانی کمک شایان نمود، و از سوی دیگر زمینه های همفکری و همیاری گروه های صنعتگر و مترقی را فراهم آورد. در دورانی که زن در جوامع پیشرفته جهان، دوشادوش مردان چون نیرویی مؤثر به حقوق مسلم و انسانی خود دست یافته، و به عنوان فردی از جامعه انسانی نقش سازنده خود را ایفا می کرد و صفحات درخشانی از ابتکارات و اختراعات را به نام خود در تاریخ بشر ثبت می نمود. زن ایرانی همچنان دست و پا بسته و مقید به سنت های دست و پاگیر و کهنه نظام حاکم بود، و به عنوان موجودی ضعیف و ناتوان و متعلقه مرد، فعالیت دیگری در جامعه نداشت. چنانکه اگر فرد یا گروهی هم گاهی در صدد در هم شکستن این حریم پرده نشینان بر می آمدند و در مجامع و رسانه ها به آنها اشاره می کردند. می بایست چماق اتهام و تکفیر و تبعید را به جان می خریدند. از این رو هدف از این مقاله ارائه تصویری از اولین زنان شجاع و بلند همت آذربایجانی است، که با آغاز نخستین نغمه های آزادیخواهی پای در میدان عمل نهادند و دوشادوش مردان به اثبات توانایی های خود پرداختند.
محمد بن عبدالوهاب دیدگاه جدیدی در مذهب سنی به نام وهابیت ایجاد کرد. وی با محمد بن سعود و بعد از وی با پسرش عبدالعزیز متحد شد و اعراب نجد، عتوبیه و خلیج فارس را به وهابیت دعوت کرد. همزمان با آغاز قرن نوزدهم میلادی وهابی ها در سال1207ق/ 1793م. با تصرف احسا به خلیج فارس رسیدند. در سال1217ق/1802م. قبیله قواسم به وهابیت گرایید. در این زمان اغلب بنادر و سواحل خلیج فارس تحت نفوذ جواسم بود. آقا محمدخان بعد از تاجگذاری توجهی به امنیت سواحل خلیج فارس نکرد. این روند بی توجهی ایران به کرانه های ایرانی در دوره ی پادشاهان بعدی قاجار همچنان ادامه داشت. وهابیون هر لحظه فرصتی بدست می آوردند به سواحل ایران می تاختند و با حکام محلی کرانه های ایرانی علیه حکومت مرکزی متحد می شدند و به ناامنی و اغتشاش در آن نواحی دامن می زدند، تا اینکه در سال 1284ق/1867م. بندر عباس از دست سلطان عمان خارج شد و در سال 1303ق./1885م. ایران با خرید دو فروند کشتی جنگی، اقداماتی برای تامین امنیت خلیج فارس و مبارزه با وهابیون آغاز کرد. در سال1305ق/ 1887م. با تصرف بندر لنگه توسط ایران وهابیون پایگاه خود را در سواحل ایران از دست دادند.
در کوران مبارزات ملت ایران در واپسین سالهای قرن 13 و نخستین سالهای قرن 14 که استعمار، به اساس استقلال ایران چشم طمع دوخته بود، کسان بسیاری بودند که در برابر این زیادهخواهی، مردانه ایستادند و حتی بر سر مبارزه با بیگانگان، نرد جان نیز باختند.
با به چالش کشیده شدن مولفه ها و عوامل تشکیل دهنده دوران صلح مسلح (1914-1871 م) جنگ جهانی اول (1918-1914 م) چهره مهیب خود را آشکار نمود و بسیاری از دولت ها و ملت ها را به ورطه جنگ ناخواسته کشانید. دولت و مردم ایران نیز از این قاعده مستثنی نبودند، زیرا علیرغم اعلان بی طرفی دولت ایران، این سرزمین مورد هجوم دولت های متخاصم قرار گرفت و مناطق کردنشین ایران یکی از کانون های اصلی این کشمکش ها گردید. البته فرمان جهاد شیخ الاسلام عثمانی سبب توجه برخی از کردهای اهل سنت ایران بدان شد. مقاله حاضر بر آن است تا ضمن بررسی دیدگاه کردهای ایران نسبت به فرمان جهاد، پیامدهای عکس العمل ایشان را در قبال فرمان مزبور نیز مورد بررسی و مداقه قرار دهد.