کاربرد بلاغی جملات استفهامی در هجویات عصر مشروطه (با تاکید بر اشعار عارف قزوینی، ایرج میرزا و میرزاده عشقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با پیشرفت های زبان شناسی و نقد ادبی زبان، امروزه آگاهانه تر می توان به تحلیل و بررسی آثار، بویژه آثار ماندگار ادبی پرداخت تا بدین وسیله به راز جاودانگی این آفریده های غنی پی برد. ﻧﻘﺪ ﺑﻼﻏی از ﺟﻤﻠﻪ ﻧﻘﺪﻫﺎی ﺗﭙﻨﺪه و ﭘﻮیﺎیی اﺳﺖ کﻪ درابیات ﻓﺎرﺳی وﺟﻮد دارد و در ﺳﺎیه ایﻦ اﺑﺰار ﻣﻬﻢ، ﻣیﺗﻮان ﺑﺮ ﻣﺒﺎﺣﺚ و ﻧﻬﻔﺘﻪ ﻫﺎی دروﻧیِ تفکر ﺷﺎﻋﺮ و ﻧﻮیﺴﻨﺪه ره یﺎﻓﺖ. بررسی ادبیت هر متن و ﺷﻨﺎﺧﺖ آن ﺑیﺸﺘﺮ ﺑﺎ ﺑﻼﻏﺖ ﺷﻌﺮی ﻧﻤﺎیﺎن ﻣیﮔﺮدد و ﺑﺎ کﻤک ﻫﻤیﻦ ﻧﻘﺪ اﺳﺖ کﻪ ﻣیﺗﻮان ﺑیﻦ اﺛﺮی ﺑﺎ اﺛﺮ دیﮕﺮ ﺗﻤیﺰ ﻧﻬﺎد. بررسی اغراض ثانوی جملات، خصوصاً جملات انشایی، از مباحث مهم علم معانی است. در این میان، استفهام بلاغی از تأثیرگذارترین انواع این ترفند هنری به شمار می رود. در واقع، استفهام های بلاغی و اغراض ثانوی آن ها به عنوان شگرد و شیوه ای هنری شایسته بررسی و در خور تحقیق هستند. در این پژوهش باروش تحلیلی ،توصیفی ،ابتدا به بررسی ساختار جملات پرسشی در هجویات سه شاعر مورد نظر دوره مشروطه و سپس به بسامد ادوات پرسشی در اشعار ایشان پرداخته ایم و در پایان به کارکرد معانی ثانوی جملات پرسشی و دسته بندی آن ها با کمک جدول، بسامد هر ادات پرسش و کارکرد بلاغی را در اشعار سه شاعر مزبور نشان داده ایم. مساله ی اصلی این پژوهش کشف ر موز پنهانی بلاغی در جملات استفهامی هجویات عصر مشروطه است. نتایج تحقیق نشان می دهد افزونی کارکرد بلاغی تمسخر، توبیخ و تحقیر در هجویات عصر مشروطه نشان دهنده نوعی تسویه حساب شخصی با مخاطب است که همسو با ویژگی ذاتی هجو است.