علی قاسمی کهریزسنگی

علی قاسمی کهریزسنگی

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
۱.

تاثیر هشت هفته تمرین هوازی و مصرف مکمّل سیر روی برخی شاخص های رشدی و استروژن در زنان جوان دارای اضافه وزن

کلیدواژه‌ها: استروژن تمرین هوازی مکمل سیر شاخص های رشد زنان اضافه وزن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲ تعداد دانلود : ۲
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه هشت هفته تمرین هوازی و مصرف مکمّل سیر بر مقادیر عوامل رشدی GH و IGF-1 و همچنین هورمون جنسی استروژن سرمی زنان جوان دارای اضافه وزن بود. روش: تعداد 40 نفر از داوطلبان به عنوان نمونه آماری به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی به چهار گروه: گروه تمرین هوازی (10)، گروه مکمّل سیر (10)، گروه تمرین و مکمّل (10) و گروه کنترل (10) تقسیم شدند. معیارهای ورود به پژوهش شامل: زنان دارای عدم مصرف دارو یا مکمّل خاصی طی شش ماه اخیر، آمادگی برای انجام فعالیت ورزشی براساس پرسشنامه PAR-Q، BMI بین 25 تا 9/29، دامنه سنّی بین 20 تا 40 سال، عدم داشتن بیماری هایی نظیر دیابت، مشکلات مفصلی مانند آرتروز و عدم داشتن مشکلات تنفسی مزمن بود. برنامه تمرینی گروه هوازی شامل 24 جلسه تمرین بود.، مدت جلسه تمرینی در شروع 40 دقیقه و در طول 8 هفته به 55 دقیقه رسید. شدت تمرین 50 تا 70 درصد ضربان قلب بیشینه بود که در هفته هشتم به 65 الی 80 درصد ضربان قلب بیشینه رسید. همچنین هر روز و به مدت هشت هفته، به گروه های مصرف کننده مکمّل سیر500 میلی گرمی مکمّل سیر (به شکل کپسول)، و به گروه دارونما، کپسول های 500 میلی گرمی گلوکز مشابه کپسول های مکمّل، سیر داده شد. به منظور تجزیه و تحلیل آماری از آزمون شاپیروویلک جهت بررسی توزیع بودن طبیعی داده ها و تجانس واریانس با استفاده از آزمون لوین بررسی شد. جهت آزمون فرضیه ها از آزمون t همبسته جهت بررسی تفاوتهای درون گروهی و از آزمون تحلیل کوواریانس جهت بررسی تفاوت های بین گروهی استفاده شد. همچنین سطح معنی داری نیز برای تمام محاسبات (α≤0/05) در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که تفاوت معنی داری در مقادیر پس آزمون هورمون رشد، عامل رشد شبه انسولینی-1 و استروژن، بین سه گروه مشاهده شد (P<0/01). نتایج t همبسته تفاوت معنی داری در مقادیر هورمون رشد، عامل رشد شبه انسولینی-1 و استروژن را در سه گروه تجربی به غیر از گروه کنترل نشان داد (P<0/05). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که هشت هفته تمرین هوازی و مصرف مکمّل سیر، منجر به افزایش عوامل رشدی GH و  IGF-1و همچنین هورمون جنسی استروژن در زنان جوان دارای اضافه وزن می شود. لذا می توان تمرین هوازی و مصرف مکمّل سیر را به زنانی که دارای اضافه وزن می باشند، توصیه نمود.  
۲.

اثر چهار هفته تمرینات پلایومتریک و تناوبی شدید بهمراه مکمل دهی روی بر مقادیر سرمی هورمون رشد و عامل شبه رشدی در نوجوانان پسر والیبالیست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مکمل دهی روی تمرین پلایومتریک GH سرم IGF-1 سرم پسران والیبالیست نوجوان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۳ تعداد دانلود : ۲۳۸
هدف از تحقیق حاضر بررسی مقایسه دو شیوه تمرین پلایومتریک و تناوبی شدید طی چهار هفته مکمل دهی روی بر دو عامل رشدی هورمون رشد و عامل شبه رشدی سرم پسران والیبالیست نوجوان در سن جهش سرعت رشد اسکلتی بود. بدین منظور تعداد 57 نفر از بازیکنان والیبالیست نوجوان فعال و سالم (سن: 94/0±81/13 سال، قد: 08/0±77/1 متر، وزن: 04/28±10/59 کیلوگرم و BMI: 13/76±2/18 کیلوگرم بر متر مربع) به عنوان شرکت کننده انتخاب و به طور تصادفی در شش گروه شامل: 1-تمرین پلایومتریک و مصرف مکمل روی (10 نفر)، 2-تمرین پلایومتریک و مصرف دارونما (8 نفر)، 3- تمرین والیبال و مصرف مکمل روی (9 نفر)، 4-گروه کنترل تمرین والیبال و مصرف دارونما (11 نفر)، 5- گروه تمرین بسیار شدید تناوبی و مصرف مکمل روی (10 نفر) و 6- گروه تمرین بسیار شدید تناوبی و دارونما (9 نفر) تقسیم بندی شدند. برنامه تمرینات سه جلسه در هفته بود. گروه های مکمل نیز قرص 15 میلی گرم گلوکونات روی تولید شرکت Nature made انگلستان و گروه های شبه دارو قرص حاوی نشاسته و فروکتوز برای مصرف روزانه دریافت کردند. نتایج بین گروهی افزایش معنی داری در مقادیر هورمون رشد و عامل شبه رشدی پس از چهار هفته در گروه های تحقیقی را نشان داد (001/0P<). نتایج آزمون تعقیبی تفاوت بین گروه کنترل با سایر گروه های مطالعه را نشان داد (05/0P<). تفاوت معنی داری بین گروه های تمرینی بر مقادیر رشدی مشاهده نشد (05/0P>). با توجه به افزایش محتوای عوامل رشدی در ورزشکاران نوجوان والیبالیست هر دو شیوه تمرینات پلایومتریکی و تناوبی شدید و مصرف مکمل روی توصیه می شود.
۳.

