محمدرضا زربخش بحری
مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
دانلود اکسل نتایج
نمایش ۴۱ تا ۴۵ مورد از کل ۴۵ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (اسفند) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۴
۱۹۴-۱۷۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: اعتماد میان زوجین یکی از اصلی ترین ارکان تشکیل خانواده است و زوجین آسیب دیده از خیانت برای ترمیم روابط زوجی، بیش از هرچیزی نیاز ساختن اعتماد دارند. بررسی ادبیات این حوزه بیانگر فقدان الگوی بومی برای ایجاد اعتماد در زوجین آسیب دیده از خیانت است. هدف: ﭘﮋوﻫﺶ حاضر با هدف ارائه الگوی اعتماد در زوجین آسیب دیده از خیانت بر اساس طرحواره های هیجانی با میانجی گری الگوهای ارتباطی و ابرازگری هیجانی انجام شد. روش: روش تحقیق از نوع همبستگی بود که در قالب مدل یابی ساختاری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زوجین آسیب دیده از خیانت تشکیل داده که به مراکز مشاوره شهرستان های نوشهر، چالوس و تنکابن در فاصله زمانی اردیبهشت تا مرداد 1400 مراجعه کردند. نمونه تحقیق 300 نفر از زنان و مردان آسیب دیده از خیانت بودند (240 زن و 60 مرد) که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های اعتماد زوجین (رمپل و همکاران، 1985)، طرحواره هیجانی (لیهی، 2002)، الگوهای ارتباطی (کریستنسن و سالاوی، 1984) و ابرازگری هیجانی (کینگ و امونز، 1990) پاسخ دادند. داده های حاصل با روش همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری با نرم افزارهای SPSS-26 و AMOS-24 تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد، مدل مفهومی ارائه شده از برازش مطلوب برخوردار بوده و مورد تأیید قرار گرفت. همچنین نتایج نشان داد طرحواره های سازگارانه و ناسازگارانه بر الگوهای ارتباطی، ابرازگری هیجانی و اعتماد زوجین اثر مستقیم و معنی داری دارد (05/0 >P)؛ همچنین در خصوص اثرهای غیر مستقیم، طرحواره های سازگارانه از طریق ابراز هیجان مثبت و طرحواره های ناسازگارانه با میانجی گری ابراز هیجان مثبت و ابراز صمیمیت بر اعتماد زوجین اثر غیرمستقیم و معنی داری داشت (01/0 >P). نتیجه گیری: با توجه به برجسته بودن نقش اعتماد، و مخصوصاً ترمیم اعتماد در زوجین آسیب دیده از خیانت توصیه می شود، از نتایج این پژوهش؛ به منظور طراحی و برنامه ریزی یک الگوی مداخله ای روانشناختی با هدف ارتقای اعتماد در زوجین آسیب دیده از خیانت در راستای بهبود سطح طرحواره های هیجانی سازگارانه، الگوهای ارتباطی مثبت و ابرازگری هیجانی مثبت و مؤثر استفاده شود.
ارائه مدل ساختاری کیفیت زندگی بر اساس استرس ادراک شده با نقش میانجی گری ویژگی های شخصیتی در زنان مبتلا به سندروم پیش از قاعدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (اسفند) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۴
۱۴۰-۱۲۳
کلیدواژهها: کیفیت زندگی استرس ادراک شده ویژگی های شخصیتی زنان مبتلا به سندروم پیش از قاعدگی
حوزههای تخصصی:
زمینه: شواهد پژوهشی حاکی از آن است که زنان مبتلا به سندروم پیش از قاعدگی از کیفیت زندگی مطلوبی برخوردار نیستند و عوامل متعددی را به عنوان پیش بینی کننده های این امر عنوان می کنند. در مورد نقش استرس ادراک شده و ویژگی های شخصیتی در کیفیت زندگی این زنان، خلاء پژوهشی وجود دارد، ازاین رو پرداختن به متغیرهای مذکور در قالب یک مدل ساختاری بر روی زنان مبتلا به سندروم پیش از قاعدگی ضروری به نظر می رسد. هدف: هدف از انجام این پژوهش، ارائه مدل ساختاری کیفیت زندگی بر اساس استرس ادراک شده با نقش میانجی گری ویژگی های شخصیتی در زنان مبتلا به سندروم پیش از قاعدگی بود. روش: روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان مراجعهکننده به کلینیک های مشاوره و خدمات روانشناختی، مراکز بهداشت و مطب های متخصصان زنان و زایمان با تشخیص ابتلا به سندروم پیش از قاعدگی در مناطق غرب شهر تهران در بازه زمانی دی ماه تا اسفندماه سال 1400 بود. از بین زنان جامعه آماری، با روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 419 نفر انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش شامل پرسشنامه های سندروم پیش از قاعدگی (استاینر و همکاران، 2003)، استرس ادراک شده (کوهن و همکاران، 1983)، کیفیت زندگی (ویر و شربورن، 1992) و فرم کوتاه آزمون 5 عاملی نئو (کاستا و مک کری، 1992) بود. برای تحلیل داده های پژوهش از روش های همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای SPSSV25 و AMOSV24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد رابطه روان رنجوری با استرس ادراک شده، مثبت و با کیفیت زندگی، منفی و معنی داری بود، اما سایر ویژگی های شخصیتی با مؤلفه های استرس ادراک شده، رابطه منفی و با مؤلفه های کیفیت زندگی، رابطه مثبت و معنی داری داشتند (01/0 >P). هم چنین اثر استرس ادراک شده بر کیفیت زندگی، منفی و معنادار بود (01/0 >P). علاوه بر این، از بین صفات شخصیتی، اثر ضریب مسیر بین وظیفه شناسی، توافق پذیری و برون گرایی بر کیفیت زندگی و روان رنجوری بر کیفیت زندگی منفی و معنی داری بود (01/0 >(P. افزون بر آن، ضریب مسیر غیرمستقیم بین استرس ادراک شده با کیفیت زندگی از طریق وظیفه شناسی، روان رنجوری و برون گرایی نیز منفی و معنادار بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش می توان گفت که مدل کیفیت زندگی زنان دارای سندروم پیش از قاعدگی از برازش مطلوبی برخوردار است، ازاین رو آگاهی متخصصان حوزه های روانشناسی، مشاوره و سلامت از این مدل می تواند در جهت ارتقای کیفیت زندگی این دسته زنان بسیار مؤثر و کمک کننده باشد.
