مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
همگرایی منطقه ای
منبع:
سازمان های بین المللی سال اول پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳
55-81
حوزههای تخصصی:
این مقاله تلاش می کند تا مؤلفه های سازنده یک نظام منطقه ای نوین در قلمرو فرهنگی ایران بزرگ را مورد بررسی و مطالعه علمی قرار دهد. در این نوشتار کوشش شده است تا هم عوامل مشترک و پیوند دهنده مورد نیاز یک سازه منطقه ای و هم عوامل برهم زننده نظم منطقه ای، مورد واکاوی قرار گیرد. سه مؤلفه ای که در این قلمرو پهناور شناسایی و مورد ارزیابی و بررسی قرار گرفته است، عبارتند از: الف- وحدت سرزمینی، ب- تاریخ و سرنوشت مشترک، ج- فرهنگ و عوامل فرهنگی مشترک. به نظر می رسد متغیرهای وحدت بخش در قلمرو ایران بزرگ، در صورت مساعدت و همکاری دیگر بازیگران این منطقه، می تواند آن را در آینده به یکی از مناطق بسیار موفق و توانمند در همه زمینه ها تبدیل کند.
همکاری ایران و چین در کمربند اقتصادی جاده ابریشم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
7 - 29
حوزههای تخصصی:
ابتکار یک کمربند-یک جاده، مهمترین مگاپروژه اقتصاد سیاسی بین الملل در شرایط کنونی است. ایران یکی از کشورهای کلیدی در مسیر خشکی یا کمربند این ابتکار است. مقاله حاضر معطوف به تبیین فرصت ها و چالش های همکاری ایران و چین در قالب این ابتکار با اتکا به روش های کیفی پژوهش همچون مشاهده و تحلیل اسناد است. در این راستا پرسش کلیدی عبارت از این است که عوامل موثر بر همکاری چین و ایران در این طرح در سطوح استراتژیک و بوروکراتیک کدامند؟ فرضیه ای که در پاسخ به این پرسش ارائه شده بدین صورت است که برخی همپوشی ها در انتخاب های استراتژیک دو کشور، نیازهای توسعه ای و موقعیت ژئواکونومیک ایران، تعاملات حداقلی بوروکراسی های سیاستگذار دو کشور و دشواری مبادلات مالی با ایران عوامل کلیدی تاثیرگذار بر همکاری دو کشور در قالب این طرح محسوب می شوند. یافته های مقاله نشان می دهد که در سطح استراتژیک، ایران این طرح را به عنوان فرصتی برای ارتقای جایگاه خود در اقتصاد جهانی، افزایش آزادی عمل در صحنه بین المللی و گسترش پیوندها با چین به عنوان قدرتی در حال ظهور تعریف می کند. در سطح بروکراتیک نیز نویسندگان فرصت ها و چالش های همکاری ایران و چین در پنج پیوند یک کمربند-یک جاده تحلیل نموده اند. یافته های مقاله نشان می دهد که مهم ترین فرصت های همکاری دو کشور در حوزه تسهیل ارتباطات و کلیدی ترین چالش های پیش روی همکاری آنان در حوزه همگرایی مالی است.
بررسی اثردرآمدهای نفت بر همگرایی منطقه ای در اقتصاد ایران: رهیافت اقتصادسنجی فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: همگرایی منطقه ای یکی از چالش های مهم در اقتصادهای در حال توسعه است. در ایران مجموعه برنامه های عمرانی قبل و بعد از انقلاب، موفق به ایجاد تعادل منطقه ای نشده اند و همچنان قطبی شدن فضایی ادامه دارد. یکی از محورهای همگرایی منطقه ای نفت و درآمدهای حاصل از آن است. هدف این مطالعه، بررسی آثار مستقیم و سرریزهای فضایی درآمدهای نفتی بر همگرایی منطقه ای در ایران بر پایه الگوی سولوی فضایی است. بر پایه الگوی مذکور، اقتصادهای کمترتوسعه یافتهنسبتبهاقتصادهایتوسعه یافتهدارای رشدسریعتری هستند و نتیجه این فرایند همگرایی بین مناطق است. روش: متغیرهای تحقیق شامل درآمد سرانه، درآمد نفت، سرمایه انسانی، نرخ پس انداز، نرخ رشد جمعیت و موجودی سرمایه است. برای بررسی موضوع از آخرین داده های استان های کشور در دوره زمانی 1396-1384 استفاده شده است. پیوندهای بین مناطق که محصول نیازهای طبیعی و مشترکات جغرافیایی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است، می تواند ضمن تامین کمبودهای مناطق، روند تکامل آنها را تسریع نماید. در ادبیات اقتصاد منطقه ای، همگرایی رشد درآمد سرانه مناطق تابعی از وضعیت درون منطقه و همچنین مناطق پیرامون است که به صورت اثرات سرریز ظاهر می شود. بنابراین متغیرهای توضیحی حاوی بعد مکان (فضا) و ارتباط مکانی هستند و دارای آثار مستقیم و غیر مستقیم (سرریز) بر متغیر وابسته هستند. بر همین اساس ضروری است در مطالعات رشد و همگرایی منطقه ای، وابستگی بین مناطق در نظر گرفته شود. از آنجا که استفاده از داده های دارای بعد مکان در اقتصادسنجی متعارف مغایر با فروض گوس- مارکف است، بنابراین از تکنیک اقتصادسنجی دوربین پویای فضایی(DSDM) استفاده می شود. برای برآورد ضرایب نیز از نرم افزار استاتا استفاده می گردد. یافته ها: مطابق نتایج، وقوع همگرایی منطقه ای در کشور تأیید می گردد. بطوریکه سرعت همگرایی 062/0 است. بنابراین هر سال 2/6 درصد از شکاف درآمد سرانه مناطق کاسته می شود و مناطق در مسیر رشد متوازن به سمت حالت پایدار حرکت می کنند. به بیان دیگر استان های با درآمد سرانه پایین تر رشد سریعتری نسبت به استان های با سطح درآمد سرانه بالاتر دارند و در بلندمدت شکاف درآمد سرانه بین مناطق کاهش خواهد یافت. متغیر نفت علیرغم تأثیر مستقیم مثبت و معنادار، دارای تأثیر سرریز منفی بر روند همگرایی منطقه ای است. سایر نتایج نشان می دهد، در بین عوامل تاثیرگذار، سرمایه انسانی دارای بالاترین آثار مستقیم و سرریز بر رشد و همگرایی منطقه ای است. بنابراین در ایران سرمایه گذاری در سرمایه انسانی و فراهم آوردن شرایط لازم برای استفاده از پتانسیلهای آن دارای بیشترین نقش در همگرایی منطقه ای است. