مطالب مرتبط با کلیدواژه

صیرورت سوژه


۱.

ژست و صیرورت سوژه در غزلی از مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ژست شناسی پدیدارشناسی صیرورت سوژه رخداد آگاهی و خودآگاهی غزل مولوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۹ تعداد دانلود : ۱۸۵
جستار حاضر به مفهوم ژست و صیرورت سوژه در غزلی از مولوی با رویکردی پدیداری و ژستیک می پردازد. برای تبیین چگونگی عملکرد ژست به عنوان پدیدار، ابتدا تعریف و کارکرد آن در جهان هستی سوژه مورد بررسی قرار گرفته است؛ سپس ژست در جهان درونی سوژه، به مثابه پدیدار در جهان بیرونی نشان داده شده و برای این مهم از پدیدارشناسی هگل بهره گرفته شده است. مسئله و هدف این است که چگونه سوژه در فرایند صیرورتی، ساحت های مختلف را طی می کند و در این مسیر چه عاملی سبب می شود او ژست های خود را شناسایی کند و سپس آنها را بزُداید. فرض اصلی پژوهش این است که سوژه به میانجی و معیت سوژه ژستیک (دیگریِ خود) که عامل اصلیِ حرکت سوژه است، ساحت های حضور را طی می کند. بدین سیاق، از وضعیت ناآگاهی عبور می کند و در مسیر استعلا قرار می گیرد. در این مسیر سوژه با صیرورت و رخدادهای پی در پی به آگاهی و سپس به خودآگاهی می رسد. نتیجه پژوهش نشان می دهد هستی شناسی و استعلا یافتن به نقطه ای ساکن منتهی نمی شود، بلکه استعلا و شناختِ هستی منوط به صیرورت استعلایی سوژه هست مند می باشد؛ سوژه ای که در این فرایند، سه ساحت حضوری، پیشا-رخداد، رخداد و پسا-رخداد را رقم می زند. این سه ساحت حضوری، معادل ساحت های پدیدارشناسی است که مسیر نوینی در موقعیت هستی شناختی سوژه می گشاید.  
۲.

وجوه تعاملی سوژه و ژست در سه گانه بکت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ژست سوژه صیرورت سوژه سوژه افولی سهگانه بکت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
سوژه و ژست از مفاهیمی هستند که در رابطه تعاملی و تناظری با یکدیگر قرار دارند. در گفتمان ادبی، سوژه به تأثیر از ژست دچار استحاله می شود و از این منظر، ژست در بازتولید هویّت و باورمندی سوژه ایفای نقش می کند. مسئله اصلی پژوهشِ حاضر تأثیر ژست بر سوژه و تبیین سازوکارها و کارکردهای آن است. یکی از جلوه های تأثیرپذیری سوژه از ژست و وجوه تعاملی این دو مفهوم را در آثار ساموئل بکت می توان پی جویی کرد. نوع تفکّر بکت که از نواندیشی فلسفی و طنز گزنده او مایه می گیرد، موجب تحوّل ساختارهای ادبی و اندیشگانی در قرن بیستم شد و از این منظر، وجوه تعاملی این دو مفهوم در این ساختار بسیار اهمیت دارد. در این پژوهش کارکرد سوژه و ژست و وجوه تعاملی آن در سه گانه بکت واکاوی می شود و تأثیر ژست بر افول سوژه نمایان می گردد. استحاله سوژه به میانجی ژست از این منظر قابل بازنمایی است که در روایت سه گانه بکت، فقدان ژست ، سوژه های بکتی را بی چهره و مستهلک می کند که حتّی به ماقبل سوژگی می رسند. برای نشان دادن این فرایند، مسیر حرکت سوژه در بکت در سه ساحت پیشا- افول، افول و پسا- افول بازنمایی شده است. در این فرایند سوژه بکتی از تن دادن به نظم نمادین سر باز می زند و به سوژگی نمی رسد. مسیر افولی فیگور بکتی با رفتن به ساحت هیچ، تن را می زُداید و تنی ساکن و ذهنی وراج را برای او رقم می زند. بنابراین تنِ سوژه (فیگور) در گفتمان بکت به تنی فرو پاشیده، از هم گسیخته و به غایتِ تودگی می رسد.