مطالب مرتبط با کلیدواژه

رانه


۱.

بررسی شخصیت گسسته آقای گالیادکین: تحلیلی روان کاوانه بر همزاد داستایوسکی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۶۳۰ تعداد دانلود : ۲۶۴
این مقاله به بررسی روان کاوانه ی رمان همزاد اثر فیودور داستایوسکی می پردازد و در پی آن است که بر اساس نظریه های زیگموند فروید، نیروها و انگیزه های ناخودآگاه شخصیت اول داستان را مورد بحث قرار دهد. هدف از بررسی روان کاوانه در داستان، این است که اعمال و افکار شخصیت اول بهتر درک شود و مشخص شود گرفتاری های روانی او از چه عواملی نشأت می گیرد. شخصیت اصلی داستان، آقای گالیادکین، کارمند میان رده ای است که آرزوی پیشرفت به درجات بالاتر را در سر می پروراند. در مسیر تلاش های مزورانه اش برای رسیدن به مطلوب و همچنین در میان افکار و احساسات پریشانش، به تدریج دنیای واقعیت برای او مبهم می شود. گالیادکین رفته رفته گرفتار دنیایی مملو از توقعات واهی می شود و شخصیتش دو پاره می گردد. گالیادکین دغل باز داستان برای رفتارهای مکارانه اش کالبدی جدید می سازد و اعمال این فرد نوظهور را بی ارتباط با خود می پندارد. این گسست شخصیتی در ابتدا بر اساس نظریه ی رانه های مرگ و زندگی فروید مورد بحث قرار می گیرد. رانه ی زندگی در او برای بالابردن احتمال بقا، در آغاز، باعث تسریع در گسست شخصیتی اش می شود. در ادامه، رانه ی مرگ نیرو می گیرد تا "خود" ضعیف و شکست خورده اش را از میان ببرد. همچنین، روابط گالیادکین با دیگران و انتظار و تصوری که از آن ها دارد بر اساس مفهوم عقده ی ادیپ و نقش والدین در ایجاد الگوهای ذهنی در فرد بررسی می شود. او در ذهن آشفته و بیمار خود به دنبال تکرار دنیای خیالی دوران کودکی است. علاوه بر این موضوع، رفتار و افکار گالیادکین بر اساس نشانگان مالیخولیا تحلیل می شود.
۲.

الگوی اخلاقیِ آنتیگونه نزد لکان، براساسِ ساحت نمادین و واقع(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لکان آنتیگونه امر واقع فراسوی اصل لذت میل رانه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۶
مطابق نظریه ساحت های مختلف هستی شناسی در لکان، که متشکل از ساحت خیالی، ساخت واقعی و ساخت امر واقع است، ایگو و سوژه نسبتی با واقعیت پیدا می کنند که انتساب این نسبت به اخلاق الگوی اخلاقی متمایزی را پیش رو می نهد. اما لکان برای ارائه الگوی اخلاقی امر واقع به گذر از واقعیت نیاز دارد. عبور از واقعیت به واسطه آموزه فراسوی اصل لذت حاصل می شود. لکان تلاش می کند تا شکاف و فقدان روی واقعیت را به واسطه ناخودآگاه توضیح دهد تا نظریه میل محض را به حوزه اخلاق گسترش دهد. براین اساس، الگوی اخلاقی آنتیگونه یگانه الگویی است که، ازمنظرِ لکان، وفاداری به میل محض است و می تواند میل ناخودآگاه را توصیف کند. آنتیگونه به میل خود تا لحظه آخر وفادار است و وفاداری او ناشی از نادیده گرفتنِ ساحتِ نمادین و عبور از آن است. آنتیگونه نه تنها مطابق میلِ خود عمل می کند بلکه میل ورزی را تا انتها پیش می برد تا به رانه محض می رسد، رانه ای که اصرار بر ابژه میل تا پایان و بررویِ یک ابژه خاص ادامه دارد. ازنظرِ لکان، این الگو می تواند الگوی مناسبی برای اخلاقِ میلِ خودبنیاد و دربرابرِ هر نوع اخلاق واکنشی و دگرگرایانه ازجمله قانون سوپرایگو و امر ایدئولوژیک باشد.