کمال رسولیان

کمال رسولیان

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۱.

بررسی واژگان غیرمستعمل امروزی در اشعار رودکی

کلیدواژه‌ها: واژگان غیرمستعمل شعر فارسی رودکی تحول زبان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۶ تعداد دانلود : ۵۲۳
واژگان زبان بنا به فراخور زمان، پدیدار می شوند، رشد می یابند و در طی دوران دچار تحولات و تغییراتی می گردند. گاهی به زبان دیگر منتقل می گردند و ظاهری نو با معنای نو می یابند یا به دست زوال گذر زمان سپرده می شوند. از این رو یکی از شیوه های آشنایی با آداب، رسوم و سنت های اقوام و قبیله های گذشته، بررسی آثار ادبی بزرگانی است که از آن روزگاران به یادگار مانده است. در واقع زبان بهترین نمودار شناخت چگونگی فرهنگی، اقتصادی، دینی و دیگر مظاهر اجتماعی یک ملت است. در این میان دیوان رودکی نیز به عنوان اثری ماندگار، تکه هایی از تاریخ دوران سامانیان را در خود دارد. از این رو ضمن تحقیقی کتابخانه ای، به بررسی واژگان مرده زبان فارسی در دیوان اشعار رودکی پرداخته ایم. آنچه از این تحقیق دریافت می شود، این است که اسامی و پس از آن فعل ها، بیشترین واژگان متروک در آثار این شاعر بزرگ بوده است و بسیاری از فعل های ساده با فعل های مرکب جانشین شده اند. همچنین به کارگیری واژ گان دارای ارتباط مستقیمی با نحوه زندگی و تلقی مردم از واژه مورد استفاده بوده است.
۲.

بررسی تطبیقی مظاهر و نمودهای آزادی در شعر ملک الشعرا بهار و احمد شوقی بر اساس تحلیل گفتمان ون دایک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بهار شوقی گفتمان ون دایک ادبیات تطبیقی آزادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۸ تعداد دانلود : ۳۰۹
سروده های دو شاعر مورد بحث به دلیل وجودِ همسویی های فکری و ادبی فراوان در بیشتر زمینه ها از جمله در حیطه آزادی، همواره بابِ طبعِ دوستداران اهل پژوهش بوده است. بررسی تطبیقی اشعارِ این دو سراینده، نشان می دهد که مضامین مشترکِ وافر و شایانی در پندارِ آنها وجود دارد. در جستار پیشِ رو با تکیه بر متغیرهای گفتمان ون دایک به تبیین مهم ترین نمودهای آزادی و جلوه های آن در اشعارِ دو سخنور ایرانی و مصری، بهار و شوقی، و همچنین تحلیل رویکرد ایشان بر پایه تفکرات ون دایک می پردازیم. با استناد به یافته های تحقیق از میان اضلاع چهارگانه مربع عقیدتی ون دایک، توجه به داده های مشتمل بر نکات مثبت درباره گفتمان خودی و نیز عنایت به دانسته های حاوی نکات منفی در ارتباط با کانون دیگران، در هیأت مؤلفه هایی چون: آزادی، آزادی سیاسی، فرزانگی، مناسبات اجتماعی، آزادی معنوی، آزادی زنان، آزادی قومی و ملیتی، آزادی بیان و اندیشه و... مبنای جهت گیری های سیاسی بهار و شوقی را شکل می دهند. هدف آن است که با تطبیق مفهوم آزادی، درک تازه ای از انسجام ادبیات با اوضاع سیاسی و اجتماعی در حوزه درک بیشتر تعامل ادبی و فرهنگی ِ ایران و کشورهای عربی، به ویژه مصر حاصل شود .روش این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی است و اطلاعات لازم برای سنجش نمونه ها به شیوه کتابخانه ای و بررسی مستقیمِ متون و با تمرکز بر شرح و تفسیر درون مایه های موجود حاصل شده است
۳.

بررسی تطبیقی گدای غلامحسین ساعدی و گدای (الشّحاذ) نجیب محفوظ بر اساس دیالکتیک هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: غلام حسین ساعدی نجیب محفوظ هگل گدا ادبیات تطبیقی دیالکتیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۸ تعداد دانلود : ۱۲۱
دو نویسنده ادبیات داستانی ایران و مصر، غلامحسین ساعدی و نجیب محفوظ، در دو اثر همنام خود با عنوانِ گدا، به موضوعات اجتماعی مهمی در برخوردِ جامعه با پدیده مدرنیته پرداخته اند. پژوهش حاضر، با تکیه بر دیالکتیک هگل، به تحلیل تطبیقی این دو اثر، پرداخته و برنهاد (تز) سنت، برابرنهاد (آنتی تز) مدرنیته و هم نهاد (سنتز) پیامدهای این تعارض را در دو جامعه ایران و مصر واکاوی می کند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در داستان «گدا»ی ساعدی، سنت از طریق احترام به خانواده، پایبندی به ارزش های روستایی و اعتقادات مذهبی نمایان است و مدرنیته با فروپاشی کانون خانواده، گسترش فساد اخلاقی و بی اعتنایی به دین، برابرنهاد آن را شکل می دهد. در «الشّحاذ»، سنت در وفاداری خانوادگی، نوستالژی گذشته و سادگی و صمیمیت روستایی تجلی می یابد، در حالی که مدرنیته با علم زدگی، سردی روابط اجتماعی و بی حرمتی به مقدسات در تقابل با آن، قرار می گیرد. دیالکتیک هگل نشان می دهد که این تضادها به مثابه نیروی محرکه ای در بطن تاریخ عمل کرده که نطفه های یکدیگر را در خود پرورش می دهند. پیامد این صیرورت (سنتز) در هر دو اثر، اضطراب، ترس و تنهایی است که در ارتباط با عُمر حمزاوی، شخصیت اصلی الشّحاذ، به شکلِ پوچی و گم گشتگی در معنای زندگی نیز، تجلی می یابد. جستار پیشِ رو، با رویکردی توصیفی-تحلیلی، ضمن برجسته سازی جنبه های منفی مدرنیته، نشان می دهد که هر دو نویسنده با نگاهی انتقادی، گذارِ ناتمام از سنت به مدرنیته را به تصویرکشیده و عمیقاً به تبعات اجتماعی این تحول پرداخته اند.
۴.