مروری بر مدل های برآورد دو و سه فازی آستانه بی هوازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آستانهِ بی هوازی مدل سه فازی نقطه شکست ضربان قلب آستانه تنفسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۰ تعداد دانلود : ۲۷۱
اهداف : این پژوهش با هدف مروری بر روش های مختلف تهاجمی و غیرتهاجمی برای تعیین آستانه بی هوازی انجام شد. آستانه بی هوازی به منزله یک شاخص از فعالیت فیزیکی، بیشترین شدت ورزش است که طی آن هزینه انرژی عملکرد ورزشی عمدتاً از دستگاه هوازی تأمین می شود و نرخ بروز لاکتات خون با نرخ پالایش آن برابری می کند. به دلیل اینکه پدیده آستانه بی هوازی با تغییر سیستم تأمین انرژی از هوازی به بی هوازی همراه است، این فاکتور متابولیک در برنامه ریزی دقیق تمرینات ورزشی، تعیین محدوده های شدت کار و پیش بینی عملکرد ورزشکاران، به ویژه در ورزشکاران استقامتی از اهمیت بسیار برخوردار است. سنجش مستقیم لاکتات خون احتمالاً دقیق ترین روش تهاجمی در تعیین آستانه بی هوازی است که هزینه بر است و آزمودنی را با خاطر نمونه گیری از خون مواجه می کند؛ بنابراین روش های غیرتهاجمی که عمدتأ از ارتباط ضربان قلب به نرخ بار کار یا تغییرات پارامترهای تنفسی مانند معادل تهویه ای گازهای تنفسی بهره می برند، برای برآورد آستانه بی هوازی مدنظر قرار گرفته است . همچنین روش سنتی در تعیین آستانه بی هوازی عمدتأ از مدل های دوفازی استفاده می کند؛ درحالی که در پژوهش های اخیر استفاده از مدل های سه فازی ترجیح داده شده است که برآورد بهتری از محدوده های شدت کار هنگام فعالیت ورزشی ارائه می دهد؛ ازاین رو پژوهش حاضر  روش های متداول در تعیین آستانه بی هوازی و آشکارکردن کاستی ها و مزایای آن ها در قالب مدل های دوفازی و سه فازی را واکاوی می کند.
۴.

تأثیر مکمل سازی گلوکز و گلوتامین طی چهارهفته تمرین تناوبی- استقامتی وامانده ساز بر HSP72 سرم مردان غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مردان غیرورزشکار مکمل سازی گلوکز مکمل سازی گلوتامین تمرین تخلیه گلیکوژنی HSP72 سرم

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۰۸۹ تعداد دانلود : ۵۵۶
هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر مکمل سازی گلوکز وگلوتامین طی چهارهفته تمرین تناوبی- استقامتی وامانده ساز، که باعث تخلیه گلیکوژنی عضلات می شود، بر HSP72 سرم مردان غیرورزشکار بود. بدین منظور 20 نفر مرد سالم که فعالیت بدنی منظم نداشتند انتخاب شدند و به طور تصادفی در چهار گروه تحت مطالعه قرار گرفتند: گروه مکمل سازی گلوکز به همراه تمرین تخلیه گلیکوژنی (n=5، مکمل 1)، گروه مکمل سازی گلوتامین به همراه تمرین تخلیه گلیکوژنی (n = 5، مکمل 2)، گروه تمرین تخلیه گلیکوژنی (n=5، دارونما) و یک گروه بدون هرگونه دستکاری (n=5، کنترل). نمونه های خونی در ابتدای دوره چهارهفته ای پروتکل تمرینی تناوبی- استقامتی وامانده ساز براساس آزمون RHIET و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی از سیاهرگ زند اعلی جمع آوری شد. غلظت HSP72 سرم به وسیله تکنیک ELISA اندازه گرفته شد. اثرات اصلی و متقابل با استفاده از آزمون آماری آنووای دوراهه اندازه گیری و به وسیله آزمون تعقیبی توکی کامل شد. سطح معنی داری نیز α=0.05 انتخاب شد. نتایج تحقیق نشان داد که متغیر مستقل تمرین باعث کاهش معنی دار HSP72 سرم [F(1,17)= 6.362 P<0.05] شد. متغیر مستقل مکمل نیز باعث کاهش معنی دار HSP72 سرم [F(1,17)= 15.362 P<0.01] شد. نتایج آزمون تعقیبی توکی حاکی از اختلاف معنی دار بین گروه های دارونما با مکمل گروه 1(p<0.05) و بین گروه های دارونما با گروه مکمل 2 (p<0.01) بودند. اثر متقابل بین دو متغیر مستقل مکمل سازی و تمرینی معنی دار نبود. به طور کلی، نتایج تحقیق پیشنهاد می کند که مکمل سازی گلوکز یا گلوتامین در وضعیت تمرینی تخلیه گلیکوژنی باعث کاهش میزان HSP72 سرم در مردان غیرورزشکار پس از چهارهفته می شود

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان