تحلیل روان کاوانه شخصیت اصلی رمان هَرَس براساس آرای کارن هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۲
337 - 364
حوزههای تخصصی:
کارن هورنای از جمله روان کاوانی است که بیش از فروید بر تعامل های اجتماعی به مثابه عواملی مؤثر بر شکل گیری شخصیت تأکید کرد و در تحلیل هایش، روان کاوان را به دقت در بسترهای اجتماعی ای که فرد در آن رشد می کند، فراخواند. ما نیز در این جُستار با بهره گیری از آرای هورنای به تحلیل شخصیت اصلی رمان هَرَس؛ یعنی نَوال، پرداختیم. روش ما در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و مقصودمان، پاسخ به این پرسش اصلی بود که نَوال برای محافظت خویش در برابر اضطراب بنیادی از کدام گرایش روان رنجور استفاده کرده است؟ یافته های این مقاله نشان داد که شرایط نامطلوب ایام کودکی نوال، همچون فقدان مادر و عدم توجه پدر به نیازهای اساسی اش به شکل گیری اضطراب بنیادی در شخصیت او می انجامد. در ایام جوانی مرگ فرزند سبب شدت یافتن اضطراب بنیادی در او می شود. نَوال برای محافظت از خود در برابر اضطراب بنیادی از گرایش های روان رنجورانه (حرکت به سوی مردم، حرکت علیه مردم و حرکت به دور از مردم) بهره می جوید و در نهایت دوری از مردم را برمی گزیند و گرایش روان رنجورانه حرکت به دور از مردم در او شکل می پذیرد. این گرایش به سبب تعارضی که با دیگر گرایش ها دارد موجب شکل گیری تضاد بنیادی در شخصیت نوال می شود. در این شرایط، او برای محافظت از خویش به خود ایده آلی (مادری برای تمام مردگان) رومی آورد. خود ایده آلی به نوبه خود بر وخامت شرایط روانی شخصیت می افزاید و او را بیش از پیش از واقعیت پیرامون و خود واقعی اش دور می سازد.