سیاست نفی مدارا در امور کیفری؛ عوام گرا یا اخلاق مند؟ (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
در میان نظریات ارائه شده در توجیه مجازات، نظریه استحقاق مجرم تنها نظریه ای است که می توان برای آن، مبنای غریزی قائل شد. سیستم شهودی عاطفی ذهن انسان که خارج از منطق آگاهانه عمل می کند، همواره مجازات افراد خطاکار را مطالبه می نماید. مجازات های سودگرایانه، اگرچه بر مبنای گفتمان های اجتماعی و احترام به آزادی های فردی ، جایگاه وسیعی در سیاست گذاری کیفری به دست آوردند، اما در دهه های اخیر رویکردهای نفی مدارا در نظام کیفری کشورها و طرح تئوری هایی مانند «هویج و چماق» که در دولت هایی موسوم به دولت رفاه ظهور نمود، جایگاه این سیاست گذاری را متزلزل کرد. دلایل روان شناختی، جرم شناختی و جامعه شناختی، اگر به طور قطع لزوم ناخوشایندیِ مجازات را اثبات ننمایند، لااقل آن را از یک رویکرد عوام گرای صرف خارج کرده و در قالب یک گفتمان علمی مطرح می نماید. نادیده انگاری استحقاق مجرم به ویژه در مجازات هایی که به حال متهم مناسب تر است ، منجر به تعارض میان سیاست گذاری کیفری و مطالبه عمو می می شود و آرمان نهایی کاهش جرم را محقق نمی کند؛ لذا به کارگیری نهادهایی مانند زندان اصلاحی ، جایگزین های حبس و مؤلفه های سقوط مجازات در متن قانون و آراء قضایی باید با مداقه فراوان و مشارکت بزه دیده صورت پذیرد.Rejection of Leniency: A Populist or Moral Approach?
When it comes to justifying punishment, the idea that a criminal deserves it is the only argument that seems to have an instinctive basis. Human intuition and emotions, operating beyond conscious reasoning, always demand a reaction to criminal behavior. This tendency to react is so strong that even after the decline of retributivism in the 1980 decade, Isolated rehabilitation discourses . However, some argue that strict responses are mainly driven by the agendas of policymakers, who frame them as the will of the people. This study uses a descriptive-analytical approach and philosophical reasoning to explore whether harsh responses to crime are simply the product of lawmakers' intentions or if they genuinely reflect public demand. The findings suggest that the desire for punishment is deeply rooted in both individual and social instincts, shaped by a form of moral upbringing. Therefore, the tendency toward retributivism and rejecting leniency is a genuine public demand that can be defended in academic discussions.