مطالب مرتبط با کلیدواژه

آرش کمانگیر


۲۱.

بررسی الگوی کنشگری گرماس در منظومه «آرش کمانگیر» سروده سیاوش کسرایی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: روایت شناسی الگوی کنشگر گرماس آرش کمانگیر ساختارگرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۱ تعداد دانلود : ۱۸۵
یکی از دستاوردهای مهم ساختارگرایی، موضوعات مرتبط با روایت شناسی است. پراپ، فرمالیست روس، نقطه عطفی در روایت شناسی ایجاد کرد، طبق نظر او شخصیت دیگر جدا از متن هیچ موجودیتی ندارد.گرماس، یکی از نظریه پردازان پیرو پراپ، الگوی کنشی را با هدف نمایان ساختن نقش شخصیت ها و ارتباط کنش و شخصیت ارائه داد: کنشگرها نقش شخصیت های روایت را بازی می کنند؛ با اینحال دو تفاوت با شخصیت دارد: اول اینکه چند شخصیت می تواند نقش یک کنشگر واحد را ایفا کند؛ دوم اینکه کنشگرها در ژرف ساختِ روایت؛ اما شخصیت ها در روساختِ روایت، نقش دارند. در الگوی گرماس، شمار کنشگرها به شش می رسد:1-فرستنده (sender) 2- گیرنده پیام(receiver)3- مفعول (object)4- یاری دهنده(supporter) 5- مخالف(conflict) 6- فاعل (قهرمان) (subject). این مقاله برآن است تا حماسه آرش سروده سیاوش کسرایی را که روایت محور است نسبت به قابلیت تطبیق با نظریه روایت محور گرماس و شش گروه کنشگر او مورد بررسی قرار دهد. در این پژوهش که به صورت کتابخانه ای و به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است مشخص گردیدکه هر شش کنشگر الگوی گرماس در منظومه آرش کمانگیر وجود دارند و همانگونه که گرماس، نقابل را بنیادی ترین چهارچوبی می داند که ذهن انسان در قالب آن به جهان ساختار می بخشد؛ برای درک ساختار متن، ابتدا باید تقابل ها را درک کرد؛ در اسطوره آرش نیز، با تقابل بین ایران و توران سرو کار داریم که این تقابل، بن مایه روایت کسرایی از حماسه آرش است که در سه کنشگر دوتایی در تقابل با یکدیگر بیان گردیده است.
۲۲.

کیفیت نقش آفرینی عناصر زبانی و روایی در پیکربندی متن آرش کمانگیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هلیدی و حسن بافت موقعیت آرش کمانگیر ون لیوون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۸ تعداد دانلود : ۱۹۷
تعامل و تناظر مجموعه ای از عناصر زبانی، ادبی، روایی و گفتمانی شبکه ای از روابط را با ضرایب تأثیر متفاوت در پیوند با متن شکل می دهد. ترکیب و تلفیق آرای نظریه پردازان حوزه های زبان، گفتمان و روایت پژوهشگر را از یک سونگری باز می دارد و زمینه دست یافتن به نتایج مطلوب تر را فراهم می سازد. در پژوهش حاضر، با رویکردی تلفیقی برخی از مهم ترین عناصر زبانی، گفتمانی و روایی به منزله عوامل مؤثر در شکل گیری معنا برشمرده شده و با توصیف جایگاه و نقش هریک از این عناصر در متن، تلاش شده است سویه های درون متنی و برون متنی درک شود. به این منظور، تحقیق حاضر در حوزه زبان شناسی نظریه سه سطحی هلیدی و حسن (زمینه، عاملان و شیوه گفتمان) را اساس تحلیل قرار داده است. همچنین، جهت توصیف زمینه گفتمان به آرای ریفاتر درباب شعرشناسی رجوع شده است. در حوزه روایت شناسی نیز به برخی روایت شناسان ساختارگرا استناد شده و درنهایت، جهت توصیف عاملان گفتمان آرای ون لیوون (2008) درباب گفتمان و کنشگران به کار گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان داد که اولاً، بن مایه و زمینه گفتمان در شعر آرش کمانگیر بازتولید کیش انتظار و امید به رهایی ازطریق ظهور قهرمان و منجی است. ثانیاً، عاملان (کارگزاران) گفتمان به دو دسته اصلی عامل فاعلی و پذیرنده عمل تقسیم شده اند. آرش، در نقش قهرمان قربانی، عامل فاعلی روایت است و مردم شهر که منفعل و منتظرند در نقش پذیرنده عمل بازنمایی شده اند. ثالثاً، کسرایی با توجه به میدان گفتمانی و اعتقادی خاصی که به آن تعلق دارد، شخصیت پادشاه را از روایت حذف کرده است.  
۲۳.

بررسی مفاهیم نور و تاریکی در منظومه آرش کمانگیر کسرایی بر پایۀ نظریۀ همگنه ها و طرح وارۀ کنشی گرمس(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: آرش کمانگیر گرمس همگنه ها نظریه کنشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶ تعداد دانلود : ۱۵۷
منظومه آرش کمانگیر کسرایی، که در قالب نیمایی سروده شده، به مضمون هایی مانند میهن، قهرمانی، جوانمردی، و ازخودگذشتگی می پردازد که پیوسته تازگی و مقبولیت عام دارند. این ویژگی ها آرش کمانگیر کسرایی را اثری معنازا ساخته که پیوسته می توان درباب آن گفت و نوشت. هدف این پژوهش، که به روش تحلیلی توصیفی انجام شده است، بررسی این اثر با کاربست نظریه کنشی و نیز مفهوم همگنه های گرمس، معنا/نشانه شناس فرانسوی، است. یافته ها نشان داد که کسرایی در آرش کمانگیر افزون بر نبرد فیزیکی ایران و توران، واژه های مربوط به حوزه معنایی روشنایی و تاریکی را نیز در شعر داخل کرده که نوعی نبرد میان تاریکی و روشنایی را در ذهن خواننده بازسازی می کند. با درنظرگرفتن مفهوم نور به منزله نماد دانایی و آگاهی و مفهوم تاریکی به مثابه نماد نادانی و بی خردی، این اثر را می توان از دیدگاه نشانه معناشناختی میدان نبرد میان دانایی و خرد ازیک سو، و جهل و تاریکی ازدیگرسو دانست. نتایج پژوهش نشان داد که در روایت کسرایی از اسطوره کهن آرش کمانگیر، آرش قهرمانی یگانه است که با قهرمانان نام دار دیگر در کنش و منش تفاوت دارد. در آرش کمانگیر، اسطوره ای کهن به شیوه ای نو به شکلی واقع نمایانه ترسیم شده است. آرش قهرمانی نو و یگانه بازنمایی شده است که خرد و دانایی در کنش های او اهمیت محوری دارند. سرانجام اینکه، آرش کمانگیر با شاهنامه فردوسی، اثری که در آن خرد و دانایی محوریت دارد، در پیوند است.  
۲۴.