مقایسه مداخلات روان شناختی خودمراقبتی و خودشفقت ورزی بر اعتماد به نفس بیماران پیوند کلیه(مقاله علمی وزارت علوم)
کلیدواژهها: خودمراقبتی خودشفقت ورزی اعتماد به نفس
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این مطالعه مقایسه اثربخشی آموزش خودمراقبتی و خودشفقت ورزی بر اعتماد به نفس بیماران پیوند کلیه بود. روش شناسی: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری بود. جامعه آماری آن شامل تمامی بیماران دارای پیوند کلیه مراجعه کننده به بیمارستان رازی شهرستان رشت بود که در سه ماهه اول 1403 به پزشکان بخش اورولوژی و دیالیز جهت پیگیری های درمان مراجعه داشتند و تعداد آن ها 176 نفر بود. نمونه پژوهش حاضر شامل 45 نفر بود. در این پژوهش از ابزار پرسشنامه اعتماد به نفس سرمد و همکاران (1390) استفاده شد. جلسات خودمراقبتی و خودشفقت ورزی در 8 جلسه 60 دقیقه ای و هفته ای یک جلسه به ترتیب براساس پروتکل اورم (2001) و گیلبرت (2009) در گروه های آزمایش به اجرا در آمدند. از روش آماری تحلیل واریانس با طرح اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی برای تحلیل داده ها استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت آماری معنی داری بین اثربخشی آموزش خودمراقبتی و برنامه آموزشی خودشفقت ورزی بر سطح اعتماد به نفس افراد وجود دارد (05/0>p) و آموزش خودشفقت ورزی در بهبود عزت نفس بیماران پیوند کلیه در مقایسه با آموزش خوددلسوزی مؤثرتر بود. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان می دهد که کاربرد مداخلات روانشناختی با تمرکز بر خودشفقت ورزی، همراه با آموزش اصول خودمراقبتی، می تواند رویکردی جامع برای بهبود وضعیت روانی و اعتماد به نفس بیماران پیوند کلیه فراهم کند.
Effectiveness of an Integrative Educational Package Based on Motivational Interviewing, Acceptance and Commitment Therapy, and Compassion-Focused Therapy on Alexithymia and Quality of Life in Women with Multiple Sclerosis(مقاله علمی وزارت علوم)
کلیدواژهها: Motivational Interviewing Acceptance and Commitment Therapy compassion-focused therapy Multiple Sclerosis quality of life Alexithymia
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to design an educational package based on Motivational Interviewing, Acceptance and Commitment Therapy, and Compassion-Focused Therapy and evaluate its effectiveness on alexithymia and quality of life in patients with Multiple Sclerosis (MS) in Tehran. Method: This study employed a quasi-experimental design with a control group and pre-test, post-test, and follow-up assessments. Forty women with MS, who visited the MS Association in Tehran Province from October to February 2021, were selected based on research criteria through purposive sampling and were randomly assigned to two groups (using a random number table). After random assignment, one of the groups was randomly designated as the experimental group, receiving the researcher-developed integrative treatment package, and the other as the control group (n=20). The data collection tools included a demographic information questionnaire, the Toronto Alexithymia Scale (Bagby, Taylor, & Parker, 1994), and the Multiple Sclerosis Quality of Life-54 Instrument (Ware et al., 1988). Data were collected at three stages: baseline, post-intervention, and three-month follow-up. The research hypotheses were analyzed using repeated measures ANOVA and Bonferroni post hoc tests. Findings: The results of this study indicated that the educational package based on Motivational Interviewing, Acceptance and Commitment Therapy, and Compassion-Focused Therapy significantly improved alexithymia (F=24.31, P<0.001) and quality of life (F=22.67, P<0.001) in women with MS. Conclusion: It can be concluded that the educational package based on Motivational Interviewing, Acceptance and Commitment Therapy, and Compassion-Focused Therapy is effective in improving alexithymia and quality of life in women with MS.