مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
تمرین تناوبی شدید
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: بیشتر بیماری های قلبی - عروقی با انجام تمرینات منظم و استفاده از مکمل های گیاهی قابل پیشگیری هستند. از این رو هدف تحقیق حاضر، بررسی تأثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) و مصرف مکمل شنبلیله بر سطوح پلاسمایی پروتئین واکنش پذیر C و کورتیزول زنان دارای اضافه وزن و چاق بود. مواد و روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی، 48 نفر از زنان چاق و دارای اضافه وزن با میانگین سنی 7.8±29.79 سال و شاخص توده بدنی 2.6±29.29 کیلوگرم بر مترمربع، به صورت هدفمند برای شرکت در این مطالعه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در 4 گروه 12 نفری تمرین + دارونما، تمرین + مکمل، مکمل و دارونما قرار گرفتند. گروه های مصرف کننده مکمل، روزانه یک کپسول 500 میلی گرمی شنبلیله را مصرف کردند. گروه های تمرین، هفته ای سه جلسه به مدت 6 هفته تمرینات تناوبی شدید را با حداکثر سرعت اجرا نمودند. خونگیری قبل و بعد از دوره تمرینی و مصرف مکمل برای اندازه گیری متغیرهای تحقیق انجام شد. تحلیل آماری داده ها با آزمون های تحلیل کوواریانس و تعقیبی شفه در سطح معنی داری 0.05>P انجام گرفت.یافته ها: CRP < span lang="FA"> در گروه تمرین + مکمل (0.04=P < span lang="FA">) و کورتیزول در گروه های تمرین (0.039=P < span lang="FA">)، مکمل (0.033=P < span lang="FA">) و تمرین + مکمل (0.006=P < span lang="FA">) در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری را نشان دادند.بحث و نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد تمرین تناوبی شدید و مصرف مکمل شنبلیله به تنهایی و به صورت همزمان تاثیر مثبتی بر CRP < span lang="FA"> و کورتیزول دارد؛ که با مهار روندهای بالادست تولید شاخص های التهابی، اثرات منفی التهاب را به حداقل می رساند. کاهش این شاخص ها گامی موثر در کاهش بیماری های مرتبط با سیستم ایمنی می باشد.
تاثیر هفت هفته تمرین تناوبی شدید همراه با مصرف مکمل کافئین بر توان انفجاری و چابکی بازیکنان بسکتبال(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نتایج پژوهش های پیشین نشان داده است که ترکیب تمرین و مکمل می تواند اثرات سودمندی برای سلامتی و عملکرد ورزشی داشته باشد. بنابراین، هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر هفت هفته تمرین تناوبی شدید به همراه مکمل یاری کافئین بر توان انفجاری و چابکی بازیکنان بسکتبال است. جامعه آماری این پژوهش نیمه تجربی، بازیکنان بسکتبالیست جوان در دامنه سنی ۲۰ تا ۲۵ سال استان یزد بود که دارای حداقل دو سال سابقه فعالیت در رشته بسکتبال با سه جلسه تمرین منظم در هفته بوده و تاکنون هیچ مکملی مصرف نکرده و سابقه بیماری قلبی - عروقی نیز نداشتند. تعداد ۳۶ بسکتبالیست به صورت داوطلبانه انتخاب و به چهار گروه مساوی مکمل کافئین و تمرین تناوبی شدید، تمرین تناوبی شدید، مکمل کافئین و کنترل تقسیم شدند. برای تعیین تفاوت های بین گروهی داده ها از تحلیل کواریانس دو راهه با نرم افزار ۲۰ - SPSS در سطح معنی داری ۰۵/۰≥P استفاده شد. هفت هفته تمرین تناوبی شدید همراه با مصرف مکمل کافئین بر توان انفجاری بازیکنان بسکتبال اثر داشت، اما بر چابکی اثری نداشت.
