مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
پروتئین واکنشی C
حوزههای تخصصی:
عوامل مختلفی در بروز بیماری های قلبی - عروقی نقش دارند و با تشخیص این عوامل می توان از پیشرفت بیماری پیشگیری کرد. برای بررسی ارتباط برخی شاخص های التهابی شامل: پروتئین واکنشی C hs-CRP))، فیبرینوژن و برخی شاخص های چاقی مانند شاخص تودة بدن ((BMI و نسبت دور کمر به لگن ( WHR) با حداکثر نبض اکسیژن و حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max) در دختران جوان غیرورزشکار، 42 نفر از دختران دانشجوی دانشگاه شیراز (سن: 27/1±21/20 سال، وزن: 032/8± 035/58کیلوگرم، قد: 22/5 ±64/158سانتی متر) که کاملاً سالم بودند و از لحاظ سلامتی هیچ منعی برای شرکت در آزمون ورزشی نداشتند، به روش هدفمند از میان داوطلبان انتخاب شدند. به منظور اندازه گیری حداکثر نبض اکسیژن و VO2max از آزمون بیشینة بروس روی نوار گردان استفاده شد. 5 میلی لیتر خون سیاهرگی بازویی در وضعیت ناشتا از هر یک از آزمودنی ها گرفته شد. برای ارزیابی نتایج از آزمون آماری همبستگی پیرسون و نرم افزار آماری SPSS استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد بین شاخص التهابیhs-CRP با VO2max ارتباط معکوس و معنی دار وجود دارد (26/0r=- ، .05/0≥ p )، اما بینhs-CRP و حداکثر نبض اکسیژن و نیز بین فیبرینوژن و شاخص های چاقی با حداکثر نبض اکسیژن و VO2max ارتباط معنی دار وجود ندارد (05/0 < P). در مجموع، می توان نتیجه گیری کرد که افزایش میزان حداکثر اکسیژن مصرفی می تواند با کاهش شاخص خطر قلبی hs-CRP همراه باشد.
تأثیر هشت هفته برنامه تمرین هوازی ناپیوسته (10×3 دقیقه) بر نشانگرهای زیستی خطرزای قلبی ـ عروقی در زنان چاق غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بیشتر تحقیقات انجام گرفته از تمرینات هوازی پیوسته استفاده شده است و درمورد تأثیر تمرین هوازی ناپیوسته بر نشانگرهای زیستی خطر بیماری قلبی ـ عروقی اطلاعات کاملی وجود ندارد. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر 8 هفته برنامه تمرین هوازی ناپیوسته (10×3 دقیقه) بر نشانگرهای زیستی خطرزای قلبی ـ عروقی در زنان چاق غیر فعال بود.20 زن چاق غیر فعال با Kg/m230 BMI ≥ انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه 10 نفری تمرین هوازی ناپیوسته و کنترل داوطلب شرکت در پژوهش تقسیم شدند. برنامه تمرینی به مدت 8 هفته، هفته ای سه جلسه، هر جلسه 3 بار، هر بار به مدت 10 دقیقه و با فاصله استراحتی 5 دقیقه میان هر وهله با60 تا 65 درصد ضربان قلب بیشینه اجرا شد. از گروه تمرین هوازی ناپیوسته و کنترل قبل و بعد از اتمام برنامه تمرینی در شرایط ناشتا برای سنجش مقادیر متغیرهای پژوهشی با استفاده از روش آزمایشگاهی آنزیم ایموانسی (ELISA) نمونه گیری خونی به عمل آمد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون آماریt همبسته و t مستقل در سطح معناداری (05/0P<) تجزیه وتحلیل شدند. نتایج تحلیل آماری نشان داد برنامه تمرین هوازی ناپیوسته به طور معناداری مقدار HCY، FIB،TNFα، IL-6 وCRP زنان چاق را کاهش می دهد (05/0P<). نتایج آزمون t مستقل نیز نشان داد، بین دو گروه تمرین هوازی ناپیوسته و کنترل در متغیرهای پژوهشی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0P<). یافته ها نشان داد تمرین هوازی ناپیوسته موجب کاهش پلاسمایی مقادیر نشانگرهای زیستی خطر بیماری قلبی ـ عروقی در زنان چاق می شود، چنانکه این کاهش می تواند در پیشگیری، کنترل و کاهش بروز بیماری قلبی ـ عروقی مؤثر واقع شود.
