مطالب مرتبط با کلیدواژه

کایلین


۱.

بررسی و شناسایی نقش مایه کایلین در فرش های دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نماد صفویه اسطوره فرش کایلین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۴ تعداد دانلود : ۴۱۱
نقوش حیوانی یکی از مهم ترین و اثرگذارترین نقوشی است که می توان آن را از دیر باز تاکنون در فرش ایران مشاهده نمود. این نقوش در برگیرنده ی مفاهیم دینی و اسطوره ای کهن، بیان کننده موقیعت جغرافیایی و طبیعی، محل زندگی بشر و آمال و آرزوهای وی بوده است.کایلین نیز یکی از نقوش حیوانی است که اگر چه ما به ازای آن در طبیعت وجود ندارد اما به دلیل کاربرد زیاد در هنر صفوی از اهمیت خاصی برخوردار است و در هنر مناطق مختلف ازجمله ایران، چین و آسیای شرقی دیده می شود. در سرتاسر شرق آسیا کایلین یکی از چهار حیوان نجیب است که همراه با اژدها، ققنوس و لاک پشت می آید و تشکیل شده از سر اژدها، بدن آهو یا گاو و دم شیر است. کاربرد بی شمار این نقش در فرش های صفویه نویسندگان را برآن داشت تا ضمن معرفی نقش مایه ی کایلین و مفاهیم آن به این پرسش پاسخ می دهد که جایگاه بصری این نقش در فرش های این دوره چیست و چه انواع و طبقه بندی برای آن می توان ارائه داد؟ همچنین به جهت شناخت و درک مفهوم این نقش درهنر ایران لازم است به مفاهیم نمادین آن در هنر چین توجه کنیم و یا به بررسی بخش های مختلف این حیوان ترکیبی و نحوه ترسیم آن بپردازیم تا بتواند ما را در جهت شناخت علت کاربرد آن یاری نماید. این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی و گردآوری مبانی نظری حاصل از پژوهش های اسنادی صورت گرفته است و براساس بررسی کلیه فرش های موجود در منابع این نقش در 13 تخته فرش به کار رفته که دارای تنوع رنگ، فرم و طراحی است. از نظر فرمی به صورت منفرد و یا گرفت و گیر با شیر، اژدها وگاو ترسیم شده است که بیشترین حضور در درگیری با نقش شیر است. کایلین در فرهنگ ایران نماد خیر است و با توجه به شرایط و جایگاه قرارگیری نماد و مفهوم آن می تواند جایگزینی برای نقش گاو یا اژدها در صحنه های گرفت و گیر با شیر باشد.
۲.

تطور نقشمایۀ تک شاخ در نگاره های شاهنامه (سده های هشتم تا دهم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه نقشمایه جانوری تک شاخ کرگدن کایلین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۶
«تک شاخ» یکی از نقشمایه های جانوری در هنر اسلامی است که به غیراز متون جانورشناسی و جغرافیا، ردپای آن را می توان در نگاره های شاهنامه جست و جو کرد. قهرمانانی مانند گشتاسپ، اسفندیار، اسکندر و بهرام گور در نبرد با موجودی تک شاخ تصویر شده اند که در برخی نسخه ها کرگ و در برخی دیگر گرگ ثبت شده است. «کرگ» در زبان پهلوی، واژه ای وام گرفته از ادبیات سانسکریت و به معنی تک شاخ است. جالب توجه است که در نگاره های شاهنامه ، تصاویر کرگدن متفاوت از مشخصات ظاهری این جانور ترسیم شده اند. هم زمان با تأثیرات هنر چین در نقاشی ایرانی، نقشمایه دیگری نیز در شاهنامه های سده های میانی ظاهر می شود که کایلین یا کرگدن چینی نام دارد. هدف از این پژوهش، بررسی و تحلیل نقشمایه تک شاخ در نگاره های موردبررسی است که به شکل حیوانات گوناگون، ازجمله گرگ، شیر، غزال، بز کوهی، کایلین و کرگدن نشان داده شده اند و گاه ماهیت خیالی به خود گرفته و گاه به شمایل واقعی حیوان یا کرگدن نزدیک تر شده اند. سه سؤال اصلی این مقاله عبارت است از: 1. تکوین نقشمایه تک شاخ در نگاره های شاهنامه های سده های هشتم تا دهم هجری چگونه بوده است. 2. چه ارتباطی میان نقشمایه تک شاخ در نگاره های شاهنامه با کایلین یا کرگدن چینی وجود دارد؟ 3. چرا باوجود توصیفات دقیق و جانور شناسانه از کرگدن که در منابع اسلامی یا متون فارسی ذکرشده، نگارگرِ صحنه های نبرد با کرگ، به این توصیفات بی اعتنا باقی مانده است؟ این پژوهش از نوع بنیادی و روش به کاررفته در آن، از نوع توصیفی-تحقیقی با رویکرد تحلیلی است. همچنین، ضمن بررسی پژوهش های پیشین در حوزه تاریخ نگارگری ایران و ادبیات، از منابع کتابخانه ای و مشاهده نگاره ها در وب گاه های موزه ها و کتاب های مختلف بهره برده است. پس از بررسی هجده نگاره از شاهنامه ، تصاویر متنوع و متفاوتی از تک شاخ جمع آوری شد که در سده های هشتم تا دهم هجری تصویر شده اند. برخی از این تصاویر ماهیت خیالی دارند و برخی دیگر درک واقع گرایانه تری نسبت از کرگدن ارائه می دهند. به عنوان نمونه، تصاویر تک شاخ از حدود سال 950 ق به تصویر واقع گرای کرگدن نزدیک تر می شوند، هرچند در همان سال ها، تصاویر خیالی از تک شاخ همچنان تصویر شده است که می توان آن را ناشی از تقلید نگارگران از الگوهای در دسترس تلقی کرد. یکی از دلایل این تنوع، تأثیرپذیری از سنت های تصویری چینی است که در برخی شاهنامه ها موجب نزدیکی نقشمایه تک شاخ با کایلین می شود. از سوی دیگر، توصیفات مبهم و گاه متناقض نویسندگان مسلمان در وصف کرگدن، سبب شده است که نگارگر درک جامع و مستندی از این جانور نداشته باشد و به ورطه خیال روی آورد. علاوه بر این ها، کتابت و خوانش برخی از کاتبان شاهنامه که کلمه «کرگ» را «گرگ» خوانده و نوشته اند عامل دیگری برای تصوری خیالی از نقشمایه تک شاخ عنوان شده است.