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق در راستای تقویت توان تصمیم گیری و خلق شرایطی است که زمینه لازم برای استفاده مناسب از منابع و عوامل تأثیر گذار بر همگرایی منطقه ای به عنوانیکی از اولویتها و اهدافاصلی برنامه های توسعهفراهم آورد. در ایران ایفای نقش موثر نفت در همگرایی منطقه ای در گرو تقویت کانال های ارتباطی بین مناطق و اصلاحات نهادی و ایجاد نهادهای کارایی است که متضمن شفافیت و پاسخگویی باشند و مانع از تمرکزگرایی و توزیع رانت منافع حاصل از منابع بین افراد، سازمان ها و مناطق گردند.
بررسی تطبیقی عملکرد اقتصادی شورای همکاری خلیج فارس «درچارچوب همگرایی منطقه ای»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره چهارم بهار ۱۳۹۱ شماره ۱۰
65 - 88
حوزههای تخصصی:
کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس علی رغم تشکیل نهادی برای همگرایی منطقه ای، با پیاده سازی الگوی نامنطبق با شرایط کشورهای عضو در موضوع اتحادیه ی پولی و اجرای ناقص همین الگوی نامنطبق و همچنین اعمال سیاست های غلط اقتصادی، عملاً ظرفیت های موجود در شش کشور عضو این شورا برای دست یابی به اهداف تعیین شده اقتصادی در منشور این نهاد را در چارچوب همگرایی منطقه ای بدون استفاده نگاه داشته اند. عدم تشکیل اتحادیه ی پولی واحد، نرخ بیکاری بالا در میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، روبرو بودن پروژه های نفتی، عمرانی و حمل و نقل با کمبود منابع مالی و نرخ مبادله ی پایین تجاری میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس مشکلات قابل لمسی هستند که این شورا، به رغم گذشت 30 سال از تاسیس، با آن دست به گریبان است. بنابراین به نظر می رسد آنان باید برای دست یابی به اهداف تعیین شده در منشور این نهاد در قالب همگرایی منطقه ای در بعد اقتصاد، ابتدا الگویی سازگار با شرایط مشترک کشورهای عضو در زمینه های اقتصادی تعریف کنند. ضمن اینکه باز گشت سرمایه ی حاصل از فروش نفت به صنایع داخلی و به خصوص صنایع متصل به مزیت مطلق این کشورها یعنی نفت، در این راستا ضروری به نظر می رسد. این درحالی است که شورای همکاری خلیج فارس با افزایش بهره وری نیروی کار داخلی و تربیت متخصص از میان اتباع کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و کاهش نیروی کار خارجی طرح های عقیم مانده ای مثل روادید برای تردد اتباع در کشورهای عضو را به یک طرح پویا تبدیل کند
دولت، حاکمیت و همگرایی منطقه ای (مقایسه شرق آسیا و اروپا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره پنجم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۱۶
143 - 168
حوزههای تخصصی:
همگرایی و همکاری های منطقه ای به طور فزاینده ای به یک روند مهم در قاره آسیا و اروپا تبدیل شده است. در غرب، پنج دهه روند همگرایی در اروپا منجر به ایجاد یک حکومت منطقه ای شده است که قادر به تصمیم گیری های لازم الاجرای قانونی و سیاسی می باشد و در شرق آسیا، همکاری منطقه ای بر اساس ایده ها و شیوه های «آ س آن» بوده است. در اروپا، همگرایی منطقه ای بر مبنای یک چهارچوب نهادی و قانونی قوی است. کمیسیون اروپا، شورای وزیران، پارلمان اروپا، بانک مرکزی اروپاو دادگاه لاهه اروپا تشکیل دهنده زیرساخت های نهادی قوی برای حمایت از روند سیاست گذاری اروپا هستند و در شرق آسیا، ای همگرایی بر اساس اصول احترام به حاکمیت، عدم مداخله در امور داخلی و عدم استفاده از خشونت در منازعات منطقه ای است.. چرا اروپا و شرق آسیا الگوهای بسیار متفاوت منطقه گرایی را به تصویب رسانده اند؟ این الگوهای مشارکتی چگونه می توانند تصمیم گیری های منطقه ای در اروپا و شرق آسیا را تغییر دهند؟ این مقاله سعی دارد تا به این دو پرسش مهم از چشم انداز دولت پاسخ دهد. در این مقاله به این مساله اشاره می شود که ویژگی های متمایز کشورها نقش مهمی را در تعیین الگوی همگرایی و همکاری در هر دو منطقه ایفا می کنند. علاوه بر این، الگوهای مختلف همکاری های منطقه ای باعث تغییر شکل روش برخورد کشورهای منطقه با چالش های خاص شده اند.