تأثیر هشت هفته تمرینات HIIT بر عوامل التهابی پسران نوجوان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۸)
59 - 73
حوزههای تخصصی:
چاقی از مهم ترین چالش های بهداشت عمومی قرن حاضر است که سبب افزایش سطوح پلاسمایی سایتوکین های التهابی و کاهش عوامل ضدالتهابی و آنتی آتروژنیک می شود. احتمالاً تمرینات تناوبی با شدت بالا بتوانند این تأثیرات مخرب را متوقف یا معکوس کنند. ازاین رو هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرینات تناوبی بر عوامل التهابی پسران نوجوان دارای اضافه وزن است. در یک طرح تحقیقی نیمه تجربی از میان پسران نوجوان دارای اضافه وزن (18-13 سال، میانگین قد 33/154 سانتی متر، میانگین شاخص توده بدنی 05/27 کیلوگرم بر متر مربع)، 30 نفر به صورت داوطلبانه در 3 گروه 10 نفره شامل گروه تمرین تناوبی کوتاه مدت (9 وهله 30 ثانیه ای، 100تا 110 درصد حداکثر سرعت با 150 ثانیه استراحت)، طولانی مدت (4 وهله 150 ثانیه ای، 90 تا 95 درصد حداکثر سرعت با 240 ثانیه استراحت) و گروه کنترل قرار گرفتند. 48 ساعت قبل از شروع و بعد از اتمام پروتکل ورزشی، وزن، قد، شاخص توده بدنی و درصد چربی به وسیله دستگاه تعیین ترکیب بدنی اندازه گیری و نمونه های خونی برای تعیین شاخص های اینترلوکین-6، اینترلوکین 10 و پروتئین واکنشی C اخذ شد. نتایج نشان داد 8 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا موجب افزایش اینترلوکین 10 و کاهش پروتئین واکنشی C می شود. اما بر اینترلوکین-6 تأثیر معناداری ندارد. همچنین مشخص شد بین دو نوع تمرین کوتاه مدت و بلندمدت HIIT هیچ تفاوتی در تأثیرگذاری بر شاخص های مدنظر وجود ندارد. براساس یافته ها می توان گفت نوجوانان دارای اضافه وزن یا چاق احتمالاً بتوانند با استفاده از تمرینات HIIT سیستم ضدالتهابی خویش را با افزایش اینترلوکین-6 و کاهش پروتئین واکنشی C تقویت کنند. اما برای تعیین اثر این تمرینات بر اینترلوکین 6 به مطالعات بیشتری نیاز است.
تاثیر 8 هفته تمرین قدرتی - استقامتی در دو نوبت صبح و عصر بر اینترلوکین- 6 و پروتئین واکنشی C در مردان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف : شاخص های التهابی با ایجاد تغییر در ترکیب بدن و عملکرد هورمون ها، منجر به ایجاد بیماری های قلبی- عروقی و دیابت می شوند؛ در حالی که سبک زندگی فعال و انجام فعالیت های بدنی، ممکن است منجر به بهبود این شاخص ها شوند. لذا هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرین ترکیبی قدرتی- استقامتی در دو نوبت صبح و عصر بر اینترلوکین 6 و پروتئین واکنشی C (CRP) در مردان جوان دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: تعداد 40 مرد غیر ورزشکار دارای اضافه وزن با میانگین سنی 57/1±24 سال و شاخص توده بدن 6/3±22/28 کیلوگرم بر متر مربع به صورت تصادفی در دو گروه تمرینی و دو گروه کنترل صبح و عصر تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت 8 هفته برنامه تمرین ترکیبی که شامل تمرین قدرتی و استقامتی را اجرا کردند، اما گروه های کنترل در مدت زمان مداخله، در هیچ گونه برنامه تمرینی منظم شرکت نکردند. از آزمودنی ها قبل و پس از 8 هفته، 5 میلی لیتر خون سیاهرگی جهت اندازه گیری اینترلوکین 6 و CRP گرفته شد. اینترلوکین 6 با استفاده از روش الایزا و CRP با استفاده از روش لاتکس– آگلوتیناسیون مورد سنجش قرار گرفت. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک سویه و آزمون تعقیبی LSD برای مقایسه های بین گروهی؛ و آزمون t وابسته برای مقایسه های درون گروهی، در سطح معنی داری 05/0>p انجام گرفت. یافته ها: اجرای 8 هفته تمرین ترکیبی در زمان صبح و عصر باعث کاهش سایتوکان التهابی اینترلوکین 6 (به ترتیب با 01/0=p و 006/0=p) و CRP (به ترتیب با 03/0=p و 02/0=p) شد. نتیجه گیری: تمرین ترکیبی در زمان صبح و عصر سبب کاهش درصدی عوامل پیش التهابی می گردد. لذا مردان دارای اضافه وزن می توانند ترکیب تمرینات قدرت و استقامت را صرف نظر از زمان اجرا در صبح یا عصر، به منظور کاهش عوامل خطرزا بکار ببرند.
