روایت «لم یکذب ابراهیمt قط إلا ثلاث مرات...» روایت مشهوری است که در بسیاری از جوامع روایی و تفسیری اهل سنت از ابوهریره از رسول خدا2 نقل شده است که ظاهر آن بر دروغ گفتن حضرت ابراهیمt در سه نوبت دلالت دارد. ازاین رو، برخی از مفسران به ظاهر حدیث اعتماد نموده، برخی دیگر ظاهر را رها کرده و به تأویل روی آورده اند و برخی نیز بر عدم اعتبار و بی پایه بودن آن تأکید کرده اند. این در حالی است که تفرد ابوهریره در نقل این روایت و اضطراب در سند و متن، پدیده نقل به معنا، امکان تفسیر و تأویل دیگر از روایت و وجود داستان دروغ سوم(درباره ساره) در تورات تحریف شده، عواملی هستند که احتمال موضوع بودن و اسرائیلی بودن آن را در میان می افکنند.
احادیث معصومان در گذر تاریخ در معرض برخی از آسیب ها بوده است. بررسی روش مند حدیث با هدف کشف این آفات و ارائه راهکارهای علاج آن، یکی از مهم ترین دانش های مطرح در علوم حدیث است. این مهم در ارزیابی شرح های منسوب به اخباریان و به ویژه شرح های نوشته شده بر کتاب کافی اهمیت مضاعفی می یابد. ملاّخلیل قزوینی یکی از شارحان اصول کافی در عهد صفوی، در کتاب صافی، تعداد اندکی از احادیث را مبتلا به آسیب دانسته است. هرچند تعداد آسیب هایی که وی در ضمن شرح حدیث بیان کرده است در مقایسه با برخی دیگر از شرح نویسان زیاد نیست، با این حال می توان آن ها را در انواع آسیب های ماده پژوهش، روش پژوهش و پژوهشگر طبقه بندی کرد و شامل گونه هایی چون تقیه، سقط، تقطیع، اختصار، چندمعنایی و گسستگی سند دانست. این نوشتار بر آن است تا پس از بررسی رویکرد قزوینی در آسیب شناسی روایات اصول کافی، شیوه او را تحلیل کرده، در صورت نیاز به نقد آن بپردازد.
در گذر زمان، برخی از احادیث، دچار آسیب هایی شده اند که از جمله آنها، نقل به معنا بدون رعایت شرایط آن، تحریف و نیز تطبیق غیر دقیق با آیات قرآن است. این آسیب ها مانع از فهم صحیح و پذیرش بدون بررسی احادیث می شوند. بنابر این لازم است برای پذیرش یک حدیث یا نفی صدور آن و در صورت پذیرش، دست یابی به فهم صحیح از آن، نخست به کنکاش از مصدر و اعتبار آن پرداخت. از جمله احادیثی که بعضی از مفسران ادعا کرده اند جعلی است، حدیث بعوضه در تفسیر قمی از امام صادق (ع) است که در آن گفته شده مراد از بعوضه در آیه 26 سوره بقره، امیرالمؤمنین است. حدیث دیگری در تفسیر امام عسکری (ع) نقل شده که برخی آن را نشان جعلی بودن حدیث بعوضه دانسته اند، در برابر برخی تلاش کرده اند تا راه حلی برای جمع میان این دو حدیث بیابند. در این مقاله با بررسی علمی و روشمند سند و متن روایت بعوضه و نقد فنی آن، از جمله تشکیل خانواده حدیثی و تحلیل متنی احادیث مرتبط، بررسی امکان جمع دلالی یا ترجیح هر یک از احادیث، مشخص شده که حدیث بعوضه دچار آسیب نقل به معنای بدون رعایت شرایط شده که زمینه ساز آسیب فهم نادرست از تفسیر آیه است و نیز آسیب های تحریف در متن و تدلیس در سند روایت بعوضه قابل ریشه یابی است و نیز ثابت شده که تطبیق واژه ""بعوضه"" بر امام (ع) به عنوان بطن آیه 26 سوره بقره نادرست می باشد.
حدیث در تاریخ خویش، آفات متعددی را تجربه کرده که مهم ترین آن ها پدیده شوم وضع است. محدثان درباره سرآغاز این حرکت پلید، نظریات متفاوتی ارائه کرده اند که در این بین، تاریخ گذاری دهه چهارم هجری به عنوان مقطع زمانی شروع وضع حدیث، در قالب دو نظریه، موردتأکید اغلب محدثان اهل سنت قرار گرفته است؛ بدین صورت که گروهی نیمه دوم خلافت عثمان و گروهی نیز سال 40 یا 41 هجری را به عنوان سرآغاز جعل حدیث معرفی کرده اند. بررسی ادله این نظریات، گویای این مطلب است که علاوه بر اشکالاتی که بر هر نظریه به صورت جداگانه وارد است، هیچ یک از این نظریات، قابلیت نفی وجود جعل حدیث در زمان قبل از دهه چهارم را نداشته و حتی روایات متعددی در کتب فریقین وجود دارد که دالّ بر وجود جعل حدیث در زمان پیامبر2 و نهی ایشان از این پدیده شوم هستند. درنتیجه به نظر می رسد که آغاز جعل حدیث در زمان حیات پیامبر2 اتفاق افتاده است؛ هرچند که ظهور و بروز این پدیده، متأخر از این زمان است.