بررسی زبان، تصویر و عاطفه در شعر رودکی سمرقندی

کلیدواژه‌ها: سبک خراسانی رودکی زبان تصویر عاطفه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶ تعداد دانلود : ۱۱۳
رودکی سمرقندی از پیشگامان شعر فارسی و سبک خراسانی به شمار می رود. شیوه سرایش شعر رودکی، مبتنی بر سادگی معنی و روانی لفظ است. تز و بنیاد اصلی شعر سبک خراسانی و به طور مشخص، رودکی، بر بیانِ مفهوم در ساده ترین صورت زبانی ممکن و خالی از هر گونه تعقید و پیچیدگی استوار است. هدف اصلی پژوهش، مطالعه و بررسی کمیت و کیفیت کاربست و به کار گیری سه عنصر زبان، تصویر و عاطفه در کلام این سراینده است. روش تحقیق، توصیفی – تحلیلی است که البته در بحث تصاویر شاعرانه، بسامد کمی اشعار نیز مورد آگاهی و توجه قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که یکی از خصوصیات زبانی شعر رودکی که آن را به زبان مردم نزدیک می سازد، کوتاهی جملات است . جمله ها، از منظر نحوی ، کوتاه هستند و انتقال از دال به مدلول برای خواننده و مخاطب شعر، به سهولت انجام می پذیرد. به لحاظ کاربرد صور خیال و ایماژ، شگرد «تشبیه » با ۱۸۸مرتبه استفاده، بیشترین مورد بهره گیری (۵۲ درصد از حجم نمودار) و به تبع بالاترین نقش را در آفرینش تصویرهای پدر شعر فارسی دارد و از پس ِ آن شگردهای «کنایه » با ۹۶ بار بهره گیری (۲۶ درصد) و «استعاره مصرّحه» با ۴۶ مرتبه استفاده (۱۳ درصد) در رتبه های بعدی قرار می گیرند. همچنین مشخص گردید که بُن مایه عاطفه نیز در سروده های استاد سمرقندی، به دو شیوه فردی(احوال عاشق و معشوق) و اجتماعی(توصیف و مدح) نمود پیدا کرده است.
۵.

سندیت جامعه شناختی ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جامعه شناسی ادبیات سندیت متون ادبی نظریه بازتاب میدان بوردیو تحلیل جامعه شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۰
جامعه شناسی ادبیات، حوزه ای میان رشته ای است که به بررسی رابطه دیالکتیکی میان ادبیات و جامعه می پردازد. جستار پیشِ رو، با تمرکز بر گزاره «سندیت جامعه شناختی ادبیات»، به تحلیل چگونگی بازتاب واقعیت های اجتماعی در متون ادبی و میزان اعتبار آن ها پرداخته است. در این مقاله، نخست مبانی نظری سندیت جامعه شناختی ادبیات از نظرگاه نظریه های جامعه شناسی ادبیات بررسی شده است. پژوهش حاضر با بهره گیری از روش تحلیلی و بررسی نظریه های بازتاب، بوردیو، فمینیستی و پسااستعماری، نشان می دهد که ادبیات افزون بر اینکه نمایان گر شرایط اجتماعی، تاریخی و طبقاتی جوامع باشد، عاملی تأثیرگذار در بازتاب واقعیت های اجتماعی است که سندیت آن به ژانر و بافت وابسته است. این نظریه ها هر کدام با تأکید بر جنبه ای خاص از ارتباط ادبیات و جامعه، چارچوب مفهومی این پژوهش را شکل می دهند. همچنین، مطالعات پیشین در این حوزه مرور شده و جایگاه متون ادبی در تحلیل های جامعه شناختی مورد ارزیابی قرار گرفته است. در موارد زیادی، نویسندگان آگاهانه یا ناخواسته، ساختارهای اجتماعی و قدرت را در آثار خود منعکس کرده و یا به چالش می کشند. با وجود این، کاملاً مشخص است که میزان سندیت داده های ادبی در تحلیل های جامعه شناختی، به عواملی همچون نیت مؤلف، ژانر اثر، مخاطب، هدف و بافت تاریخی-اجتماعی متن بستگی دارد. این پژوهش تأکید دارد که ادبیات، به ویژه در قالب های واقع گرایانه و تاریخی، می تواند سندی مکمل در مطالعات جامعه شناختی به شمار آید. در نتیجه، پیشنهاد می دهد که پژوهش های جامعه شناختی ادبیات، با تلفیق روش های کیفی و کمی، به تحلیل جامع تری از متون ادبی بپردازند تا بتوانند به فهم دقیق تری از تحولات اجتماعی و فرهنگی دست یابند.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان