ابژه زیبایی و امر والا: تقابل ادراک حسی و خیال از منظر هگل، میکل دوفرن و سارتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵)
115 - 124
حوزههای تخصصی:
مفهوم «اُبژه» از منظر سه فیلسوف بزرگ، یعنی هگل، میکل دوفرن و سارتر، با تفسیرهای متفاوتی همراه است که در این مقاله به واکاوی دقیق آنها پرداخته میشود. با توجه به تقدم زمانی دیدگاهها، این سه اندیشمند رویکردهای متمایزی نسبت به ابژه ارائه کردهاند. هگل، ابژه را در سه سطح میبیند: ابتدا در طبیعت، ابژه به شکل ادراک انتزاعی ظاهر میشود؛ در مرحله دوم، در ایده عقلی، وحدت آگاهی و واقعیت انضمامی سوبژکتیو مشاهده میشود؛ و در نهایت، به امر والا به عنوان کلیتی ذاتی و مطلق میرسد. او معتقد است که زیبایی در ذات خود محسوس نیست و از ادراک حسی فراتر میرود. پایینترین مرتبه زیبایی، طبیعتی است که از اشیا بیجان تشکیل شده و سپس به سوی کاملترین مرتبه حرکت میکند.در مقابل، میکل دوفرن با دیدگاهی متفاوت، معتقد است که سطح سوم در واقعیت خارجی به صورت عقلی به عنوان ایدهای آرمانی و مسلط در بیرون تجلی مییابد. اما سارتر ابژه را محصول خیال میداند و نه ادراک حسی. او، برخلاف هگل و دوفرن، رویکردی متفاوت برای حل این مسئله ارائه میدهد که در آن، ابژه زیباییشناسانه نه تنها واقعیتی عقلی محض ندارد و نه به جنبههای روانی محدود میشود، بلکه به عنوان شی در قالب بازنمود نیز دیده نمیشود و به جای آن، واقعیتی خیالی است.