نگرشی انتقادی بر چرایی گسست میان هویت زن در انقلاب اسلامی و دوره معاصر
منبع:
اندیشه سیاسی در اسلام بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۹
113 - 139
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: انقلاب اسلامی به مثابه یک نیروی گذار گفتمانی به الغای مؤلفه های فرهنگ غرب گرایانه باستان گرایانه گفتمان سلطنت و ایجاد یک نظم گفتمانی جدید بر محوریت هویت اسلامی ایرانی منجر گردید که این تغییر به شکل گیری گونه متفاوتی از هویت فردی در جامعه ایرانی و نیز هویت ملی در عرصه بین المللی انجامید. با گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی، برساختی که از زن در جامعه پسا انقلاب صورت تحقق یافته نسبت به دوره پیش از خود، دستخوش تحول اساسی شده و نوعی هویت برساخت گرا را برای زن خلق کرده؛ چنانچه ظهور رسانه های جمعی در بستر ظهور پردامنه فرایند دموکراتیزاسیون فناوری بر تشدید فرایند بازنمایی هویت زنانه تأثیر مستقیم گذاشته است.پرسش اصلی: دلایل عمده بروز شکاف میان هویت گفتمانی زن در آینه انقلاب اسلامی با هویت برساخته از او درون فضای سایبرنتیک و به طور مشخص تعاملات زنان در رسانه های اجتماعی چیست؟نظریه و روش: این پژوهش از روش تفکر انتقادی سهیل عنایت الله در مقام الگوی تحلیل و نیز از نظریه سازه انگاری در مقام سازه نظری تحقیق بهره برده است.یافته تحقیق: گسست میان هویت گفتمانی زن با هویت برساختی زن در دوره معاصر را می توان از حیث علل در سه سطح تبیین کرد: در سطح علل، مؤلفه هایی چون نقص در فرایند جامعه پذیری نظم هنجاری انقلاب اسلامی؛ عدم توجه به سنّت های اجتماعی؛ عدم توجه به نقش و تأثیر فرهنگ فناوری؛ عدم توجه به رابطه مقوم ساختار - کارگزار در سیاست گذاری فرهنگی؛ ضعف در سیاست گذاری رسانه ای و نیز ظهور نسل - قابل اشاره است. در سطح علل گفتمانی توجه به گفتمان رهایی بخش و در سطح علل اسطوره ای، فقدان توجه به تفاوت های انسان شناختی در قالب سه گانه انسان سنّتی، انسان مدرن و انسان فرامدرن یا سایبرنتیکی موجده وضعیت گسست گفتمانی و هویتی زن در جامعه ایران امروز است.