مطالب مرتبط با کلیدواژه

بیضائی


۱.

جلوه های موسیقایی روایت های چندآوا در ادبیات داستانی و نمایشی ایران؛ نمونه های مطالعاتی بازی آخر بانو اثر بلقیس سلیمانی و نمایشنامه افرا نوشته بهرام بیضائی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چندآوایی رمان نمایشنامه موسیقی سلیمانی بیضائی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۲ تعداد دانلود : ۲۱۹
روایتهای چندآوا به یک معنا ناظر بر متونی ادبی یا نمایشی هستند که در آنها چند رشته سخن متفاوت و متنوع بهگونهای همزمان به طرح یک واقعه یا بازنمود روایی آن میپردازند. در این نوع از شیوه های بیان ادبی، راوی معمولاً در نقش دو یا چند شخصیت ظاهرشده و همزمان از چند تراز روایی مختلف به طرح و گسترش رخداد مورد نظر خود اقداممیکند. ازاینرو، صدای راوی داستان نهتنها در موقعیتی حاکم یا مسلط بر فراز صداهای دیگر اشخاص حاضر در جهان ادبی یا نمایشی قرارنگرفته بلکه برعکس کاملاً همجوار و همتراز با آنها نیز شنیدهمیشود. بنابر آنچه بیانشد، در این مقاله تلاش شدهاست تا با تکیه بر پارهای از الگوهای نظری رایج در سازماندهی اصوات و تنظیم قطعات موسیقایی و بهکارگیری روش پژوهش تطبیق مقایسهای، به نحوه عملکرد کانونهای روایی و نقش آنها در پیشبرد داستان و نمایشنامه توجهشود. مسأله آن هم بر طرح شاخصها و شواهدی مبتنیبر همترازی عملگرهای چندآوایی در جهانهای داستانی و نمایشی ایران استوار است. نگارندگان در پژوهش حاضر برای طرح و توسعه ایده اصلی خود به مقایسه جلوه های چندآوا در رمان بازی آخر بانو از بلقیس سلیمانی (1388) و نمایشنامه افرا،یا روز میگذرد از بهرام بیضایی (1391)پرداخته و با مراجعه به مهمترین آموزه های میخائیل باختین، قابلیتهای چندآوایی در الگوی روایتگری دو نمونه یادشده رابررسیکردهاند. یافته های حاصل از سنجش کیفی مؤلفه های چندآوای این پژوهشبیانگر این است که حضور متکثر صداهای گروهی، گسست انحصار در ایفای نقش عاملیتهای روایی، سیالیت و انعطافپذیری سویه های روایتگری ادبی یا نمایشی و البته چگونگی توزیع اصوات میان اشخاص داستان و نویسندگان این آثار، گمان تطبیق تجربهای چندآوا را در این نمونه های مطالعاتی تأییدمیکند.
۲.

روابط ترا روایتی نمایشنامه «مجلس قربانی سنمّارِ» بیضایی و «جزاء مینالي» ماجد الخطیب با داستان «سمنار و ساختن خُورنق» در «هفت پیکر» نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تراروایت پیراآرایه بیضائی سنمار الخطیب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۴
هدف: نهاده کیفیّت روابط، کشف و فهم مبادلات میان روایت ها یکی از محورهای اجتناب ناپذیر نظری ترامتنی در تجربه روایی است، آنطور که به یکی از شالوده های روایت شناسی تبدیل گشته است. از نسبت های بیناروایتی، که درون یک نظام فرهنگی واحد و یا بینافرهنگی شکل گیرد، بیش متنیّت است که هسته نظرگاه ژرار ژنت را به خود اختصاص داده است. در همین راستا، نسبت روایت نمایشنامه های «مجلس قربانی سنمّارِ» بیضائی و «جزاء مینالیِ» ماجد الخطیب به عنوان بیش روایت با داستان «سمنار و ساختن خُورنق» که در «هفت پیکر» نظامی بدان اشارت رفته، به عنوان «پیش روایت ویا زِبرمتن» مشهود است.روش پژوهش: این گفتاورد با روش مقایسه تطبیقی – تحلیلی، در جستجوی کارکرد عناصر کیفی بیش روایتی با عنوان «عناصر پیرا آرایه ای» و روابط میان آنها در نمایشنامه بیضائی و نمایشنامه الخطیب به عنوان بیش متن ومقایسه آنها با سروده نظامی در هفت پیکر به عنوان پیش متن با تکیه بر نظریه تراروایتی ژنت است. یافته ها: عناصر کیفی بیش روایتی بسان انگیزه، ارزش، شخصیّت، بهره مندی از اسطوره، ملیّت وقومیّت شخصیّت ها در هر دو نمایشنامه فارسی و عربی در مقایسه با سروده نظامی به منظور تولید و باروری روایی در سنت های روایی هر دو نمایشنامه نویس یافت می شوند. نتیجه گیری: بهره مندی از عناصر پیرا آرایه ای در نمایشنامه بیضائی با هویّت سازی جمعی در جامعه ایرانیِ و در نمایشنامه الخطیب با مسائل اجتماعی روز و رنج جامعه عراقی انطباق می یابد. اما؛ قدرت باروری و تکثیر روایی به منظور تولید یک روایت ماندگار در اثر بیضائی که بیشتر با تحلیل تاریخی و خلق صحنه های روانشناختی آمیخته شده، در مقایسه با اثر الخطیب تأثیرگذارتر است.