بررسی تحلیلی عوامل همگراساز (قوت ها و فرصت ها) در شکل گیری منطقه گرایی ایران و اسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران و آسیای مرکزی در مسیرهمگرایی دوره روابط متقابل دارای قوت ها و فرصت هایی هستند که برخی از آنها ریشه در محیط داخلی و برخی دیگر ریشه در محیط بیرونی منطقه و جهان دارد و برای رسیدن به همگرایی باید براساس راهبردهای پنج گانه به آن دست پیدا کرد. در این مقاله، به عوامل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با تأکید بر عوامل مختلفی چون اشتراکات فرهنگی و تاریخی، مزیت های متقابل موقعیت جغرافیایی ایران و کشورهای آسیای مرکزی، ژِئواکونومی انرژی، بازار مصرف کالا، سرمایه گزاری به عنوان قوت هادر این منطقه واحد مورد بررسی قرار می گیرد. همچنین در بخش مربوط به عوامل بیرونی (خارجی) عضویت ایران در سازمان منطقه ای، همکاری روسیه، چین و ایران در جلوگیری از هژمونی غرب در آسیای مرکزی از طریق ایران، به عنوان فرصت های موجود مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد. در این راستا این سوال اصلی قابل طرح است براساس ساختار ژئوپلتیکی موجود عوامل داخلی (قوت ها) و عوامل خارجی و فرصت ها چگونه می تواند به منطقه گرایی پایدار بین ایران و آسیای مرکزی منجر گردد. در پاسخ به این سوال این فرضیه مطرح می شود چنین به نظر می ر سد که براساس ساختار ژئوپلتیکی موجود ارائه الگوی مبتنی بر واقعیات و منافع ژئوپلتیکی همگراساز (قوت ها و فرصت ها) می تواند به منطقه گرایی پایدار بین ایران و آسیای مرکزی در راستای منافع مشترک منجر گردد.
ظرفیت های ژئوپولیتیکی چابهار برای دور زدن تحریم های بین المللی
حوزههای تخصصی:
چابهار تنها بندر اقیانوسی ایران، یکی از نقاط کلیدی در حاشیه خلیج فارس و دریای عمان بوده و در کریدور شمال – جنوب جایگاه مهمی دارد. این بندر در مسیر ترانزیتی شرق –غرب قرارگرفته و فوریت های مختلف اقتصادی و جغرافیایی در زمینه ترانزیت و ترانشیب دارد . در مجموع بالفعل شدن چنین پتانسیلی، میتواند علاوه بر کارکردهای و ارتقاء نقش کلان اقتصادی آفرینی ژئواکونومیکی منطقه، با توجه به نیازهای حیاتی کشورهای محصور در خشکی در حوزه های پیرامونی ایران، به لحاظ اقتصادی، می تواند زمینه ساز نوعی همگرایی منطقه ای نیز باشد. براین اساس، ایران میتواند با استفاده از پتانسیل های ژئوپولیتیکی و ژئواکونومیکی منطقه و به تبع آن، برقراری نوعی پیوند اقتصادی بر محور منطقه آزاد چابهار، نفوذ قابل توجهی در مناطق پیرامونی، بویژه منطقه آسیای مرکزی و افغانستان به دست آورد. بنابراین سئوال پژوهش این است آیا چابهار در شرایط سخت تحریمی پتانسیل کمک به کشور را دارد؟ یافته های تحقیق نشان می دهد پیوندهای اقتصادی براساس زیربناهای جغرافیایی و ژئوپولیتیکی کمک شایانی برای کشورهایی است که تحت تحریم های بین المللی قرار می گیرند. زیرا ایران می تواند بخشی از نیازهای استراتژیک خود را از طریق ظرفیت هایی که اشتراک منافعی با همسایگان و دیگر کشورها به وجود آورده است، را تامین کنند. همچنین وابستگی اقتصادی براساس نیازهای مشترک کشورهای محصور در خشکی به ایران، جغرافیای چابهار و پیوندهای اقتصادی منطقه، هارتلند جدید در آسیای باختری، ژئوپولیتیک شمال و جنوب ایران در ایجاد شبکه بازرگانی دوسویه، منطقه آزاد چابهار و پیوندهای ایران با همسایگان و.. می تواند مانع عمده ای در راه کارامدی تحریم های بین المللی بالاخص تحریم های ایالات متحده باشد. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و همچنین استفاده از منابع کتابخانه ای (کتب، مقالات) و منابع اینترنتی و استفاده از نقشه های جغرافیایی مورد بررسی قرار گرفته است.
