سید محمدعلی شریعتی

سید محمدعلی شریعتی

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۷ مورد از کل ۷ مورد.
۱.

تأثیر عادی سازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بر روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران با کشورهای منطقه(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: عادی سازی روابط اسرائیل کشورهای عربی خلیج فارس ج. ا. ا مکتب کپنهاگ جنگ غزه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۱۱
در سال های اخیر روند عادی سازی روابط دیپلماتیک میان رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، به ویژه امارات متحده عربی، بحرین و تا حدودی عربستان سعودی، به یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین تحولات ژئوپلیتیک در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس تبدیل شده است. این تحولات که به ویژه پس از امضای توافق نامه های موسوم به «توافق نامه های ابراهیم» در سال ۲۰۲۰م. شدت یافتند، موجب ایجاد تغییرهای قابل توجهی در نظم امنیتی، موازنه قدرت و آرایش ائتلاف های منطقه ای شدند. ج. ا. ا. به عنوان یکی از بازیگران کلیدی منطقه، این روند را تهدیدی مستقیم علیه منافع راهبردی، امنیتی و ژئوپلیتیک خود تلقی می کند. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر روند عادی سازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بر روابط خارجی (به ویژه روابط سیاسی و امنیتی) ج. ا. ا. با کشورهای منطقه است. مسئله پژوهش این گونه تعریف می شود: عادی سازی روابط میان اسرائیل و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس چه تأثیراتی بر جهت گیری ها، الگوهای رفتاری و رویکردهای سیاست خارجی ج. ا. ا. در تعامل با کشورهای منطقه به ویژه همسایگان جنوبی خود داشته است؟ در راستای پاسخ به این پرسش، فرضیه اصلی پژوهش بیان می دارد که عادی سازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی به برهم خوردن موازنه راهبردی منطقه به نفع اسرائیل، افزایش تمرکز کشورهای عربی بر مسائل امنیتی به جای همکاری های اقتصادی با ایران و همچنین تقویت ائتلاف های امنیتی جدید با مشارکت اسرائیل منجر شده است که این روند به تضعیف جایگاه منطقه ای ج. ا. ا. خواهد انجامید. روش شناسی این پژوهش کیفی و مبتنی بر رویکرد توصیفی- تحلیلی است. گردآوری داده ها از طریق منابع کتابخانه ای، اسناد رسمی، تحلیل های راهبردی، گزارش های اندیشکده ها و مقالات علمی صورت گرفته است. برای تحلیل داده ها و تبیین پدیده مورد بررسی، از چارچوب نظری مکتب امنیتی کپنهاگ استفاده شده است. این مکتب نظری تمرکز خود را بر مفهوم «امنیتی سازی» قرار می دهد؛ به این معنا که چگونه یک بازیگر، یک موضوع خاص (در اینجا ایران) را به عنوان تهدید امنیتی معرفی می کند و از این طریق مشروعیت اقدامات خود علیه آن را افزایش می دهد. بر اساس این چارچوب نظری، ایران در گفتمان سیاسی و امنیتی برخی دولت های عربی و اسرائیل، به عنوان منبع تهدید معرفی شده و همین مسئله باعث تشدید انزوای دیپلماتیک و افزایش فشارهای امنیتی بر ج. ا. ا. شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تا پیش از وقوع جنگ غزه در ۷ اکتبر ۲۰۲۳م. روند عادی سازی روابط منجر به افزایش تعاملات امنیتی، اطلاعاتی و نظامی میان اسرائیل و برخی دولت های عربی مانند امارات و بحرین گردیده بود. این همکاری ها با هدف مقابله با تهدیدهای مشترک- که یکی از آنها ایران تلقی می شد- سازمان دهی شده بودند و از حمایت ضمنی ایالات متحده آمریکا نیز برخوردار بودند. در نتیجه نقش و نفوذ منطقه ای ایران در برخی از کشورهای عربی کاهش یافت، ائتلاف های سیاسی و امنیتی با محوریت کشورهای عربی و اسرائیل شکل گرفتند و فشارهای دیپلماتیک علیه ایران افزایش یافتند؛ همچنین چشم انداز همکاری اقتصادی میان ایران و برخی کشورهای خلیج فارس تضعیف شد و رویکرد این کشورها به سوی همکاری با اسرائیل در حوزه های فنّاوری، امنیت سایبری، انرژی و تجارت جهت یافت. با این حال، جنگ غزه و رویدادهای پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳م. موجب تغییراتی در این روند گردید. حمله گسترده حماس به اسرائیل و واکنش نظامی سنگین این رژیم، باعث خشم افکار عمومی جهان عرب شد و برخی دولت های عربی برای جلوگیری از فشار داخلی و حفظ مشروعیت، روند رسمی عادی سازی را متوقف یا کُند کردند. با وجود این، به نظر می رسد که همکاری های امنیتی پشت پرده همچنان ادامه دارد. ج. ا. ا. نیز در واکنش به این تحولات، تلاش های خود را برای تقویت توان مندی نظامی، افزایش تعاملات دیپلماتیک با متحدان منطقه ای و استفاده از ابزارهای جنگ هیبریدی و دیپلماسی چندجانبه برای مقابله با تهدیدهای نوظهور افزایش داده است. نتیجه گیری نهایی پژوهش بیانگر آن است که عادی سازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی خلیج فارس، به ویژه در دوره پیش از جنگ غزه، موجب تضعیف جایگاه منطقه ای ایران، کاهش روابط دیپلماتیک با برخی کشورهای عربی و شکل گیری بلوک های جدید امنیتی ضدایرانی گردیده است. با وقوع جنگ غزه، هرچند روند رسمی عادی سازی متوقف شد، تهدیدها برای ایران کاهش نیافت و حتی موجب بازنگری راهبردی در سیاست خارجی ج. ا. ا. شد. در نتیجه ایران ناچار به گسترش دکترین بازدارندگی، افزایش تعامل با محور مقاومت و بهره گیری بیشتر از ابزارهای دیپلماسی عمومی و مقاومت غیرمستقیم شده است تا بتواند در برابر چالش های امنیتی جدید ایستادگی کند و نفوذ منطقه ای خود را بازتعریف نماید.
۲.