پیوند پادشاهی زاب طهماسب و اسطوره آرش کمانگیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آرش کمانگیر زاب (زَو) شاهنامه روشنایی آب فزایی مرزنمایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۱۲۵
در شماری از متون ایرانی میانه می خوانیم که زاب، افرسیاب را «سپوخت» و آب و مرز را بازآورد و همین تیر انداختن به افراسیاب و سپوختن او (نه تیر انداختن به سمتی از زمین) در برخی متون ایرانی نو به آرش منسوب می شود. آیا این احتمال وجود دارد که داستان آرش و داستان پادشاهی زاب، دو اجرا از یک اسطوره باشند که با انتقال انتساب در سلسله طولی علل و اسباب، گاه به آرش و گاه به زاب منسوب شده باشد؟ شاهنامه پژوهان دلایلی چند برای توجیه غیاب داستان آرش در شاهنامه فردوسی اندیشیده اند که در دو گروه قابل دسته بندی است: داستان آرش در متن اساس فردوسی نبوده است و دیگر، داستان آرش در متن اساس فردوسی بوده است و او در سرایش شاهنامه حذفش کرده است. آنچه در این مقاله بحث می شود این پرسش و پیشنهاد است که آیا ممکن است داستان آرش کمانگیر با چهره گرداندن و مطابق فرآیند «گشت اسطوره» در لایه زیرین و در قالب روایتی دیگر در شاهنامه حضور یافته و نقل شده باشد؟ پاسخ بدین پرسش، موقوف به این است که نشان دهیم اسطوره زاب و اسطوره آرش، بیانگر یک مضمون هستند و دیگر آنکه تبدیل و تبادل میان زاب و آرش در دیگر متون هم دارای نمونه باشد. به تعبیر دیگر، چنان که در نقد اسطوره شناختی و نیز در روایت شناسی مرسوم است به جای جست وجوی نام آرش، پی رنگ اسطوره وی در بخشی از شاهنامه که باید جایگاه زمانی حضورش باشد، کاویده شود. با این تغییر نگاه می توان این نظریه را مطرح ساخت که با تغییر انتساب خویش کاری از قهرمان به پادشاه در سلسله طولی علل و اسباب، پی رنگِ اسطوره آرش کمانگیر که تلفیقی از سه خویش کاری آب فزایی، مرزنمایی و روشنایی است از آرش به زاب منتقل شده است. به تعبیر دیگر، پادشاهی زاب طهماسب و داستان آرش، هر دو، روایت یک اسطوره کهن تر هند و اروپایی اند که به موجب آن، ایزد روشنایی، باران می بارد و مرز می پاید. این انتقال و «گشتِ اسطوره» میان آرش و زاب به صورت آشکار در شماری از منابع ایرانی میانه و ایرانی نو رخ داده است و دارای پیشینه و مشابه است.  
۲۵.

کیفیت بازنمایی کنشگران گفتمان در شعر آرش کمانگیر با تکیه بر الگوی ون لیوون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ون لیوون کنشگران اجتماعی آرش کمانگیر طرد و قبول

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶ تعداد دانلود : ۵۷
فرایند بازنمایی شخصیت در روایت، دارای نمودهای گوناگونی از صورت بندی های مبتنی بر گفتمان است. پژوهش حاضر، برای توصیف عاملان و کنشگران گفتمان، آرای ون لیوون (Van Leeuwen, 1996) در باب گفتمان و کنشگران را در شعر حماسی آرش کمانگیر سروده سیاوش کسرایی به کار گرفته است. کنشگران اجتماعی در شعر آرش کمانگیر مشتمل اند بر آرش، ایرانیان و تورانیان (لشکر دشمن). راوی، در بازنمایی کنشگران اجتماعی –که سه دسته از شخصیت های شعر (آرش، ایرانیان و تورانیان) هستند- رویکرد دوگانه غیرانسان نمایی و انسان نمایی و فروعات این دو رویکرد را به کار گرفته است تا نسبت هایی از قبول و طرد را مبتنی بر مشروعیت و عدم مشروعیت طرح کند. در این میان، قبول و مشروعیت آرش و لشکر ایرانیان، به عنوان فرهنگ «خود» و با دو روش غیرانسان نمایی و انسان نمایی و فروعات این دو انتخاب، اعم از مشخص سازی، تمایزگذاری، نام دهی، مقوله بندی، ارزش گذاری مثبت و طبقه بندی، بازنمایی شده است. در مقابل، طرد و عدم مشروعیت لشکر دشمن به عنوان فرهنگ «غیر و بیگانه» با رویکرد طبقه بندی و ارزش گذاری منفی بازنمایی شده است.