تبیین الگوی همگرایی منطقه ای؛ مورد: جنوب غرب آسیا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
74 - 96
حوزههای تخصصی:
کشورهای جنوب غرب آسیا دارای چالش های سیاسی، فرهنگی، مذهبی، اقتصادی و ایدئولوژیکی متعددی هستند که از سوی دیگر فاقد ساختار منطقه ای فراگیر هستند تا بتوانند در راستای حل و فصل منازعات و چالش های شکل گرفته گام بردارند و کارکردهای یک ساختار منطقه ای فراگیر با هدف حل و فصل منازعات و چالش های موجود در جنوب غرب آسیا به عنوان مسأله این پژوهش است. داده های مورد نیاز تحقیق به روش کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده است و روش تجزیه و تحلیل در بخش کتابخانه ای توصیفی و تحلیلی است و در بخش میدانی نیز از آزمون تی تک نمونه ای استفاده شده است. یافته های تحقیق بر اساس نظر جامعه آماری حاکی از آن است، عواملی همچون مقابله کشورهای منطقه با مخاطرات طبیعی نظیر ریزگردها و آلودگی های زیست محیطی، شکل گیری سازمان های منطقه ای مانند کنفرانس اسلامی، اکو و...، دسترسی بیشتر کشورهای منطقه به آب های بین المللی، همکاری مشترک ایران، عراق و ترکیه برای مقابله با اقدامات تجزیه طلبانه اقلیم کردستان، حذف روادید و کاهش تعرفه های گمرکی، مهمترین بنیان های تحقق همگرایی در جنوب غرب آسیا می باشد.
نقش منطقه گرایی بر روابط ژئواکونومی جمهوری اسلامی ایران و کشورهای منطقه جنوب غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با پایان یافتن جنگ سرد، روند همگرایی منطقه ای وارد مرحله جدیدی شد. به علت اولویت یافتن فعالیتهای اقتصادی بر اقدامات نظامی و بروز ایده ژئواکونومی، بیشتر توافقات منطقه ای در قالب همکاری های متقابل اقتصادی تعریف شده است. این تحقیق در صدد است نقش منطقه گرایی بر روابط ژئواکونومیک ایران و کشورهای منطقه جنوب غرب آسیا را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد.روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده که با مراجعه به منابع کتابخانه ای و سایتهای معتبر نسبت به جمع آوری اطلاعات اقدام گردیده است. منطقه جنوب غرب آسیا به دلیل دارا بودن منابع انرژی و ظرقیتهای ژئواکونومی مرکز توجه جهانی قرار گرفته است.کشور جمهوری اسلامی ایران به لحاظ قرار گرفتن در حوضه مهم خلیج فارس و منطقه جنوب غرب آسیا و دارا بودن منابع انرژی، علاوه بر اهمیت ژئوپولیتیکی و استراتژیکی اهمیت ژئواکونومیکی ویژه ای پیدا کرده است. کشور جمهوری اسلامی ایران می تواند با بهره مندی از این ظرفیت و با ایجاد همگرایی منطقه ای و منطقه گرایی با کشورهای منطقه جنوب غرب آسیا به اهداف ژئواکونومیک در منطقه دسترسی پیدا کند. اما ج.ا.ایران تا کنون در ایجاد منطقه گرایی و همگرایی های منطقه ای به منظور دستیابی به رهبری ژئوپولیتیکی و قدرت تاثیرگذاری بر سیاستهای انتقال انرژی در منطقه موفق نبوده است.
ارزیابی پارلمان گرایی چندجانبه در همگرایی منطقه ای اوراسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرازوفرودهای همگرایی منطقه ای و عوامل مؤثر بر آن در حوزه کشورهای مستقل هم سود مانند هر منطقه دیگر از جهان مورد توجه پژوهشگران منطقه ای و فرامنطقه ای بوده است. اگرچه در دهه 1990 طرح کشورهای مستقل هم سود نتوانست انتظارها را برآورده کند و حجم گسترده ای از همکاری پدید آورد. باوجود این وضعیت رهبران کشورهای مستقل هم سود با الهام از سازوکارهای موجود همگرایی منطقه ای در مناطق دیگر جهان روند همگرایانه خاص خود را دنبال کرده اند. بر این اساس، کانون تمرکز مقاله پیش رو، واکاوی میزان نقش آفرینی پارلمان گرایی چندجانبه در چارچوب مجمع بین پارلمانی در فرایند همگرایی منطقه ای اوراسیا است. در این زمینه، با بیان زمینه و پیشینه پژوهش، جایگاه پارلمان گرایی چندجانبه در فرایند همگرایی منطقه ای، رابطه بین نظام سیاسی و پارلمان گرایی چندجانبه، یکی از کارکردهای ویژه مجمع میان پارلمانی کشورهای مستقل هم سود یعنی تدوین قوانین نمونه در تسهیل فرایند همگرایی منطقه ای کشورهای مستقل هم سود توضیح داده می شود. افزون بر این، تشکیل نشدن سازوکار پارلمانی در اتحادیه اقتصادی اوراسیا علت کاوی می شود. بدین ترتیب، این پرسش مطرح می شود که پارلمان گرایی چندجانبه در کشورهای مستقل هم سود چه تأثیری بر همگرایی منطقه ای در این منطقه دارد؟ برای پاسخ به این پرسش از روش تحلیل مقایسه ای با بهره گیری از داده های کتابخانه ای و اسنادی استفاده می کنیم. بر این اساس، استدلال می شود در حوزه اوراسیا، چنانچه سازوکارهای همگرایی منطقه ای همچون پارلمان گرایی چندجانبه، علاوه بر رونق اقتصادی بیشتر در منطقه، ثبات سیاسی کشورهای عضو را تضمین کنند، از سوی کشورهای مستقل هم سود در جهت تسهیل همگرایی منطقه ای مورد حمایت قرار می گیرند.
نقش کشاورزی در همگرایی منطقه ای کشورهای عضو اکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اقتصادی دوره ۴۸ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۵)
189 - 211
حوزههای تخصصی:
در مطالعه حاضر، نقش کشاورزی در همگرایی منطقه ای کشورهای عضو اکو در مدل داده های ترکیبی پویا ارزیابی می شود. در ابتدا، همگرایی بین کشورهای عضو اکو و اثر بخش کشاورزی در تسریع همگرایی با استفاده از روش گشتاورهای تعمیم یافته برای دوره زمانی 1996-2011 بررسی شد. نتایج نشان داد که بین کشورهای عضو اکو همگرایی برقرار است. بخش کشاورزی، به رغم افزایش رشد منطقه ای، در تسریع همگرایی تأثیر منفی دارد و باعث کاهش سرعت همگرایی شده است. بنابراین، پیشنهاد می شود که کشورهای عضو اکو با توسعه بخش کشاورزی و بررسی چالش ها و تنگناهای این بخش بتوانند چشم انداز روشنی برای برنامه ریزی های آینده در بهبود همگرایی منطقه ای فراهم آورند.
جایگاه منطقه فراملی در برنامه های پنج ساله توسعه جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
197 - 218
حوزههای تخصصی:
در دوران معاصر منطقه گرایی به عنوان همسو یا بدیل جهانی شدن، یکی از رویکردهای انتخابی دولت هاست. ایران که بنا بر اقتضائات جغرافیایی و تاریخی، یک کشور بین المللی و قدرتی منطقه ای است، از آغازین سال دهه پایانی قرن بیستم، با پایان اشغال افغانستان از سوی شوروی و استقلال جمهوری های آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی می توانست جایگاه منطقه ای خود را ارتقا دهد؛ اما به رغم موقعیت ممتاز جغرافیایی، قرابت های فرهنگی و تمدنیِ ایران با این کشورها و تدوین شش برنامه پنج ساله توسعه، جمهوری اسلامی ایران در طی سه دهه گذشته نتوانست به عنوان کشور قطب منطقه ای عمل کند و از ظرفیت های منطقه ای خود در ارتباط با آن کشورها بهره مند شود. در تحقیق حاضر پرسش اصلی این است که «جایگاه منطقه فراملی در برنامه های پنج ساله توسعه ایران چیست؟» و با استفاده از دو روش تجزیه و تحلیل تکرر و تحلیل محتوا، مواد و بندهای برنامه های شش گانه توسعه بررسی شد. یافته های مقاله نشان می دهد که در برنامه های توسعه منظور از منطقه مشخص نیست؛ میزان توجه به منطقه در برنامه ها به صورت پرنوسانی متغیر است؛ و مؤلفه اصلیِ منطقه، قلمرو شمول و کشورهای تشکیل دهنده آن، از یک برنامه به برنامه دیگر تفاوت دارد. به عنوان نتیجه کاربردی، پیشنهاد شده است که «حوزه تمدن ایرانی» به عنوان منطقه جغرافیایی فرهنگی محاط ایران، منطقه هدفِ ایران و مصداق معین منطقه فراملی در برنامه ریزی ها و سیاست گذاری های کلان کشور تعریف شود.