تاثیرات فضای مجازی بر امنیت ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شبکه های اجتماعی اینترنت هویت امنیت ملی جهانی شدن فضای مجازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۴۳
پیشرفتهای فناورانه در چند دهه گذشته جهان را چنان متحول کرده که گویی در دنیایی کاملاً متفاوت زندگی می کنیم. این دگرگونی که از آن به تعابیر مختلفی همچون جهانی شدن؛ جامعه شبکه ای؛ و مانند اینها یاد می شود، تاثیرات فاحش و غیرقابل انکاری بر جوامع بشری داشته است. یکی از محصول فرعی این تحولات تکنولوژیک، انقلابِ گوشی همراه و ظهور فضای مجازی است که روابط انسانها را تشدید و دَرهَم تنیده کرده است. در همین راستا، پرسش اصلی این مقاله آن است که آیا فضای ملی برای الگوهای هویتی و متعاقباً برای امنیت ملی خطرآفرین هست یا نه. فرضیه تحقیق آن بوده که یکی از نتایج فرایند جهانی شدن، دیجیتالی شدنِ سبکهای زندگی است که از طریق شبکه های ارتباط جمعی نا/خودآگاه فراگیر می شود و بر هویتهای ملی تاثیر دارد؛ تاثیری که می تواند امنیت ملی را به مخاطره افکند. یافته های تحقیق نشان داده که فضای مجازی بر مبنای وضعیتِ هستی شناسی سیالِ دنیایِ جدیدِ جهانی شده که نوعی سبک زندگی دیجیتالی را ترویج می کند، هویتی برساخته ایجاد می کند که چندپاره است و به دلیل همین چندپارگی با هویت منسجم ملی در گفتمان رسمی در تعارض می افتد که امنیت ملی را از بعد جامعوی به چالش می کشد. رویکرد تحقیق توصیفی-تحلیلی و شیوه جمع آوری داده ها اسنادی و کتابخانه ای بوده است.
۳.

سبک های زندگیِ جهانی شده از طریق شبکه های ارتباط جمعی و تاثیر آن بر هویت ملی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سبک زندگی جهانی شدن هویت ملی هویت مذهبی شبکه های ارتباط جمعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹ تعداد دانلود : ۱۱۳
مقاله ی حاضر به بررسی تغییراتی که به واسطه شبکه های ارتباط جمعی در سبک زندگی افراد جامعه ایجاد می شود پرداخته است. سئوال اصلی این است که تغییرات مذکور چه تاثیری بر هویت ملی ایرانیان داشته اند؟ بر اساس فرضیه این مقاله سبک زندگی به طور عملی بستری است که هویت فردی و جمعی را بازتاب می دهد. در این پژوهش با صحه گذاشتن بر مقوله جهانی شدن نظام ارزشها، شبکه های ارتباط جمعی مهمترین ابزار در راستای تحقق این مقوله در نظر گرفته شده اند. بر اساس یافته های پژوهش، هویت ملی ایرانی از زمان انقلاب اسلامی، مذهب را به عنوان یکی از پایه های اصلی هویت ملی ایرانی و در راستای استقرار امت اسلامی قرار داده است. این در حالی است که شبکه های ارتباط جمعی در تضعیف روحیه مذهبی و رشد فردگرایی اثرگذار بوده اند. این تاثیر در تغییراتی که در سبک زندگی فعلی ایرانی در حال شکل گیری است مشهود می باشد. نتیجه تحقیق نشان داد که پیامد تضعیف هویت ملی در عمل باعث تقویت هویت قومی و کاهش مشارکت سیاسی و اجتماعی شهروندان ایرانی شده است. این مقاله با استناد به اسناد و منابع کتابخانه ای و به روش کیفی از نوع تحلیلی توصیفی ارائه شده است.
۴.

