مطالب مرتبط با کلیدواژه

تجربه شاعرانه


۱.

تجربه کوچ و انعکاس آن در شعرهای عامیانه بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجربه شاعرانه تجربه کوچ شعر عامیانه بختیاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۰ تعداد دانلود : ۱۰۲۴
این مقاله در صدد پاسخ دادن به این پرسش هاست که تجربه کوچ چه تأثیری بر شعر بختیاری داشته است و اینکه این اشعار چگونه دنیای درون و بیرون یک ایلیاتی کوچنده را تعبیر و تفسیر می کند. در این جستار تلاش شده است تا آن بخش از وجوه صوری و محتوایی شعر بختیاری که از تجربه بزرگ و محوری کوچ شکل گرفته است تحلیل و بررسی شود و وجوه فلسفی و زیبایی شناختی این تجربه از خلال ابیات و سروده های عامیانه بازنمایی و تبیین گردد. مبنای نظری این پژوهش بر اساس کتاب هنر به مثابه تجربه نوشته جان دیویی شکل گرفته است که در آن از دو گونه تجربه نام می برد: «تجربه منقطع» و «تجربه کامل». در این نوشتار، به این مسیله پرداخته شده است که تجربه کوچ تجربه ای است که هر سال در فرمی نظام مند و آیینی تکرار می شود و تجربه ای کامل را شکل می دهد. حاصل آنکه این تحقیق نشان می دهد که تجربه کوچ به عنوان یک تجربه محوری و بزرگ، چگونه ذهن و عین انسان کوچنده را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد؛ به طوری که شعر عامیانه بختیاری، هم از حیث فرم و هم از نظر محتوا، تحت تأثیر تجربه کوچ شکل گرفته و بدین ترتیب دنیای ذهنی و نظام معرفتی و زیبایی شناختی انسان کوچنده را در فرمی کلی تر به شیوه زندگی او پیوند داده است.
۲.

نقد و بررسی تأملات آشوری درباره شعر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آشوری شعر پدیدارشناسی تجربه شاعرانه شعر رندانه متفکر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۴
داریوش آشوری از متفکران معاصر ایرانی است که در زمینه ماهیت و مختصات «شعر» تأملات قابل توجهی دارد و پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی، می کوشد تا به بررسی و نقد آرای او در این زمینه بپردازد. دستاوردهای این جستار نشان می دهد که آشوری با زمینه فلسفی و زبان شناختی که دارد، رویکردی پدیدارشناسانه به شعر و مفردات آن اتخاذ می کند. در تلقی او ، شعر حادثه ای است که در جهان روی می دهد و هرآنچه در جهان روی می دهد، در زبان بازتاب می یابد. در نظر او، مهم ترین مایه شعر، تجربه شاعرانه از هستی است. او اگرچه «حس»، «عاطفه» و «خیال» را از مایه های ذاتی شعر برمی شمارد و موسیقی زبان را بخشی جدایی ناپذیر از شعر می داند، اما عقیده دارد که  تعریف شعر و زیبایی شناسی خوانندگان در هر دوره ای با دوره های پیشین متفاوت است و شعریّت شعر زمانی تأیید می شود که سراینده و خوانندگان آن به چنین دریافت و درکی رسیده باشند. آشوری بر درهم آمیختگی جدایی ناپذیر صورت و معنا در شعر، تصریح می ورزد و در میان انواع شعر فارسی، غزل عاشقانه عارفانه و شعر رندانه را نزدیکتر از همه گونه های شعری به شعر ناب می یابد، جایی که خصلت ابزاری زبان رنگ می بازد و شاعر عمیق ترین جلوه های عاطفه و احساس خود را به نمایش می گذارد. آشوری با طرح دوباره نزاع میان فلسفه و شعر، شعر و شاعر را بر فراز تقابل های دوگانه می بیند که فلسفه و فیلسوف در تنگنای آن محصورند. او تلاش می کند شاعر را تا مقام متفکر برکشد و برخلاف زییایی شناسی جدید، حقیقت را صرفاً محدود به ساحت علم و دانش نکند و شعر و شاعری را ساحتی برای بازنمایی حقیقت و طرح پرسش از اصلِ وجود و هستی  معرفی نماید. آشوری زمانه حاضر را زمانه زایش و رویش شعر و شاعر اصیل نمی داند.