جایگاه منطقه فراملی در برنامه های پنج ساله توسعه جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
197 - 218
حوزههای تخصصی:
در دوران معاصر منطقه گرایی به عنوان همسو یا بدیل جهانی شدن، یکی از رویکردهای انتخابی دولت هاست. ایران که بنا بر اقتضائات جغرافیایی و تاریخی، یک کشور بین المللی و قدرتی منطقه ای است، از آغازین سال دهه پایانی قرن بیستم، با پایان اشغال افغانستان از سوی شوروی و استقلال جمهوری های آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی می توانست جایگاه منطقه ای خود را ارتقا دهد؛ اما به رغم موقعیت ممتاز جغرافیایی، قرابت های فرهنگی و تمدنیِ ایران با این کشورها و تدوین شش برنامه پنج ساله توسعه، جمهوری اسلامی ایران در طی سه دهه گذشته نتوانست به عنوان کشور قطب منطقه ای عمل کند و از ظرفیت های منطقه ای خود در ارتباط با آن کشورها بهره مند شود. در تحقیق حاضر پرسش اصلی این است که «جایگاه منطقه فراملی در برنامه های پنج ساله توسعه ایران چیست؟» و با استفاده از دو روش تجزیه و تحلیل تکرر و تحلیل محتوا، مواد و بندهای برنامه های شش گانه توسعه بررسی شد. یافته های مقاله نشان می دهد که در برنامه های توسعه منظور از منطقه مشخص نیست؛ میزان توجه به منطقه در برنامه ها به صورت پرنوسانی متغیر است؛ و مؤلفه اصلیِ منطقه، قلمرو شمول و کشورهای تشکیل دهنده آن، از یک برنامه به برنامه دیگر تفاوت دارد. به عنوان نتیجه کاربردی، پیشنهاد شده است که «حوزه تمدن ایرانی» به عنوان منطقه جغرافیایی فرهنگی محاط ایران، منطقه هدفِ ایران و مصداق معین منطقه فراملی در برنامه ریزی ها و سیاست گذاری های کلان کشور تعریف شود.
نقش اتحادیه اقتصادی اوراسیا در توسعه تجارت خارجی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال هفتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۵
119 - 140
حوزههای تخصصی:
همگرایی منطقه ای در انواع مختلف در بخش های مختلف جهان صورت می گیرد که تشکیل اتحادیه گمرکی یکی از انواع آن است. اتحادیه گمرکی اوراسیا سال ها پس از فروپاشی شوروی و تجربیات مختلف همگرایی که کشورهای پسا شوروی آن را تجربه کرده اند، اکنون جدیدترین و مهم ترین روند همگرایی در منطقه پسا شوروی است. اتحادیه گمرکی اوراسیا در سال 2010 ایجاد شد و در سال 2015 وارد مرحله اتحادیه اقتصادی اوراسیا گردید. گسترش پدیده جهانی شدن اقتصاد سبب شد تا روابط و همکاری کشورها در جهت تحصیل منافع در قالب همکاری های منطقه ای در دستور کار بسیاری از کشورهای درحال توسعه به ویژه کشور ایران قرار گیرد. تعامل با اتحادیه اقتصادی اوراسیا ایران را در ایجاد زمینه های لازم برای تجارت ترجیحی و همگرایی اقتصادی با خود مشتاق نموده است. این مطالعه با روش توصیفی-تحلیلی تلاش می کند تا جایگاه ایران در تعامل با منطقه اوراسیا را با گزاره های اقتصادی بیان کند. با توجه به اینکه بین ج.ا.ایران و این اتحادیه مذاکراتی در خصوص امضای توافقنامه تجارت آزاد اقتصادی در جریان است و این امر می تواند پیامدهایی بر کشور داشته باشد، اهمیت فهم روندی که در حال اتفاق است دوچندان می شود.
دیپلماسی انرژی روسیه در منطقه آسیا-پاسیفیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره هفتم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
155 - 180
آسیا-پاسیفیک به دلیل اهمیتی که در معادلات اقتصادی، امنیتی و سیاسی جهان دارد، بیش از پیش در کانون توجه قدرت های جهانی قرار گرفته است. از این رو، فدراسیون روسیه تلاش می کند تا با استفاده از منابع مختلف قدرت از جمله اهرم انرژی، سطح نفوذ و تأثیرگذاری خود را در این منطقه توسعه داده و خود را هرچه بیشتر به مثابه یک ابرقدرت جهانی مطرح سازد. نیاز روزافزون کشورهای این منطقه به انرژی سبب شده تا روسیه که هم از ذخایر هنگفت و هم از قرابت جغرافیایی بهره مند است، بتواند یکی از جدی ترین گزینه ها برای تأمین انرژی این منطقه باشد. بر این اساس، مقاله حاضر با این پرسش که دیپلماسی انرژی روسیه چه نقشی در سیاست خارجی این کشور در منطقه آسیا-پاسیفیک دارد، به بررسی اهداف و زمینه های دیپلماسی انرژی مسکو در آسیا-پاسیفیک می پردازد. فرضیه مقاله این است که روسیه، انرژی را بستری برای گسترش همگرایی با این منطقه به سایر حوزه ها و همچنین توسعه اقتصادی شرق دور خویش دانسته و با استفاده از دیپلماسی انرژی تلاش می کند تا در مقابل غرب، موازنه ایجاد کند. چالش های امنیتی روسیه در منطقه شرقی خویش یکی از جدی ترین انگیزه های مسکو برای جذب سرمایه گذاری و توسعه اقتصادی این منطقه است که با استفاده از اهرم انرژی امکان پذیر است. یافته ها نشان می دهد تلاش مسکو اگرچه با موفقیت هایی همراه بوده، اما به دلیل چالش سیاسی با ایالات متحده و واگرایی در برخی از معادله های امنیتی با چین، هنوز تا رسیدن به شرایط ایده آل فاصله قابل توجهی دارد.