تاثیر 8 هفته تمرین HIIT و مکمل یاری کورکومین بر میزان آدیپونکتین و مقاومت انسولینی در زنان چاق مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: آدیپوکین ها اعمال حیاتی زیادی را تنظیم می کنند و نقش مهمی در پاتوفیزیولوژی مقاومت به انسولین، دیابت، اختلال در اندوتلیال عروقی و التهاب ایفا می کنند. فعالیت بدنی و مصرف گیاهان دارویی با خواص ضدالتهابی نیز یکی از پرکاربردترین روش ها برای کاهش عوارض دیابت نوع دو است. از این رو هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر 8 هفته تمرین HIIT و مکمل یاری کورکومین بر میزان آدیپونکتین و مقاومت انسولینی در زنان چاق مبتلا به دیابت نوع 2 بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع مطالعه شبه جربی بود که به صورت تصادفی 40 نفر از بین 60 نفر از زنان مبتلا به دیابت نوع 2 با میانگین سنی 0.13±36.5 و میانگین وزنی 3.53±89.6 کیلوگرم، ساکن شهرستان ارومیه در سال 1403-1402 انتخاب شدند. مشارکت کنندگان در مطالعه به صورت تصادفی ساده و در دو گروه همگن 20 نفری شامل: گروه تمرین مکمل و گروه تمرین دارونما تقسیم شدند. مداخله تمرینی سه جلسه در هفته و مصرف کورکومین روزانه 2100 میلی گرم در سه وعده 700 میلی گرمی به مدت 8 هفته انجام شد. قبل و بعد از تمرین شاخص های بیوشیمیایی و ترکیب بدنی اندازه گیری شد. نمونه های خونی در طی دو مرحله (پیش و پس آزمون) برای اندازه گیری متغیرهای بیوشیمایی جمع آوری شدند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و در سطح معنی داری 0.05 بررسی گردید.
یافته ها: در گروه تمرین+ مکمل کورکومین، اثر تعاملی کورکومین و تمرین تناوبی شدید موجب افزایش آدیپونکتین (P=0.001)، کاهش مقاومت انسولینی (P=0.001)، کاهش انسولین (P=0.001)، و کاهش معنی دار گلوکز (P=0.002) شد، در حالی که در گروه تمرین+دارونما این تغییرات معنی دار نبود.
بحث و نتیجه گیری: تحقیق حاضر نشان می دهد که انجام تمرینات تناوبی شدید به همراه مصرف کورکومین به عنوان یک روش غیرتهاجمی می تواند اثر مثبت و مهمی بر افزایش آدیپونکتین و کاهش مقاومت انسولینی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 داشته باشد.
تاثیر تمرین تناوبی شدید (HIIT) بر رزیستین، کمرین و امنتین-1: یک مقاله مروری سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: آدیپوکاین های رزیستین، کمرین و امنتین-1 هورمون های ترشح شده از بافت چربی هستند که در تنظیم متابولیک و فرایندهای فیزیولوژیکی نقش دارند. از طرف دیگر تمرینات تناوبی شدید (HIIT) در پیشگیری از بیماری های متابولیک نقش مثبتی ایفا می کند. هدف از پژوهش حاضر، مروری بر مطالعات انجام شده جهت بررسی تاثیر HIIT بر رزیستین، کمرین و امنتین-1 است.مواد و روش ها: جستجوی مقالات مربوط به تاثیر HIIT بر رزیستین، کمرین و امنتین-1 در پایگاه های اطلاعاتی معتبر از جملهPubMed ، Scopus،Web of Science ، SID و Magiran بین سال های 2009 تا 2023 انجام گرفت.یافته ها: گزارش های اخیر نشان می دهد HIIT منجر به کاهش رزیستین، کمرین و افزایش امنتین-1 می شود، همچنین مداخله HIIT منجر به کاهش وزن، درصد چربی بدن و شاخص توده بدنی می شود.بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر و اهمیت تغییرها در سطوح رزیستین، کمرین و امنتین-1 به نظر می رسد HIIT می تواند یک عامل مهم و کاربردی برای تنطیم هورمون های بافت چربی رزیستین، کمرین و امنتین-1 باشد که در افراد سالم و بیمار با توجه به توانایی خود می توانند این نوع تمرین ورزشی را انجام دهند
تأثیر تمرین تناوبی شدید همراه با مکمل دهی کوآنزیم Q10 بر رشد پروتئین مورفوژنتیک-6 (BMP-6) در موشهای صحرایی نر چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۳)
39 - 56
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اثرات سودمند تمرین تناوبی شدید (HIIT) و نیز کوآنزیم Q10 در چاقی تأیید شده است. همچنین به تازگی اثرات پروتئین مورفوژنیک استخوان-6 (BMP-6) در متابولیسم گلوکز و بهبود چاقی گزارش شده است. لذا هدف از مطالعه حاضر تعیین تأثیرHIIT همراه با مکملدهی کوآنزیم Q10 بر رشدBMP-6 در موش های صحرایی نر چاق بود.روش پژوهش: 30 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی در 6 گروه شامل 1) مرجع لاغر، 2) مرجع چاق، 3) کنترل چاق، 4) مکمل چاق، 5) تمرین چاق و 6) تمرین+مکمل چاق قرار گرفتند. گروه های مرجع لاغر و مرجع چاق در ابتدای مطالعه قربانی شدند. گروه های تمرینی به مدت 12 هفته تحت برنامهHIIT قرار گرفتند. 500 میلی گرم بر کیلوگرم مکمل کوآنزیم Q10 به موش های گروه های مکمل گاواژ شد. مقادیر BMP-6 در خون با استفاده از روش الایزا اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک راهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: مقادیر BMP-6 در گروه تمرین چاق نسبت به گروه مرجع لاغر کاهش(p<0.001) و نسبت به گروه کنترل چاق افزایش (p=0.032)، در گروه مکمل چاق نسبت به گروه مرجع لاغر کاهش (p<0.001) و نیز در گروه تمرین+مکمل چاق نسبت به گروه مرجع لاغر کاهش (p<0.001) معنی داری یافت. با این حال تفاوت معنی-داری بین سه گروه مکمل چاق، مرجع چاق و کنترل چاق مشاهده نشد (p>0.05).نتیجه گیری: 12 هفته HIIT منجر به افزایش معنی دار مقادیر BMP-6 در نمونه های چاق می شود. با این حال تجویز کوآنزیم Q10 به تنهایی یا همراه با HIIT به مدت 12 هفته منجر به افزایش معنی دار مقادیر BMP-6 نمیشود.
مقایسه تأثیر هشت هفته دویدن تناوبی شدید و ایروبیک بر سطوح سرمی نوروگلین-4 و نیم رخ متابولیکی دانش آموزان دختر چاق مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: چاقی کودکان یک چالش بهداشت عمومی در جهان است. در دهه های اخیر شیوع اضافه وزن و چاقی در میان کودکان و نوجوانان سراسر جهان افزایش یافته که با افزایش خطر چاقی در دوران بزرگسالی همراه می باشد. هدف از این مطالعه، مقایسه تأثیر هشت هفته دویدن تناوبی شدید و تمرین ایروبیک بر سطوح سرمی نوروگلین-4 و نیم رخ متابولیکی دانش آموزان دختر چاق مقطع ابتدایی بود. روش تحقیق: جامعه آماری شامل دختران چاق مقطع ابتدایی 12-7 سال شهرستان ایلام با شاخص توده بدنی در محدوده صدک 95 یا بیشتر بودند. از این بین، تعداد 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب و در سه گروه دویدن تناوبی شدید (I)، تمرین ایروبیک (II)، و گروه کنترل (III) (هر گروه 10 نفر) گروه بندی شدند. برنامه دویدن تناوبی شدید با شدت 60 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب در هفته اول و 90 تا 100 درصد حداکثر ضربان قلب در هفته پایانی و تمرینات ایروبیک با شدت 60 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب به مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه به اجرا در آمد. متغیرهای انسولین، گلوکز و تری گلیسیرید توسط دستگاه اتوآنالیزور به روش فتومتریک و نوروگلین-4 به روش الایزا مورد سنجش قرار گرفتند. برای تحلیل نتایج، از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی داری 05/0>p استفاده شد. یافته ها: هشت هفته دویدن تناوبی شدید و تمرین ایروبیک موجب افزایش سطوح سرمی نوروگلین-4 (01/0=p) و کاهش معنی دار انسولین (04/0=p)، تری گلیسیرید (01/0=p) و مقاومت به انسولین (006/0=p) دانش آموزان گردید؛ اما سطح سرمی گلوکز دانش آموزان تغییر معنی داری نکرد (85/0=p). نتیجه گیری: دویدن تناوبی شدید و ایروبیک از طریق بهبود وضعیت متابولیک، می تواند موجب کاهش خطر بیماری های مرتبط با چاقی دانش آموزان شود.
تاثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید و مصرف مکمل اسپیرولینا بر سطوح سرمی پراکسید هیدروژن و ظرفیت ضداکسایشی تام دختران دارای اضافه وزن و چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه استفاده از مکمل های گیاهی و انجام فعالیت های ورزشی منظم برای کاهش آسیب های اکسایشی و بهبود دفاع ضداکسایشی توصیه شده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید و مصرف مکمل اسپیرولینا بر سطوح سرمی پراکسید هیدروژن و ظرفیت ضداکسایشی تام دختران دارای اضافه وزن و چاق بود. روش تحقیق: تعداد 30 دختر دارای اضافه وزن و چاق (با میانگین سنی 3/12 ± 3/26 سال و میانگین وزنی 0/10 ± 29/75 کیلوگرم) ساکن شهرستان خرامه به طور هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه 10 نفره (کنترل، تمرین+مکمل و تمرین+دارونما) تقسیم شدند. آزمودنی ها به مدت شش هفته و سه جلسه در هفته به اجرای تمرین تناوبی شدید (به صورت ایستگاهی با حداکثر سرعت در یک مسیر مشخص به صورت رفت و برگشت) پرداختند. گروه های مکمل و دارونما در طول این مدت روزانه دو عدد قرص 500 میلی گرمی اسپیرولینا یا دارونما دریافت کردند. 24 ساعت قبل و 48 ساعت بعد از دوره تمرین، خونگیری برای سنجش سطوح سرمی پراکسید هیدروژن و ظرفیت ضداکسایشی تام انجام شد. از روش تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی LSD برای مقایسه تغییرات بین گروهی در سطح معنی داری 05/0>p استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در گروه های تمرین+ مکمل و تمرین+ دارونما، مقادیر پراکسید هیدروژن (به ترتیب 0001/0=p و 001/0=p) و ظرفیت ضداکسایشی تام (به ترتیب 0001/0=p و 002/0=p) به طور معنی داری کاهش و افزایش یافتند. در گروه های تمرین+ مکمل و تمرین+دارونما مقادیر وزن (به ترتیب 001/0=p و 01/0=p) و درصد چربی (به ترتیب 0001/0=p و 001/0=p) به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل کاهش یافت. در ارتباط با شاخص نسبت دور کمر به لگن نتایج نشان داد که این شاخص فقط در گروه تمرین+ مکمل کاهش معنی داری داشت (01/0=p) و مقادیر حداکثر اکسیژن مصرفی نیز در گروه تمرین+ مکمل و تمرین+ دارونما افزایش معنی داری داشت (به ترتیب 03/0=p و 002/0=p). نتیجه گیری: به نظر می رسد که تمرین تناوبی شدید با و بدون مصرف مکمل اسپیرولینا می تواند از طریق بالا بردن ظرفیت ضداکسایشی تام و بهبود سیستم دفاع ضداکسایشی، از تجمع رادیکال های آزاد جلوگیری کرده و مانع آسیب سلولی و همچنین بهبود ترکیب بدن شود.
تأثیر تمرین تناوبی شدید با عصاره خرفه بر روی سیرتوئین 6 و مقاومت به انسولین موش های دارای کبد چرب غیر الکلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: بیماری کبدچرب غیرالکلی از تجمع بیش از حد تری گلیسرید در کبد به وجود می آید. NAFLD در بدن منجر به التهاب و فشار اکسایشی می شود، به نظر می رسد براثر فشار اکسایشی بیان سیرتوئین ۶ دچار اختلال شده و تلومر دچار فرسایش می شود. بنابراین هدف از تحقیق حاضر بررسی هشت هفته تمرینات تناوبی شدید (HIIT) و مصرف مکمل خرفه بر سطح SIRT6 و مقاومت به انسولین در موش های دارای کبدچرب غیرالکلی می باشد.
مواد و روش ها: 25 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار با سن شش هفته و با دامنه وزنی 160 تا 185 گرم، به طور تصادفی انتخاب و برای القای NAFLD، موش ها به مدت 12 هفته تحت رژیم غذایی پرچرب قرار گرفتند. سپس موش ها در پنج گروه کنترل سالم، کنترل کبدچرب، تمرین، مکمل خرفه و تمرین+مکمل خرفه قرار گرفتند. مکمل خرفه با توجه به وزن موش ها با دوز 400 میلی گرم بر کیلوگرم به گروه های مربوطه خورانده شد. پروتکل تمرینی HIIT به مدت 8 هفته 5 روز در هفته با 7 تکرار یک دقیقه ای با شدت 90 درصد سرعت بیشینه انجام شد که با تناوب های استراحت فعال شامل 2 دقیقه دویدن با شدت 20 درصد بیشینه همراه بود. میزان SIRT6 باروش وسترن بلات اندازه گیری شد . داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 0.05≥P تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: مقاومت به انسولین در گروه کنترل کبدچرب به طور معناداری نسبت به گروه کنترل سالم بالاتر بود. سطح این شاخص در گروه تمرین، مکمل خرفه و تمرین+مکمل خرفه به طور معناداری پایین تر از گروه کنترل کبدچرب بود. همچنین سطح پروتئین سیرتوئین 6 در گروه کنترل کبدچرب به طور معناداری نسبت به گروه کنترل سالم پایین تر بود. سطح این شاخص در گروه تمرین، مکمل خرفه و تمرین+مکمل خرفه به طور معناداری بالاتر از گروه کنترل کبدچرب بود (0.05≥P).
بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد ترکیب تمرین تناوبی شدید با مصرف مکمل خُرفه می تواند به عنوان درمان مکمل در افراد مبتلا به کبدچرب غیر الکلی استفاده شود.