اثر هشت هفته تمرین همزمان استقامتی- مقاومتی بر سطوح سرمی BDNF، CRP و IL-6 در موش نر ویستار دیابتی نوع 1(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: دیابت باعث نقص عملکرد BDNF و اختلال در سطوح سرمی CRP و IL-6 می شود. هدف تحقیق تعیین اثر هشت هفته تمرین ترکیبی استقامتی- مقاومتی بر سطوح سرمیBDNF، CRP و IL-6 موش های نر ویستار دیابتی نوع 1 بود.مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، تعداد 30 سر موش صحرایی نر ویستار بالغ (300-250 گرمی و سن 6 هفته ای)، به صورت تصادفی در 3 گروه شامل دو گروه دیابتی، تمرین دیابتی (تعداد=10)، کنترل دیابتی (تعداد=10) و یک گروه غیردیابتی، کنترل سالم (تعداد=10) قرار گرفتند. برای دیابتی کردن، در پایان هشت هفتگی، 55 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن استرپتوزوسین (STZ) به روش درون صفاقی تزریق شد. گروه تمرین دیابتی، هشت هفته تمرینات ترکیبی را 5 بار در هفته (تمرین استقامتی با 75 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی روی نوارگردان و تمرین مقاومتی، 15 صعود از نردبان) انجام دادند. برای اندازه گیری سطوح سرمی BDNF، CRP و IL-6، خون گیری انجام شد. مقایسه تغییرات بین گروهی و درون گروهی BDNF، CRP و IL-6، با آزمون آنووای یک راهه و تعقیبی بونفرونی انجام شد. سطح معنی داری 0.05>P در نظر گرفته شد.یافته ها: پس از هشت هفته تمرین همزمان استقامتی-مقاومتی، سطح BDNF گروه تمرین دیابتی در مقایسه با کنترل دیابتی افزایش معنی دار داشت (0.009=P)؛ در حالی که در گروه کنترل دیابتی در مقایسه با کنترل سالم کاهش معنی دار داشت (0.0001=P). سطح CRP در گروه تمرین دیابتی در مقایسه با کنترل دیابتی کاهش معنی دار داشت (0.008=P) ؛ در حالی که در گروه کنترل دیابتی در مقایسه با کنترل سالم افزایش معنی دار داشت (0.0001=P). میزان IL-6 تغییر معنی داری نداشت (0.057=P).بحث و نتیجه گیری: به افراد دیابتی توصیه می شود 8 هفته تمرینات همزمان استقامتی- مقاومتی را جهت افزایش سطح BDNF و کاهش التهاب انجام دهند.
تأثیر تمرین هوازی فزآینده و مکمل سین بیوتیک بر سختی شریانی و پروتئین واکنشی C در زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: استفاده از مکمل ها و تمرینات ورزشی جهت رفع اختلالات متابولیک و درمان بیماری ها رواج یافته است؛ هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر تمرین هوازی فزآینده و مکمل سین بیوتیک بر سختی شریانی و پروتئین واکنشی C (PRC) در زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش تحقیق: در این پژوهش نیمه تجربی، 39 زن مبتلا به دیابت نوع دو به طور تصادفی به سه گروه تمرین هوازی + دارونما، تمرین هوازی + مکمل سین بیوتیک و مکمل سین بیوتیک تقسیم شدند. برنامه تمرینی با شدت 40 تا 70 ضربان قلب ذخیره به صورت فزاینده در 12 هفته اجرا شد. آزمودنی های گروه مکمل، یک ساعت پس از صرف ناهار، یک عدد کپسول سین بیوتیک باکانت (109×1 CFU) را مصرف کردند. برای سنجش CRP، قندخون ناشتا، سطح انسولین پلاسما پس از حداقل ۱۰ ساعت ناشتایی، به میزان پنج سی سی خون از سیاهرگ بازویی اخذ گردید و به روش الایزا و با کیت های مخصوص اندازه گیری شد. از آزمون t زوجی برای مقایسه درون گروهی و از روش تحلیل واریانس یک راهه برای مقایسه تغییرات بین گروهی در سطح معنی داری 05/0>p استفاده شد. یافته ها: پس از مداخله شاخص پایی بازویی (ABI) در گروه تمرین هوازی+دارونما (03/0=p) و تمرین هوازی+مکمل سین بیوتیک (0/02=p) به طور معنی داری نسبت به پیش آزمون افزایش یافت. همچنین شاخص قلبی- عروقی مچ پایی (CAVI) در گروه تمرین هوازی+دارونما (0/002=p) و تمرین هوازی+مکمل سین بیوتیک (02/0=p)؛ و PRC در هر سه گروه تمرین هوازی+دارونما (001/0=p)، تمرین هوازی+مکمل سین بیوتیک (0001/0=p)، و گروه مکمل سین بیوتیک (002/0=p)؛ کاهش معنی داری را نشان داد. با این حال، سطوح سرمی گلوکز ناشتا، انسولین، شاخص مقاومت به انسولین، شاخص توده بدن و درصد چربی بدن در سه گروه تغییر معنی داری نکرد (05/0<p). همچنین، شاخص های ABI (0/29=p)، CAVI (0/30=p)، PRC (0/48=p)، و انسولین (0/73=p)؛ تفاوت معنی داری بین گروه ها نداشت. نتیجه گیری: به نظر می رسد تمرین هوازی و مصرف سین بیوتیک در زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع دو، می تواند بر روند بهبود شاخص های سختی شریانی و PRC مؤثر باشد.