چکیده

این مقاله به بررسی ابعاد پنهان و متناقض دموکراسی در نظم جهانی معاصر می پردازد و نشان می دهد که چگونه قدرت های بزرگ، به ویژه ایالات متحده آمریکا، با تکیه بر ساختارهای بین المللی، مفاهیم دموکراسی، آزادی و برابری را به ابزاری برای اعمال سلطه و گسترش نفوذ خود تبدیل کرده اند. با تحلیل عملکرد نهادهایی نظیر سازمان ملل و نمونه هایی همچون ماجرای عدم تمدید دبیرکلی پطروس غالی، مشخص می شود که در پس شعارهای دموکراتیک، الگوی پدرسالاری و تصمیم گیری یک جانبه استوار است. در ادامه، مقاله با تمرکز بر سیاست های فرهنگی و اقتصادی غرب، استراتژی های «آلوده سازی» و «مهار فرهنگی» را واکاوی می کند؛ روندی که از طریق رسانه ها، شرکت های چندملیتی و ساختارهای جهانی سازی، به ازخودبیگانگی فرهنگی و استحاله هویتی کشورهای مستقل منجر شده است. با بررسی تمدن معاصر آمریکا از منظر تاریخی و مفهومی، نشان داده می شود که خصلت استکباری و روحیه استثناگرایانه، هسته اصلی کنش بین المللی این تمدن را شکل داده است. این پژوهش، با استناد به آیات قرآن کریم و منابع اسلامی، لزوم بازیابی استقلال فکری، بازتعریف مفاهیم مردم سالاری، و عبور از دموکراسی صوری غربی را مطرح کرده و بر شکل گیری یک الگوی مردم سالاری اصیل بر پایه ارزش های اسلامی تأکید می ورزد.

تبلیغات