بازگشت آمریکا به شرق آسیا و رویکرد نظام امنیتی منطقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۷ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷
769 - 794
حوزههای تخصصی:
به دنبال ظهور چین و گسترش نقش و نفوذ آن در شرق آسیا، به رغم حضور نهادینه آمریکا در ژاپن و کره جنوبی با نیروهای رسمی نظامی و در سنگاپور و استرالیا و فیلیپین طبق قراردادهای خاص، بازگشت به آسیا مورد توجه دولت مردان آمریکایی قرار گرفته است. با این ملاحظه این سئوال به ذهن متبادر می شود با بازگشت آمریکا به شرق آسیا ترتیبات امنیتی منطقه به چه نحوی مدیریت می گردد؟ در جنوب شرقی آسیا در دوره جنگ سرد و به منظور مهار و عدم نفوذ کمونیسم به منطقه، اتحادیه ملل جنوب شرقی آسیا "آسه آن" در 1967 شکل گرفت؛ ولی به دنبال فروپاشی شوروی، مجمع منطقه ای آسه آن با تمرکز بر مسائل امنیتی که نمایان گر همگرایی و ادامه کاربردی بودن این سازمان در پاسخ به نیازهای قرن 21 بود، در سال 1994تشکیل شد. در این پژوهش با استفاده از نظریه "همگرایی منطقه ای" به اثبات نقش آسه آن و مجمع منطقه ای آسه آن در شکل دهی رقابت ها و تقابل های آمریکا و چین در امنیت منطقه پرداخته شده است.
در این مقاله مشاهده خواهیم کرد که نظامی چندقطبی با امنیت معطوف به همکاری چندجانبه منطقه ای با محوریت آسه آن و در قالب مجمع منطقه ای آسه آن, پس از 19 سال اعتمادسازی، با دیپلماسی پیش گیرانه به مسائل امنیتی حساس منطقه پرداخته و از ایجاد تنش توسط قدرت های جهانی از جمله آمریکا و چین جلوگیری نموده و با سازوکار حل وفصل مناقشات در گام سوم درصدد است تا الگوی موفقی از مشارکت منطقه ای را در سایر مناطق جهان عرضه نماید.
بلوک های تجاری منطقه ای در خاورمیانه: بررسی چالش ها از منظر اقتصاد سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۴)
71 - 100
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، بررسی عوامل و مشکلاتی است که سد راه شکل گیری بلوک های تجاری منطقه ای در خاورمیانه شده است. در سال های اخیر منطقه گرایی به لحاظ جغرافیایی و روابط ژئوپلتیک توانسته میزانی از وابستگی متقابل و منافع مشترک را به وجود آورد و در نتیجه دولت ها را به همکاری و تعامل سازمان یافته در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی، امنیتی و فرهنگی برای حرکت به سمت همگرایی سوق دهد. این مقاله با تمرکز بر محیط خاورمیانه و تاکید بر لزوم توسعه همکاری ها و کاهش فضای امنیتی با طرح این پرسش که چه عواملی منجر به عدم شکل گیری بلوک های تجاری منطقه ای در خاورمیانه شده است؟ با روشی توصیفی تبیینی بیان می دارد که عوامل سیاسی همچون تضادها و رقابت های ساختاری در میان دولت های خاورمیانه، بحران های داخلی در کشورهای منطقه و نفوذ کنشگران فرامنطقه ای، و عوامل اقتصادی متعدد از جمله توسعه نیافتگی در سطوح گوناگون و اقتصادهای مبتنی بر دولت های رانتیر و متکی به دلارهای نفتی و ضعف خصوصی سازی از جمله نکاتی هستند که منجر به عدم شکل گیری بلوک های تجاری منطقه ای در خاورمیانه شده اند.
نگرشی نوین به مطالعه همگرایی منطقه ای: کردارگرایی و کاربست آن در مطالعات همگرایی اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همگرایی منطقه ای از مهم ترین پدیده های بین المللی در جهان محسوب می شود که همواره در روابط بین الملل و مطالعات منطقه ای از مجموعه ادبیات نظری خاص برخوردار بوده است. نظریاتی چون فدرالیسم،کارکردگرایی، نوکارکردگرایی، نظریه ارتباطات و ... از جمله مهم ترین نظریه هایی هستند که به صورت خاص در پی تشریح چگونگی همگرایی منطقه ای در یک منطقه خاص هستند.«چرخش کرداری» و یا «کردارگرایی» یکی از آخرین دستاوردهای نظری در روابط بین الملل محسوب می شود که بسیاری از محققان اقدام به کاربست آن در مطالعات همگرایی منطقه ای کرده اند. مطابق مبانی اصلی این رویکرد نظری، پدیده های بین المللی برحسب «کردارهای» روزمره بین المللی تحلیل می شوند. هستی شناسی،معرفت شناسی و روش شناسی خاص و تکثرگرای این رویکرد نظری موجب شده است تابسیاری از محققان مطالعات اروپا از آن جهت تحلیل و بررسی چگونگی همگرایی در اروپا بهره جویند. به همین منظور، در مقاله حاضر برآنیم تا با تشریح این رویکرد نظری به کاربست آن در مطالعات همگرایی اروپا و توسعه آن بپردازیم. براین اساس، پرسش اصلی مقاله حاضر این است که کردارگرایی چگونه بر توسعه مطالعات همگرایی در اروپا تأثیر گذاشته است؟یافته های نوشتار حاضر نشان می دهد که مطالعات مبتنی بر کردارگرایی درک سنتی تر و ادبیات نظری پیشینی از پویایی همگرایی اروپا را به چالش کشیده است. درحقیقت، کردارگرایی نسل جدید محققان مطالعات اروپا را وادار کرده است تا در رابطه با مفروضات اصلی اتحادیه اروپا تجدیدنظر کرده و فراتر از هستی شناسی و روش های وابسته به نظریه های موجود در روابط بین الملل به صورت عملی و با مطالعه میدانی از کردارها، عملکردها و فعالیت های اجتماعی روزمره در نهادهای وابسته به اتحادیه اروپا به مطالعه و تحقیق همگرایی در اروپا بپردازند.
امکان سنجی تشکیل ائتلاف ژئوکالچر منطقه ای با محوریت جشن نوروز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال هفتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
89 - 114
حوزههای تخصصی:
ائتلاف ها و سازمان های منطقه ای در جهان کنونی که به سمت نظم چندقطبی در حرکت است، برای تأمین منافع کشوهای عضو ضروری به نظر می رسد. کشورهای موجود در سه منطقه آسیای مرکزی، آسیای جنوب غربی و غرب آسیا به دلیل نداشتن یک اتحادیه منطقه فراگیر و کارآمد و دوری گزینی از منطقه گرایی نتوانسته اند به درستی از ظرفیت های این مناطق استفاده کنند و وجود اختلاف ها و خلاء قدرت فراگیر، این مناطق را به محل تنازع قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای تبدیل کرده است. پژوهش پیش رو با استفاده از روش ترکیبی (توصیفی – تحلیلی و پیمایشی) و تحلیل برنامه ریزی راهبردی SWOTو با استفاده از اطلاعات و داده های اِسنادی و کتابخانه ای و کسب نظر 30 تن از کارشناسان خبره جغرافیای سیاسی، علوم سیاسی، مطالعات منطقه ای و زبان و ادبیات فارسی از کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان و قزاقستان، به امکان سنجی تشکیل یک ائتلاف منطقه ای با محوریت جشن و فرهنگ نوروز پرداخته است. نتایج نشان داد که باوجود اختلافات و ضعف های موجود در زمینه تشکیل اتحادیه نوروز، امتیاز نهایی 2.56 از 5 به دست آمده است که نشان گر بالا بودن احتمال تشکیل اتحادیه می باشد، هرچند افزودن استراتژی های اقتصادی و ژئواکونومیک برای تکوین چنین ائتلافی، ضروری است.
همسایگی و همگرایی: دکترین سیاست خارجی دولت دکتر رئیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویژگی پُرهمسایگی برای کشورهای برخوردار از آن هم فرصت ساز است و هم چالش آفرین. این موضوع موجب می شود همسایگی لاجرم به یکی از جهت گیری های اصلی سیاست خارجی کشورهای پرهمسایه تبدیل شود. ایران با داشتن پانزده همسایه هم مرز در دسته کشورهای پُرهمسایه جهان قرار دارد. با وجود این، یکی از ضعف های تاریخی سیاست خارجی ایران چه پیش از انقلاب اسلامی و چه پس از آن، خلأ دکترین همسایگی در سیاست خارجی و کم توجهی به همسایگان و جایگاه آن ها در منظومه روابط خارجی است. دولت سیزدهم تنها دولت در جمهوری اسلامی ایران است که به طوررسمی سیاست «همسایگی و همگرایی» را به عنوان دکترین سیاست خارجی خود معرفی کرده و در این راستا به برندسازی و گفتمان سازی پرداخته است. در همین راستا، مقاله حاضر در پی پاسخ به این سؤالات برآمده است که مراد از دکترین همسایگی و همگرایی چیست؛ این دکترین بر مبنای چه اصول و اهدافی در دستورکار قرار دارد و از چه راهبردی برای توسعه روابط با همسایگان و همگرایی منطقه ای پیروی می کند.