آسیب شناسی برنامه توسعه استان سیستان و بلوچستان (براساس رویکرد نهادگرا)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توسعه آسیب شناسی رویکرد نهادگرا سیستان و بلوچستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۲ تعداد دانلود : ۱۰۸
در این پژوهش بدنبال آسیب شناسی برنامه های توسعه ای استان سیستان و بلوچستان براساس رویکرد نهادگرایی هستیم. بیشتر نقاط مرزی کشور دچار کمتر توسعه یافتگی هستند نخبگان قومی در مدیریت های کلان و میانه کمتر حضور دارند، به تنوع اقوام به صورت یک امر مثبت نگاه نشده و به صورت تهدید تلقی می شود. پرسش اصلی پژوهش این است که از منظر شاخص های نظری نهادگرایی جدید مهم ترین جنبه های توسعه ای و آسیب پذیری های توسعه ای استان سیستان و بلوچستان کدامند؟ فرضیه پژوهش بدین گونه است که بنظر می رسد از مهمترین ساحت های آسیب پذیری برنامه های توسعه ای استان سیستان و بلوچستان می توان به عدم توازن در برنامه ریزی، عدم توجه به بافت و فرهنگ منطقه و عدم آینده نگری و توجه به رادیکالیسم رفتاری در میان گروه های منطقه اشاره کرد، برای اثبات آن از روش توصیفی –تحلیلی و گردآوری داده ها از منابع اسنادی و کتابخانه ای استفاده می کنیم. یافته های پژوهش نشان داد که نگاه امنیتی نسبت به تفکرات گروه های رادیکال و افراطی در منطقه باعث شده که سیستان و بلوچستان در سبد آمایش توسعه ای جایگاهی در خور شان استان در سیاست های توسعه ای کلان کشوری نداشته باشد.
۵.

امامت و تقویت مولفه های شناختی «سرمایه اجتماعی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امامت ولایت تشیع سرمایه اجتماعی اعتماد سرمایه اجتماعی شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۸ تعداد دانلود : ۳۲۰
امروزه سرمایه اجتماعی دارای اهمیت فراوان است و پایین بودن آن به این معناست که ذخیره اعتماد اجتماعی به قدر کافی درجامعه وجود ندارد و در نتیجه آن پیوندها درجامعه مخدوش شده و اخلاق عمومی مورد تهدید قرار می گیرد و بدنبال آن کیفیت زندگی و رفاه اجتماعی دستخوش بحران می شود. در جهت ارتقای سرمایه اجتماعی در کشورمان ارائه نظریه ای بومی و متناسب با ساختار و شرایط سیاسی و اجتماعی کشورمان و با رویکردی دین محور و ارزشی ضروری است. دراین مقاله با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و نیز تاریخی تفسیری به این مهم پرداخته می شود که امامت شیعه، با داشتن شاخصه هایی چون عصمت، علم و ولایت الهی ضمن ارائه ی بهترین منظومه معرفتی سرمایه اجتماعی در گسترش و تقویت مهمترین مؤلفه های شناختی سرمایه اجتماعی یعنی مولفه اعتماد و دو شاخه اصلی آن یعنی باور و رفتار اعتمادی بسیار موثراست.
۶.

نقش آموزه های امامت شیعه در تقویت هنجارهای سرمایه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سرمایه اجتماعی هنجارها امامت تشیع

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۱۴۰
هدف: این پژوهش به دنبال ارائه راهکاری مؤثر و کاربردی برای تقویت سرمایه اجتماعی با استفاده از آموزه های مهم ترین دارایی معرفتی شیعی، یعنی امامت بود. روش: با توجه به ویژگی های موضوع که جنبه اکتشافی دارد، از روش توصیفی- تحلیلی و تاریخی- تفسیری استفاده شده است. یافته ها: آموزه های امامت شیعه در گسترش مهم ترین مؤلفه های هنجارهای سرمایه اجتماعی؛ یعنی همیاری، همکاری، مدارای اجتماعی، تقویت ارزش زندگی و وساطت و حمایت اجتماعی بسیار مؤثرند. نتیجه گیری: امامت شیعه با داشتن شاخصهایی چون: عصمت، علم و ولایت الهی، ضمن ارائه بهترین منظومه معرفتی و هنجاری سرمایه اجتماعی، مشروعیت بخش و ضامن اجرا و گسترش سرمایه اجتماعی است.
۷.

اوستی ها ، ایرانیانی در قلب قفقاز(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۸۶ تعداد دانلود : ۷۳۳
هدف از این تحقیق شناخت جایگها و اهمیت نژاد و تمدن ایرانی در منطقه قفقاز است . بر این اساسا به بررسی یکی از نژادهای خالص بر جای مانده از اخلاف ایرانی پرداخته تا از این رهگذر به پیوندهای میان ایرانیان و مردم قفقاز پی برد . در این نوشته با بررسی اوستیا ضمن شناخت اجمالی وضعیت جغرافیایی ، فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی این منطقه با ریشه‌های نژادی و مشترکات ساکنان آن با ایرانیان آشنا شویم . به همین دلیل بیشترین تاکید در این تحقیق برخاستگاه نژادی و تاریخی این قوم است . در این جهت سعی شده از روش کتابخانه‌ای ، توصیفی و تاریخی به مسئله پرداخته شود...

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان